نقد و بررسی فیلم رد کارپت ( Red Carpet )

نقد و بررسی فیلم رد کارپت ( Red Carpet )Reviewed by محمدرضا on Sep 22Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم رد کارپت ( Red Carpet )نقد و بررسی فیلم رد کارپت ( Red Carpet ) تیتراژ ابتدایی فیلم یکی از خلاقانه ترین و بامزه ترین تیتراژهای سینمای ایران در چند سال گذشته است

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم رد کارپت ( Red Carpet )

تیتراژ ابتدایی فیلم یکی از خلاقانه ترین و بامزه ترین تیتراژهای سینمای ایران در چند سال گذشته است که با عنوان بندی فیلم « کازینو » گره خورده است.

« رد کارپت » داستان غنی و پرورش یافته ای برای روایت ندارد. فیلم بسیار ساده آغاز می شود و جوانی را معرفی می کند که زندگی اش را محدود به تماشای آثار اسکورسیزی کرده و حالا هم قصد دارد تا به فرانسه برود تا بتواند اسپیلبرگ را ببیند و فیلمنامه اش را در اختیار او قرار دهد! این طرح ابتدایی داستان دقیقاً به همین سبک و سیاق در مقدمه فیلم به تصویر کشیده می شود ؛ بی آنکه فیلمساز علاقه ای به توضیح دلایل سفر به فرانسه ، آن هم با این سر و شکل داشته باشد.

فارغ از مقدمه ابتدایی فیلم ، « رد کارپت » حتی زمانی که شخصیت اصلی داستانش را وارد فرانسه می کند هیچ ایده مشخصی برای ایجاد موقعیت های طنز ندارد و به دم دستی ترین شکل ممکن شوخی هایی را در قالب صحبت های دو نفره میان یک ایرانی و خارجی در قطار که با کلیشه های آشنایی نظیر عدم دانستن زبان و اشاره به برنامه های اتمی ایران و … همراه بوده اجرا کرده که حقیقتاً این روزها کمتر کسی پیدا می شود که واقعا از ته دل به آنها بخندد!حتی شوخی های پی آیند عطاران نظیر رد کردن چراغ قرمز در خیابان یا فرار کردن به هنگام مشاهده پوستر فیلمی که بر خلاف باورهای اوست ،توانایی این را ندارند که مخاطب را به خنده وا دارند.

عطاران در ادامه داستان شخصیت دیگری به نام جمال را وارد داستان می کند که در فرانسه زندگی می کند و بطور اتفاقی با شخصیت اصلی داستان آشنا می شود. متاسفانه عطاران اهمیتی به شخصیت جمال و نقش موثر و مکملی که این شخصیت می توانست در فیلم ایفا کند نداشته و متاسفانه جمال بی دلیل وارد داستان می شود و بی دلیل تر حضورش استمرار پیدا میکند و در نهایت بدون دلیل هم از فیلم خارج می شود!

با اینحال به دلیل فرم مستند وار « رد کارپت » گاهی شوخی هایی از بطن موقعیت های فیلم خارج می شود که به لطف حضورِ شخصِ عطاران در راس این موقعیت ها، بامزه و تماشایی از آب درآمده اند. از جمله این موقعیت های جالب حضور برنامه ریزی نشده جیم جارموش و تیلدا سویینتون در محل برگزاری جشنواره در کنار رضا عطاران هست که عطاران هم به بهترین شکل ممکن از این قضیه استفاده کرده است. واکنش و چهره جیم جارموش پس از گفتگوی کوتاهش با رضا عطاران یکی از بامزه ترین و دیدنی ترین لحظات فیلم را شامل شده است.

بدون شک برگ برنده فیلم و عامل فروش « رد کارپت » شخصِ خود عطاران خواهد بود که مانند همیشه توانایی خنده گرفتن از هر مخاطبی را دارد. اگرچه شوخی های « رد کارپت » چندپارگی دارند و منسجم نیستند با اینحال عطاران کار خودش را انجام داده و فکر میکنم که بهرحال هر مخاطبی حداقل بتواند به چند شوخی وی حسابی بخندد.

اشارات و کنایه های « رد کارپت » هم کم نیستند. فیلم در

ظاهر و دکوپاژ حرف چندانی برای گفتن ندارد اما پیامهای

اخلاقی بسیاری در خود دارد که البته از هم گسیخته هستند

و روند داستان هم به شکلی پیش نمی رود که این پیامهای

اخلاقی بتوانند در کالبد شخصیت اصلی داستان نمود پیدا کند.

پیامهای فیلم مخصوصا در یک سوم آخر که شخصیت اصلی

داستان پی می برد باید هویت ایرانی خود را در همه حال

حفظ کند و دف به دست می گیرد و در خیابانها شروع به

نواختن می کند، بطور نامنظمی به سوی مخاطبش شلیک

می شود و در پایان هم شخصیت اصلی داستان در حالی

که در خیابان از سرما به خود می پیچد ناگهان پرچم ایران

را می بیند و تصمیم می گیرد که آن را به دور خود بپیچد.

متاسفانه این پیامهای تند و تیز به شکلی غیرهوشمندانه

در « رد کارپت » به مخاطب ارائه می شوند آن هم در

شرایطی که فیلم ابدا بستر مناسبی برای سوق دادن

داستان به چنین مسیری ترسیم نمی کند. « رد کارپت »

مجموعه ای از شوخی هایی است که نصف بیشتر آنها

نگرفته و گنجاندن پیامهای ناسیونالیستی با این شکل و

شمایل را می توان ضعف بزرگ این فیلم به حساب آورد.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …