نقد فیلم Sideways (راه‌های فرعی)

نقد فیلم Sideways (راه‌های فرعی)Reviewed by محمدرضا on Mar 17Rating: ۵.۰نقد فیلم Sidewaysنقد فیلم Sideways ( راه‌های فرعی )«راه‌های فرعی»(Sideways) فیلمی از کارگردان آمریکایی یعنی «الکساندر پین» است، کسی که در فیلم‌هایش همیشه سعی

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم Sideways (راه‌های فرعی)

«راه‌های فرعی»(Sideways) فیلمی از کارگردان آمریکایی یعنی «الکساندر پین» است، کسی که در فیلم‌هایش همیشه سعی

داشته نحوه‌ی زندگی در آمریکا را به دقت مشاهده و سپس به تمسخر بگیرد و داستان طنز از آن بسازد. [آقای پین کارگردان آثاری همچون «انتخابات»(Election) و «درباره‌ی اشمیت»(About Schmidt) است]. برخلاف «دیوید لینچ» که از اره و ساطور قصابی برای تکه تکه کردن رویای آمریکایی استفاده می‌کند، پین ترجیح می‌دهد تا از یک چاقوی جراحی کوچک‌تر استفاده بکند. «لینچ» معمولاً شخصیت‌های فیلم‌های خود را به استهزا می‌گیرد( حتی گاها این کار را با بینندگان نیز می‌کند) اما کاملاً واضح است که «پین» شخصیت‌هایی که در فیلم‌هایش استفاده می‌کند را دوست دارد اگرچه که آن‌ها همیشه انسان‌های چندان درست‌ و حسابی‌ای نیستند. «راه‌های فرعی» به یکی قدیمی‌ترین و صدالبته عجیب‌ترین سنت‌های «تمدن» انسانی نگاهی انداخته است؛ منظور ما «مهمانی مجردی» است. فیلم از این موضوع به عنوان نقطه‌ی شروع خود استفاده کرده است و در ادامه تبدیل به فیلمی درباره‌ی دوستی، عشق، رابطه‌ی عاطفی و حتی شراب می‌شود.

در این فیلم هیچ بازیگر خیلی بزرگ یا ستاره‌ای حضور ندارد اگرچه که سطح عملکرد بازیگران آن در سطح همان ستارگان است. «پال جیاماتی»(در نقش مایلز) و «توماس هایدن»(در نقش جک) شخصیت‌های اصلی این فیلم را بازی کرده اند. این دو نفر بهترین دوستان همدیگر اند و قصد دارند سفری یک هفته‌ای به منطقه‌ی مشهور به شراب‌های ناب در ایالت کالیفورنیا داشته باشند تا عروسیِ در پیشِ «جک» را جشن بگیرند. هدف آن‌ها این است که روزهای خود را صرف امتحان‌کردن انواع شراب‌های مختلف و بازی کردن گلف بکنند. اما کِرمی به جان «جک» می‌افتد و اوضاع تغییر می‌کند. او می‌خواهد برای آخرین بار کیفی بکند و به همین منظور هدف خود را «استفانی»(ساندرا او) تعیین می‌کند. البته تنها مشکل این است که او فراموش می‌کند که به «استفانی» بگوید قصد رابطه‌‌ی جدی‌ای را ندارد. در زمانی که «جک» مشغول با «استفانی» است، «مایلز» نیز سعی می‌کند تا چیزی را با دوست نزدیک «استفانی» یعنی «مایا»(ویرجینیا مدسن) تجربه بکند. «مایا» پیش خدمتی است که قبلا با وی در رابطه بوده است.

راستش را بخواهید این فیلم و کلا داستانش درباره‌ی «مایلز» است تا «جک». او آدم بازنده و بدبختی است که رمان غیرقابل چاپی نوشته، درباره‌ی ازدواج شکست‌خورده‌ش صبح تا شب غر می‌زند و ناله می‌کند‌ و مشخصا مشکلاتی با عزت نفس خود دارد. علی‌رغم تمایل این فرد به شرکت دائمی در مهمانی‌ها، ما هر کدام بخشی از خود را در شخصیت او خواهیم دید و همین مسئله است که ارتباط گرفتن و هم‌ذات‌پنداری با او را بسیار ساده‌تر می‌کند. او عملا تجسم بسیاری از نقوص موجود در تجربیات انسانی است اما در عین حال توانایی محبت کردن و صداقت گویی را نیز در خود دارد و شما این حس را خواهید داشت که او یکی از آخرین نمونه‌های همین افراد است(اگرچه زندگی برای او سفر خوشایندی نیست). «جیاماتی» در بازی کردن نقش خود عالی بوده است. او موفق شده تا چهره و اخلاقیات این شخصیت را به خوبی نشانمان دهد. بازیگران فرعی این اثر نیز به خوبی برای ایفای نقش‌های خود انتخاب شده اند.

«پین» در این فیلم به فرمی که در آثار قبلی خود به نمایش گذاشته بود وفادار باقی ماده است. درام اثر به خوبی با طنز آن ترکیب شده است. لحظاتی که به آن‌ها ‌«خنده‌ی مهیب» نیز می‌گوییم در این وجود دارند. هیچ بخش از کمدی این اثر به نظر اجباری یا خارج از ریتم و زمان خود نیست که دقیقا کلید اصلی برای بامزه‌بودن محتوای اثر در همچین فیلمی است. حتی «مبارزه‌ی زمین گلف» که خنده‌دارترین بخش اثر نیز هست تا حدی منطق خود را دارد(حداقل براساس تجربه‌ی من از زمین گلف). همچنین بخشی از طنز این اثر نیز مرتبط با شراب است! مشخصا این بخش از سوی فردی طراحی شده که شناخت کاملی از انواع آن دارد. راستش را بخواهید وقتی که این فیلم تمام شد، با خود فکر کردم که مقداری راجع به شراب و انگورهایی که از آن‌ها شراب درست می‌شود مطلع شده‌ام. اما در هر صورت این سود اضافی‌ای است. قدرت اصلی «راه‌های فرعی» شخصیت‌هایی است که می‌سازد، سفری که ما را در آن می‌برد و همچنین خنده‌هایی که همراهی در این مسیر را برای ما آسان‌تر می‌کنند.

همه‌ی این‌ها به کنار، این فیلم چه جایگاهی در مقایسه با دو اثر قبلی او دارد؟ فیلم به اندازه‌ی «انتخابات» طنز نیست و به اندازه‌ی «درباره‌ی اشمیت» نیز جانسوز و سرد. شخصیت‌های «راه‌های فرعی» از آن دو فیلم بهتر پرداخته شده اند، تیغ تیز انتقاد اثر نیز به اندازه‌ی «درباره‌ی اشمیت» برنده است و کمدی نیز تا حدی بهتر در متن جای گذاشته شده است. در نظر من این فیلم بهتری اثر آقای «پین» تا به امروز است. فیلم شاید کمی طولانی باشد(کمی بیش از ۲ ساعت) اما دقیقه‌ها به سرعت خواهند گذشت. خیلی محتمل است که در سال ۲۰۰۴ فیلم بهتری درباره‌ی بحران میان‌سالی داشته باشیم.

۲۰۰۴ |

درام, کمدی, عاشقانه |

۱۲۷ دقیقه |

درجه نمایشی R

کارگردان: :

Alexander Payne

نویسنده: :

Rex Pickett, Alexander Payne

بازیگران:

Paul Giamatti, Thomas Haden Church, Virginia Madsen

خلاصه داستان :

«مایلز» (جیاماتی) معلم و نویسنده ی ناموفقی است

که در میان سالی از همسرش جدا شده است.

«جک» (چرچ) نیز دوستی صمیمی است که

«مایلز» او را از دوران دانشجویی می شناسد.

«جک» قرار است هفته ی آینده ازدواج کند و

«مایلز» به عنوان هدیه ی ازدواج به او پیشنهاد

می کند که یک هفته ای به کالیفرنیا بروند…

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …