نقد و بررسی فیلم The Cop (یک پلیس)

نقد و بررسی فیلم The Cop (یک پلیس)Reviewed by محمدرضا on Aug 13Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم The Cop (یک پلیس)نقد و بررسی فیلم The Cop (یک پلیس) جو محزون موجود در آثار کلاسیک پلیسی ملویل، در حین تماشای «یک پلیس» محصول ۱۹۷۲ هم به طور غیرقابل

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم The Cop (یک پلیس)

جو محزون موجود در آثار کلاسیک پلیسی ملویل، در حین تماشای «یک پلیس» محصول ۱۹۷۲ هم به طور غیرقابل

انکاری شما را دربرمی گیرد. این، واپسین فیلم تکمیل شده ی ملویل پیش از مرگش بر اثر حمله ی قلبی در ۵۵ سالگی بود. فیلم ویژگی های لازم را برای مبدل ساختنِ ملویل به کارگردانِ محبوبِ هوادارانِ آثار جنایی و البته فرانسوی دارد. لویل، در حضور کوتاه و افتخاری اش در فیلم «از نفس افتاده» ساخته ی گدار، که در آن نقش یک نویسنده ی بزرگ را ایفا می کرد، در طی مصاحبه ای با ژان سبرگ، و در پاسخ به سوالی درباره ی جاه طلبی بزرگ زندگی اش اینطور پاسخ داده بود: «که جاودانه گردم… و سپس جان دهم.» حال به نظر می رسد ملویل با ساخت ۱۳ فیلم، از جمله شاهکارهایی نظیر «سامورایی»، «ارتش سایه ها» و «باب قمارباز» به چنین آرزویی دست یافته باشد. اگر چیزی به نام «آثار معمول ملویل» وجود داشته باشد، «یک پلیس» (که با نام «پول کثیف» در سال ۱۹۷۵ در ایالات متحده اکرانی ابلهانه داشت) قطعا یکی از آنها نیست. در یکی از نقش ها، ریچارد کرینا بازیگر کهنه کار هالیوودی که سابقه ی بازی در سه فیلم ابتدایی مجموعه ی «رمبو» و نیز مجموعه ی تلویزیونی The Real McCoys را دارد، به خدمت گرفته شده. وی در این فیلم نقش صاحب یک کلوب فرانسوی و جنایتکاری حرفه ای را ایفا می کند. (ظاهرا کرینا برای بازی در این فیلم فرانسوی آموخته و دیالوگ ها را به این زبان بیان کرده، اما در مراحل پس از تولید، دیالوگ هایش دوبله شده اند.)

بازیگر شاخص دیگر، کاترین دنو است، شخصی که از آنچه ملویل معمولا در آثارش استفاده می کند، دلفریب تر است. نقش او در این فیلم، شاید در مقایسه با آثار دیگرش کمی برایش کوچک باشد، اما بهرحال این فیلمی است از یکی از چهره های نمادین صنعت فیلمسازی در فرانسه و فرصت ایفای نقش در آن برای هر بازیگری ارزشمند است. آثار جنایی ملویل، به بهترین وجه ممکن، ترکیبی بی پروا از واقع گرایی ظاهری و سبک گرایی افراطی را در خود دارد. سکانس افتتاحیه ی «یک پلیس» یکی از بهترین نمونه ها برای درک این مسئله است. لوکیشین فیلم، سنت ژان دمونتس، شهری ساحلی در فرانسه است. یک ماشین بزرگ امریکایی شامل چهار مرد کلاه به سر، در یک خیابان خلوت حرکت می کند و در نزدیکی تنها نوری که در دیدمان است متوقف می شود: یکی از شعب بانک ملی پاریس. آسمان می غرد و باران شروع به باریدن می کند. چراغ های قرمز عقب خودرو در تضادی سحرانگیز با فضای مه آلود آبی رنگ قرار می گیرد و مردان به قصد سرقت به سمت بانک می روند… چنین ماجرای سرقتی به عنوان یک آیین همیشگی در آثار ملویل، همتراز با مراسم چای ژاپنی عمل می کند و درواقع به برند تجاری ملویل تبدیل شده. طبیعتا در ادامه همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود و سردسته ی تبهکاران، سیمون، باید برای برون رفت از دردسر چاره ای اتخاذ کند. این ماجرای سرقت ساحلی، متناوبا به نماهایی کات می خورد که «پلیس» را به ما معرفی می کند: بازرس پلیس ادوارد کولمان، با بازی یار قدیمی ملویل، آلن دلون.

او پلیسی است که از شب تا صبح در خیابان های شهر با ماشین خود پرسه می زند

و به تمام تماس های بی سیم اینطور پاسخ می دهد: «باشه، تو راهم». کولمان

جوان،‌ خوش قیافه و خونسرد است. با هرکس که سروکارش به او می افتد، از

جیب برهایی که با او همکاری نمی کنند گرفته تا مبدل پوشی[۱] پرزرق و برق

(با بازی والری ویلسون)، بی رحم برخورد می کند. او در مواقع ضروری در بکارگیری

خشونت تعلل به خرج نمی دهد، مواقعی که کم هم پیش نمی آیند. تنها زمانی

که کولمان کمی به خود استراحت می دهد زمانی است که به کلوب شبانه ی

سیمون رفته باشد، جایی که دختران زیباروی مشغول رقصیدن هستند و البته

دوست دختر سیمون، کتی (با بازی دنو) با آن لباس مشکی مارک ایو سن لوران

اش مشغول دلربایی از کولمان. کولمان ظاهرا اینقدر به کتی علاقمند است که

فعالیت های تبهکارانه ی سیمون وی را مظنون نمی کند. اگرچه نه در اندازه ی

کلاسیک های ملویل، اما تجربه ی دیدن این اثر همچنان لذت بخش است.

همچون تمام آثار ملویل، این فیلم به ارتباط و همدستی میان پلیس و جنایتکاران

می پردازد و ما را با افرادی آشنا می کند که اسم هایی نظیر «متیو چمدون»

دارند، کسانی که از زمان لیبرالیزه شدن پاریس، دیگر لبخند به لب نیاورده اند.

به عبارت دیگر، فیلم ما را به دنیای منحصربفرد ملویل می برد و موجب می شود

تا از بودن در آن احساس خشنودی کنیم. [۱] مرد یا زنی که لباس جنس مخالف را به تن کند، مبدل پوش نامیده می شود.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …