نقد و بررسی فیلم Nine (نه)
«نه» اثر پر عیب و نقص اما پر زرق و برق «راب مارشال» یک فیلم موزیکال خیرهکننده است که پر از
رقص، آواز، احساس و شهوت است. در این فیلم بازیگر توانای انگلیسی «دنیل دی-لوئیس» در نقش “گوئیدو کونتینی” یک کارگردان ایتالیایی باهوش دههی ۶۰ (با احترامات فراوان نسبت به «فدریکو فلینی») که سعی دارد فیلم جدیدش را راهی پردهی سینماها کند حضور دارد. این فیلم به حضور زنان –مادرش («سوفیا لورن»)، همسرش («ماریون کوتیارد»)، معشوقهاش («نیکول کیدمن»)، بانوی محبوبش («پنه لوپه کروز»)، خبرنگاری که به دنبال اوست («کیت هادسون»)، همکارش («جودی دنچ») و یک روسپی («فرجی»)- در زندگی او میپردازد. چه موقعیت خواستنی و جالبی برای بازیگر اصلی میان آن همه زن به وجود آمده است، اینطور نیست؟ شما ممکن است عقیده داشته باشید که «نه» که در ابتدا یک نمایش در برادوی بوده به هیچ وجه نمیتواند حتی نزدیک به منبع اقتباسش، یعنی «هشت و نیم» درام ماندگار «فدریکو فلینی» که در سال ۱۹۶۳ ساخته شد و در سال ۲۰۰۳ دوباره با کیفیتی بالا عرضه شد بشود. اما «مائوری یستون» موسیقیهای خارقالعادهای برای این فیلم پدید آورده است. چالش اصلی پیش روی مارشال، پدید آوردن یک فیلم موزیکال دیگر که بتواند از لحاظ کیفی با فیلم برندهی اسکارش «شیکاگو» برابر باشد بوده است، بدون اینکه خود به ورطهی تکرار بیقتد. خوشبختانه، غافلگیریهایی که مارشال برایمان تدارک دیده بیشتر از اشتباهاتش است. آنهایی که از موزیکویدیوهای او در «شیکاگو» متنفر بودند اینجا هم همان حس را خواهند داشت. او یک اشتباه بزرگ کرده و سه آهنگ فوقالعاده (“) را از فیلم حذف کرده و سه آهنگ ضعیفتر را جایگزین آنها کرده است. آهنگ “سینمای ایتالیایی” که هادسون آن را خوانده است بیش از حد نخنما و اغراق شده است. همچنین او تغییرات نابجای دیگری هم به وجود آورده، مثل کمرنگ کردن اعتقادات کاتولیکی شخصیت اصلی. در عوض کار او پر زرق و برق و جذاب از آب در آمده است. و فیلمنامه، که «مایکل تالکین» و «آنتونی مینگلا» آن را نوشتهاند، به طور عجیبی شوخ طبعانه است. فیلم درحالی آغاز میشود که گوئیدو در یک کنفرانس خبری حضور دارد و به خبرنگاران میگوید که صحبت راجع به یک فیلم موجب تباه شدن غافلگیریها و جذابیتهای آن میشود. پس من هم به همین شکل انتظار ندارم که دی لوئیس (که به خوبی جایگزین «خاویر باردم» شده) آن دو آهنگی که در طول فیلم میخواند یا حتی بازیاش در این فیلم، به خوبی بهترین کارهایش باشد، هرچند که او واقعاً ایتالیایی به نظر میرسد.
زنانی که در فیلم حضور یافتهاند در یک کلام معرکهاند. کیدمن برای نقشش سنگ
تمام گذاشته (“از راه غیر معمول”)، اما فرجی خودش را به نقشش باخته است
(“ایتالیایی باش”). دنچ سرخوش اما بددهان است. کروز با بازیاش شما را
انگشت به دهان میکند، مخصوصاً آن سکانس داغ رقص (“کی میترسه که
انگشتهاتو ببوسه؟ من که نمیترسم”) و وقتی که گوئیدو قلب او را میشکند،
قلب شما نیز میشکند. از همه بهتر کوتیارد در نقش همسر گوئیدو است، او روح
لطیفش را با گفتن “همسر من فیلمساز است” به مخاطبان نشان میدهد و بدن
برهنهاش را هم از راهی دیگر و با گفتن (“همش برای توئه”) به دیگران. کوتیارد،
که همواره هم زیبا و آسیبپذیر است، کولاک کرده است. همانطور که مارشال
برای نقشها از بهترین بازیگرها استفاده کرده، «دیون بیبی» فیلمبردار فیلم،
«کالین آتوود» طراح لباسها و «جان مایر» طراح هنری هم به بهترین وجه
ممکن کار خود را انجام دادهاند و در نتیجه، «نه» از تمامی جهات شما را
مجذوب میکند. همانگونه که گوئیدو در آهنگش میخواند “وقتی که در
چیزی افراط نکنی، اون به چه دردی میخوره؟”، به دنیای «نه» خوشآمدید.