نقد و بررسی فیلم The Butterfly Effect (اثر پروانه ای )
به نظر میرسد که برخی نقدها قصد دارند «اثر پروانهای/ The Butterfly Effect» را به صورت فیلمی علمی تخیلی توصیف کنند.
آنچه تاکنون در این باره گفته شده کاملاً اشتباه است بخش اندکی از آن چه در جریان این فیلم رخ میدهد را میتوان به علم یا فناوری ربط داد، و به زور چپاندن «اثر پروانهای» در این ژانر رویکردی کاهلانه و غیرقابل توجیه است. گرچه ردپای سریال «منطقه شفق/Twilight Zone» ساخته راد سِرلینگ در این فیلم دیده میشود، اما باید توجه داشته باشید که بسیاری از قسمتهای سریال کلاسیک راد سِرلینگ جایی بین ژانرهای فانتزی و وحشت قرار میگیرند و این دقیقاً جایی است که «اثر پروانهای» به آن تعلق دارد.
با وجود این، «اثر پروانهای» فیلمی جذاب و متقاعد کننده است که با درونمایه قدرت انتخاب و شانس بازی میکند، ولی نه آن قدر که از حد متعارفش خارج شود. بدون شک، حفرات زیادی در فیلمنامه وجود دارند (که برخی از آنها اساسی هستند)، اما اکثرشان تا مدتی بعد از اتمام نمایش فیلم و تحلیل آن در بحثهای بعد از اکران رو نمیشوند. پایان فیلم، فریب است، و شاید اَشتون کاچِر بهترین گزینه برای بازی در نقش اول نباشد. با این حال، علیرغم این ایرادها، قاطعانه تماشای این فیلم را توصیه میکنم. در ماه ژانویه که اغلب فیلم چندانی اکران نمیشود، «اثر پروانهای» در صدر بهترینها میایستد.
«اثر پروانهای» نام خود را از یکی از قضایای تئوری هرج و مرج گرفته است: اگر پروانهای در شمال آفریقا بال بزند میتواند آن سوی دنیا توفانی به راه بیندازد (برای توضیحات مشابه به نقد “پارک ژوراسیک / Jurassic Park” مراجعه کنید). در این مورد، با پرسشی درباره علّیت فضایی مواجه نیستیم، بلکه با این سئوال روبروییم که چگونه تنظیم جریان زمان میتواند منجر به لغزیدن در دنیای موازی شود. با پیروی از اصل سادگی[۱]، «اثر پروانهای» میکوشد تا بدون گیج کردن یا از دست دادن مخاطب خود پیش رود. «اثر پروانهای» جزء آن دسته فیلمها نیست که یک لحظه غفلت از آن منجر به نفهمیدن کل فیلم میشود، گرچه این ایده خوبی برای جلوگیری از رفتن تماشاچیها به بوفه سینما است.
اِوان تِربورن (با بازی اَشتون کاچِر) دانشجوی ۲۰ ساله ای است، که احساسات عاطفیاش از اکثر آمریکاییها قویتر است. او از سن هفت سالگی در لحظات وقوع استرس عاطفی شدید، مانند وقتی که یکی از دوستان خانوادگی او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد یا وقتی که به همراه چند تن از دوستانش درگیر یک شوخی خرکی، غش میکند. ایوان یاد میگیرد که با تمرکز روی واژه های مجله ای، که خود در طول سالیان تهیه کرده است، به سوی گذشته سفر کند و برخی رویدادهای خاص را از نزدیک تجربه کند. گاهی اوقات میتواند تغییراتی ایجاد کند؛ گاهی اوقات هم کاری از او ساخته نیست. وقتی یکی از دوستان دوران کودکیاش، کِیلی میلِر (با بازی اِمی اِسمارت)، به خاطر کاری که اِوان انجام داده اقدام به خودکشی میکند، اِوان تصمیم میگیرد در زندگیاش تغییر ایجاد کند. و وقتی چنین میکند، متوجه میشود که میتوانسته فرد بهتری باشد اگر در فرمول پیچیده قضا و قدر دخالت نمیکرد.
کارگردانهای «اثر پروانهای، اِریک بِرِس و جِی.مَکی گِروبِر (که در نگارش فیلمنامه نیز مشارکت داشته اند)، فیلمی ساختهاند که نه تنها سرگرم کننده است، بلکه از ما میخواهد تا درباره عواقب کارهای خود خوب فکر کنیم. (این نخستین تجربه آنها پشت دوربین است؛ آن دو قبلاً در نوشتن فیلمنامه «مقصد نهایی ۲/ Final Destination 2» اقدامی که قصد دارم به خاطرش آنها را ببخشم) با هم همکاری کردهاند. رد پای کم رنگی از فیلم «دربهای کشویی / Sliding Doors» در این فیلم دیده میشود، گرچه بر خلاف آن، «اثر پروانهای» نه تنها یک کمدی عشقی نیست بلکه تکامل موازی دنیاهای مختلف را نیز به ما نشان نمیدهد. این فیلم تناسخ ایوان را در جریان مداخله وی در چرخه رشدش دنبال میکند و آینده وی را شوم تر و شوم تر رقم میزند، حتی او تمام استحالههایی که تجربه کرده است را به یاد میآورد.
برای اشتون کاچر بدون شک این فیلم فرصتی است تا از تصویری که از
او در مجموعه های “دوربین مخفی / Punk’d” و “اون شوی دهه۷۰ /
That ’70s Show” به وجود آمده دور شود و ثابت کند که میتواند واقعاً
بازیگر باشد. با این حال، در حالی که کاچِر خود را چندان اذیت نمیکند،
یکی مثل بیلی کِرودِپ یا جَرِد لِتو (که نقشش در «مرثیه ای بر یک رویا/
Requiem for a Dream» به یاد ماندنی است) ممکن بود خیلی بهتر از
پس نقش اِوان بر بیایند. به هر حال، کاچِر آن قدرها هم بد نیست که بخواهد کل پروژه را خراب کند.
از نظر بازیگری، کاچِر با بازیگران خوش بر و رو و خوش اندام دیگری مانند
اِمی اِسمارت، ویلیام لی اسکات (در نقش برادر کِیلی) و اِلدِن هِنسون
(در نقش لِنی، یکی دیگر از دوستان دوران کودکی اِوان) هم¬بازی است.
عضو ارشد فهرست بازیگران اِریک اِستولتز، بی رمق ترین کاراکتر فیلم، است
پایان فیلم بسیار ضعیف است و ممکن است نتیجه این باشد که فیلم
سازها خود را به گوشه ای کشاندهاند و دوست ندارند بر مبنای جریان
فکری نهیلیسم دست به نتیجه گیری بزنند. گرچه پایان فیلم یک فریب
است، اما اندکی طنین دار است، چون قصد ندارد که لحن تیره فیلم را
از بین برد. از جهات زیادی میتوان «اثر پروانهای» را فیلمی درباره پشیمانی
دانست و سکانسهای پایانی فیلم بر این مفهوم تاکید میکنند. البته
فیلم به حد کافی جذاب است که این احساس شک و دودلی را کوچک
کند؛ معدود افرادی، که از تماشای فیلمهای غیرمتعارف لذت میبرند،
ممکن است با تماشای «اثر پروانهای» دچار احساس پشیمانی شوند.