نقد فیلم Spider-Man: Far From Home (مرد عنکبوتی: دور از خانه)

نقد فیلم Spider-Man: Far From Home (مرد عنکبوتی: دور از خانه)Reviewed by محمدرضا on Jul 3Rating: ۵.۰نقد فیلم Spider-Man: Far From Home (مرد عنکبوتی: دور از خانه)نقد فیلم Spider-Man: Far From Home (مرد عنکبوتی: دور از خانه) یک فیلم بدون ماجراجویی‌ای خاص که تنها دلیل وجودش سر و سامان‌دادن هرج و مرجی است که فیلم

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم Spider-Man: Far From Home (مرد عنکبوتی: دور از خانه)

یک فیلم بدون ماجراجویی‌ای خاص که تنها دلیل وجودش سر و سامان‌دادن هرج و مرجی است که فیلم «انتقام‌جویان:

بازی پایانی»(Avengers: Endgame) به جا گذاشت.

فریب عنوان این اثر و این حقیقت که مارول این فیلم را خارج از ایالت آتلانتا فیلم‌برداری کرده است را نخورید؛ «مرد عنکبوتی: دور از خانه» فیلم بامزه و جذابی است اما اصلا خبری از ماجراجویی ابرقهرمانی در ان نیست و تنها دلیل وجود این فیلم سر و سامان‌دادن هرج و مرجی است که فیلم «انتقام‌جویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) به جا گذاشت. این فیلم در نقش یک شاهراه ارتباطی در دنیای سینمایی همچنان در حال گسترش مارول عمل می‌کند. دومین فیلم (مستقل) «تام هالند» در نقش پیتر پارکر عملکرد هوشمندانه‌ای در کاملا پایان دادن فاز قبلی دنیای سینمایی مارول و بازکردن دنیایی جدید دارد. فیلم بامزه و پر از تصاویر رنگارنگ و جذاب است و بر روی یک سری از اتفاقات عمیق و هیجان‌انگیز دنیای مارول دست می‌گذارد که حتی پیگیرترین طرفداران دنیای سینمایی مارول هم روحشان از آن خبر ندارد.

اما اگر بخواهیم این فیلم را به عنوان یک اثر مستقل نگاه بکنیم – داستان تکراری دیگری درباره‌ی سختی‌های بزرگ‌شدن و تبدیل شدن به انسانی که همه باور دارند پتانسیل آن را دارید – «مرد عنکبوتی: دور از خانه» تلاش سطحی‌ای است. فیلم عمق چندانی ندارد. البته طرفداران ممکن است پس از یک تابستان طولانی و تماشای فیلم‌هایی که عملا شرم‌آور بوده اند، از دیدن این اثر لذت ببرند اما همچنان این فیلم در قیاس با هنری که در ساخت فیلمی مثل «به سوی بعد عنکبوتی» به کار برده شده بود یا تصاویر و شیوه‌های بدیعی که «سم ریمی» در فیلم «مرد عنکبوتی ۲»(Spider-Man 2) به کار برده بود، چیز چندانی برای عرضه ندارد.

نویسندگان این فیلم یعنی آقایان «کریس مک‌کینا» و «اریک سومرز» بر روی داستان اثر پوشش‌های بسیاری قرار داده اند اما فیلمنامه‌ی آن‌ها در لحظات مهم کارا نیست و لطیفه‌ها تنها بخشی اند که به خوبی با فیلم چفت می‌شوند. وقتی که از دو نقطه‌ی مهم داستانی فیلم شما، هر دو در تیتراژ پایانی قرار دارند باید مطمئن باشید که حتما چیزی در این میان هست که اشکال دارد. با وجود تمام جذابیت گاه و بی‌گاه اثر، سخاوتمدانه‌ترین تعریفی که از آن می‌توانید بکنید این است که «مرد عنکبوتی: دور از خانه» سومین فیلم برتر از سری «مرد عنکبوتی» در ۷ ماه گذشته است (اگر فیلم «بازی پایانی» را بخشی از قرارداد «تام هالند» در نظر بگیریم، در اینجا علیه او عمل خواهد کرد).

«مرد عنکبوتی: دور از خانه» در جایی آغاز می‌شود که هر طرفداری دوست دارد یک فیلم ابرقهرمانی این‌گونه شروع بشود؛ «جیک جیلنهال» با ریش‌های حجیم خود در حالی که یک تنگ بر روی سرش قرار دارد در حال نبرد با یک دشمن از جنس ماسه است. اما وقتی که اکشن پایان یافته و فیلم به محله‌ی «کوئینز» باز می‌گردد – جایی که دانش‌آموزان دبیرستان میدتاون همچنان در حال فکر کردن به اتفاقی است که دنیای آن‌ها را با به هم فشردن انگشتان «ثانوس» دو تکه کرد – اینجا همان‌جایی است که فیلم شروع به کند و کاو در این ابرفرنچایزی می‌کند که به اوج رسید، ستاره‌های خود را از دست داد و اکنون در حال تلاش برای آماده‌کردن خود در جهت شروعی دوباره است. این موارد از آنجایی بسیار ارزشمند اند که کارگردان یعنی آقای «جان واتس» که در فیلم قبلی نیز حضور داشت، توانسته تا بحران‌های دوران بلوغی که فیلم سال ۲۰۱۷ یعنی «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) را تبدیل به یک بازسازی جذاب کرده بودند، دوباره به این فیلم تزریق بکند.

«پیتر» همچنان همان پسر ۱۶ ساله‌ی خندان است که رازی بزرگ (و حتی علاقه‌ای بسیار بزرگ‌تر) دارد، با این تفاوت که او اکنون در تلاش برای پر کردن جای مرشد قبلی خود یعنی «تونی استارک» است. «مری جین» (با بازی خوب زندایا که از او باید بیشتر استفاده بشود) همچنان دختری ناخوش و صادق است که هوش بالایش نتوانسته از سرک کشیدنش به گوشه و کنار هر سکانس جلوگیری بکند، اما در هر صورت او تبدیل به علاقه‌ی اصلی «پیتر» شده است. تنش رمانتیک بین آن‌ها باعث شکل‌گیری ارتباطی بین یک نوعی خامی نوجوانانه و وابستگی متعارف می‌شود که البته در نهایت به اشتباهاتی می‌انجامد. ارتباط «زندایا» با مواد مخدری که در سریال «یوفوریا»(Euphoria) شبکه‌ی HBO مصرف می‌کرد بیشتر است تا پیتر پارکر.

از دیگر شخصیت‌ها هم می‌توان به «عمه مِی» (ماریسا تومِی) اشاره کرد که همچنان به عنوان رویای دست‌نیافتنی‌ای برای شخصیت‌های پدرگونه‌ی «پیتر پارکر» وجود دارد (شخصیت «هپی هوگان» با بازی جان فاورو این نقش را از تونی استارک به ارث برده است). دوست باوفای «پیتر پارکر» یعنی «ند» (جیکوب باتالون) نیز از نقش خود به عنوان تنها معتمد مرد عنکبوتی لذت می‌برد.

البته که مخفی‌ نگه‌داشتن هویت مرد عنکبوتی کار بسیار سخت‌تری می‌شود زمانی که کلاس درس او برای یک سفر مدرسه‌ای به یک سری از نمادین‌ترین شهرهای اروپا سر می‌زنند، اتفاقی که احساس مکان‌مند بودن را به این فرنچایز اضافه می‌کند. «پیتر» اصلا آمادگی هیچ‌گونه مسئولیت آدم‌های بزرگ‌سال را ندارد علی‌رغم اینکه هم‌اینک «مایکل کیتون» را شکست داده و به نجات دادن نیمی از کیهان کمک کرده است. او عمیقا دنبال فرصتی است که صرفا بتواند برای چند هفته یک بچه‌ی کوچک عادی باشد اما «عمه مِی» لباس مرد عنکبوتی او را محض احتیاط در وسایلش قرار می‌دهد.

حدس او زیاد بیراه نبوده است؛ شاگردان آن مدرسه تنها به مدت ۵ دقیقه است که وارد ونیز شده اند که یک هیولای آبی غول‌پیکر از راه می‌رسد و قصد غرق‌کردن شهر در سیل را دارد اما یک دوست قرمزپوش بر روی ردی سبزرنگ حرکت می‌کند و همه را نجات می‌دهد. او خود را «میستریو» (Mysterio) می‌نامد (با بازی جیک جیلنهال که انرژی لازم برای بازی در این نقش را دارد اما فیلم به او اجازه‌ی درخشش نمی‌دهد). او دقیقا در زمان مناسبی از راه می‌رسد که فضای خالی رهبری پس از مرگ «مرد آهنی» و جدا شدن انتقام‌جویان از یکدیگر را پر بکند.

موجوداتی از ابعاد دیگر در حال حمله به قسمت‌های مختلف این قاره اند و «میستریو» می‌تواند که بر روی متوقف کردن آن‌ها تمرکز کند بدون اینکه نگران بچه‌ای باشد که عاشق «مری جین» است. تا اینجا که «پیتر» مربوط باشد، این همان قهرمانی است که باید همه را نجات بدهد نه یک پسربچه‌ی عشق دخترها که گاها نیاز دارد مثل شخصیت دیگر خود لباس بپوشد و در محله بگردد. لازم به ذکر نیست که همه چیز آن‌گونه که به نظر می‌رسد نیست.

شرکت سونی از منتقدان خواسته که از اینجا به بعد فیلم را لو ندهند (و من نیز لو نخواهم داد) اما واقعا چیز زیادی برای لو دادن وجود ندارد. ضدقهرمانی پدیدار می‌شود و جملاتی که به نظر از دهن «دونالد ترامپ» خارج می‌شوند را بیان می‌کند؛ اینکه گول زدن افرادی که خودشان مشغول گول زدن خودشان اند تا چه اندازه کار آسانی است. فیلمنامه به دنبال بهانه‌تراشی برای این است که چرا صحنه‌های اکشن اثر انقدر از دیگر آثار سینمایی مارول پلاستیکی و خشک‌تر به نظر می‌رسند.

قضیه اما عملا برعکس این است. در حالی که هیچ‌ شخصی برای تماشای یک اثر واقع‌گرای مستند وار به دیدن یک فیلم ابرقهرمانی نمی‌رود اما تماشای «دور از خانه» با معیارها و استانداردهای این فرنچایز بسیار سخت است، فرنچایزی که یکی از شخصیت‌های اصلیش یک راکون فضایی است که به «اسکارلت جوهانسون» ایمیل می‌زند. دنیای سینمایی مارول همیشه نیازمند این بوده است که عدم باور را محدود بکنیم اما این فیلم نیازمند آن است که کلا کنارش بگذاریم. میزان سختی‌ای که برای تماشای این اثر متحمل می‌شویم از حد خارج است و نتیجه‌ی آن نیز سری مبارزاتی است که از پایه‌ای ترین سطوح لذت نیز خارجند و اهداف روایی اثر را نیز نابود می‌کنند.

هر چقدر هم که بخواهیم مارول را برای کوچک‌تر کردن ابعاد اتفاقات در فیلم‌های سری «مرد عنکبوتی» تشویق بکنیم – منظور تبدیل کردن حماسه‌ای بسیار عظیم به داستان‌های انسانی‌تر است تا اینکه دوباره در فاز چهارم همه چیز به سطح میان‌کهکشانی بازگردد – اما «دور از خانه» رابطه‌ی غیرساده‌ای با عناصر نوجوانانه دارد. لحظات رابطه‌ی بین پیتر و مری جین هر چقدر هم که کوتاه باشند اما بهترین صحنه‌های فیلم اند اما متاسفانه مدت زمان اختصاص یافته به آن‌ها در این فیلم کمتر از حدی است که بتواند رابطه‌ی اساسی‌ای را شکل بدهد.

مری جین مخصوصا شخصیتی است که به نظر می‌رسد اتفاقات بسیاری در زیر ظاهر او در حال روی دادن است اما این فیلم‌ها اجازه‌ی رخ‌ نمودن به آن اتفاقات نمی‌دهند. و «پیتر» هم نیاز دارد که قبل از اینکه هویتش را برای دنیا افشا بکند به خودش ثابت بکند که واقعا چه کسی است. هیچ‌گونه اضطراب و ترسی در این لحظات وجود ندارد، اضطرابی که او زمانی که یک کشتی را از متلاشی شدن در فیلم «بازگشت به خانه» نجات داد یا «توبی مگوایر» قطاری را از پرت شدن به دریا نجات داد. ترس از ندانستن و عدم قطعیت تنها چیزی است که در فیلم وجود دارد؛ این حس که مردم به هر چیزی باور دارند قبل از اینکه به خودشان باور داشته باشند.

در انتهای «دور از خانه» پیتر پارکر به جایی می‌رسد که بالاخره باور دارد می‌تواند به پتانسیلی که «تونی استارک» در او دیده بود برسد. آن سفر پر از اتفاقات مختلف بود، تا جایی که تونی اعتراف کرد مرد عنکبوتی بهترین قهرمان در بین همه‌ی آن‌ها است. اما مرد عنکبوتی‌ای که ما در انتهای این فیلم می‌بینیم هیچ فرقی با شخصیت او در ابتدای اثر نمی‌کند؛ او اعتماد به نفس بیشتری دارد و آماده است تا حقیقت را درباره‌ی هویت خود قبول کند اما شما نمی‌توانید از این فکر خلاص شوید که او می‌توانست تمامی این‌ها را در همان شهر کوئینز هم یاد بگیرد و حتی وقت ما را هم تلف نکند.

کارگردان جان واتس
تهیه‌کننده کوین فایگی
ایمی پاسکال
نویسنده کریس مک‌کنا
اریک سامرز
بر اساس مرد عنکبوتی
اثر استن لی
و استیو دیتکو
بازیگران
تام هالند
ساموئل ال. جکسون
زندیا
کوبی اسمالدرز
جان فاورو
جیکوب باتالون
جی. بی اسموو
مریسا تومی
جیک جیلنهال
موسیقی مایکل جاکینو
شرکت
تولید
کلمبیا پیکچرز
مارول استودیوز
توزیع‌کننده سونی پیکچرز
تاریخ‌های انتشار
۲ ژوئیه ۲۰۱۹ (ایالات متحده)
کشور ایالات متحده
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۱۶۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۱۱۰٫۸ میلیون دلار

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …