نقد و بررسی فیلم Me And You (من و تو)
فیلم «من و تو» بِرناردو بِرتولوچی به طرز غیرمنتظره ای برای درام نوجوانانه ای که به فضای بسته یک زیرزمین محدود شده مرموز است .
گویی برتولوچی تلاش کرده تا نشان دهد سن، ناتوانی جسمی و سه دهه دوری از سینمای ایتالیا (وطن کارگردان) نتوانستهاند کوچکترین تأثیر بدی بر ذائقه وی در به تصویر کشیدن اشتیاق نفسانی نوجوانان بگذارند. اما این نسخه ضعیف و پر از جوش[۱] فیلم [۲]«محاصره شده / Besieged» تنها تا حدی متقاعد کننده است و حتی از جذابیت کمتری برخوردار است، به طوری که لورِنزوی ۱۴ ساله (با بازی یاکوپو اولمو آنتینوری) به همراه خواهر ناتنی معتادش، اولیویا، (با بازی تِئا فالکو) به قول برتولوچی کلاستروفیلیای[۳] یک هفته پنهان شدن از دست دنیای بی رحم را [با جان و دل] میپذیرند. نام این کارگردان بی شک باعث جذب مخاطبان محدودی در گوشه و کنار دنیا میشود.
لورِنزوی تازه وارد با سیمای یک ساتیر[۴] و ذات یک وزغ تجسم دو صفت موذیگری و شرم است. پرسیدن پرسشهای متداول از پزشک معالج لورِنزو (با بازی پیپو دِلبونو) نمیتواند مشکلات پسرک را نزد بیننده فاش کند، اگرچه صحنه شام خوردن پسر با مادرش (با بازی سونیا بِرگاماسکو) به طرزی دست و پا شکسته از ابتلای پسر به عقده ادیپ[۵] پرده بر میدارد- این شاید ما را به یاد فیلم بی پروای [۶]«ماه / Luna» با نمایش بی پرده روابط مادر و پسر بیندازد، اما این داستان ضعیف نسبتاً عفیفتر از آن است.
در تلاشی که ظاهراً نخستین اقدام واقعی لورِنزو برای رسیدن به استقلال است، او فرصت سفر اسکی یک هفته ای [از طرف مدرسه] را برای نرفتن به کلاس و برنامه ریزی برای گذراندن تعطیلات در خانه مغتنم می شمارد. او دقیقاً به همان شکلی که یک کودک ممکن است خود را آماده کند برای این موقعیت آماده میشود، خوراکیهای مورد علاقهاش را میخرد و در سرداب خانه که تصادفاً به یک تشک مجهز است و از نعمت برق و یک حمام دودگرفته برخوردار است، پنهان میکند.
این حس به مخاطب دست میدهد که هیچ کس از این زیرزمین استفاده نمیکند و این که این اتاق زیرزمینی کوچک نماینده تنها قلمروی لورِنزوی جوان برای اعمال کنترل است، بنابراین ورود خواهر ۲۵ سالهاش نقض واقعی این خودمختاری او است. اما دیری نمیپاید که در مییابیم اولیویا بسیار نیازمندتر از لورِنزو است؛ او که بعد از سالها استعمال هروئین تصمیم به ترک این مخدر گرفته است با بردار ناتنی عصبی خود تا جایی که بشود همبستر میشود.
اولیویای دلفریبِ آزارنده رازی چند لایه را مقابل لورِنزو قرار میدهد. البته اولیویا از نظر جنسی فریبنده است- و برتولوچی هرگز از تحسین زنان خوش اندام و دلفریب ابایی نداشته است-گرچه از این مهمتر این است که او تجسم یکی از جنبه های ننگین گذشته پدرش، یعنی نتیجه یک رابطه سرد جنسی، است. لورنزو مصرانه از مادرش محافظت میکند و او را به عنوان زن ایده آل خود تعریف کرده است. با وجود این، شنیدن چیزهایی از منظر اولیویا او را مجبور میسازد تا مادرش را فردی تصور کند که قادر است رابطه دیگری (رابطه با او) را نیز بشکند.
اما آسیب پذیری اولیویا آن جنبه از ورود او است که بیشترین اهمیت را در یک هفته پنهان شدن لورِنزو دارد. گرچه اولیویا ۱۱ سال از برادر ناتنیاش بزرگتر است، اما ثبات ندارد و نومیدانه به کسی نیاز دارد که فرایند ریکاوری اش را هدایت کند. لورِنزو قبلاً هرگز در چنین موقعیت مسئولانه ای نبوده است، او حتی به سختی میتواند لانه مورچه ای که قاچاقی با خود به زیرزمین آورده را اداره کند. اما لورِنزو به دیگران اهمیت میدهد، شاید به نوعی حتی دچار وسواس فکری- عملی است و رفتن دنبال کارهایی مانند تهیه غذا یا قرص خواب برای اولیویا اعتماد به نفس او را دستخوش تحول اساسی میکند.
برتولوچی که قبلاً در فیلمبرداری از مکانهای بسته در فیلمهای
«رویاپردازان / The Dreamers» و «محاصره شده / Besieged»
مشکل لرزش را تجربه کرده بود، این بار دوربین را به صورت
انعطاف پذیر در فضا حرکت می دهد، لذا بیننده بیشتر یک
مرحله خصوصی از زندگی یک نوجوان در حال بلوغ را می بیند تا این که دچار حس تماشای یک سیاهچال شود. چنین سبک دینامیکی تقریباً از ارائه یک تجربه عاطفی محض به بیننده طفره میرود، همان طور که تماشای شباهت فیزیکی بین دِلبونوی ویلچر سوار و بِرتولوچی کارگردان حین درمان چنین حسی را ایجاد نمی کند، در واقع این سبک نشان دهنده علاقه روانکاوانه تر برتولوچی و نویسنده سناریو نیکولو آمانیتی- که رمانش منبع الهام ساخت این فیلم بوده- است.
در پایان باید گفت که این اثر غمزده دوشخصیت محور در حد
و اندازه های بازیگرانش جذاب است، و گرچه آنتینوری چهره
گیرایی دارد (نکته ای که برتولوچی از استاد خود پیر پائولو
پازولینی در زمینه انتخاب بازیگر آموخته)، اما ظاهراً موهای
درهم و برهمش متلاطمتر از روحش هستند. در مورد همبازی
مانکن گونهاش نیز باید بگوییم که حتی زیرنویس هم نمیتواند
مشکل فالکو در انتقال جنبه های ناخودآگاه و خودمخرب شخصیت اولیویا را بپوشاند.
در حالی که گاهی اوقات باور رفتار این خواهر و بردار دشوار
میشود، اما «من و تو» هرگز تصویر دور از ذهنی از کارگردانی
که سالها کار نکرده را متبادر نمیسازد. غیر از اسباب بازیهای
جدید، (یک mp3 پلیر و لپ تاپ در کیف لورِنزو) اصول نوجوانی
تفاوت چندانی از نسلی به نسل (اشاره به دو نسل متفاوت
این خواهر و بردار) دیگر نمی کنند. هنوز یکی از لحظات
اساسی فیلم به پخش نسخه ایتالیایی آهنگ “space oddity”
دیوید بووی- آهنگهایی که مختص ذهن گوشه گیر بچهها
هستند-بستگی دارد، حتی اگر وجود این آهنگ در لیست
آهنگهای مورد علاقه او حیرت آور باشد.
[۱] اشاره به یکی از مشخصات ظاهری سنین نوجوانی
[۲] نام فیلم دیگری از برتولوچی ساخته شده در سال ۱۹۹۸
[۳] میل به مکان های بسته
[۴] یکی از خدایان یونان باستان که نیم انسان و نیم بز بود.
[۵] عقده اُدیپ (به انگلیسی: Oedipus complex) در نظریات روانشناسی فروید به تمایل جنسی پسر به مادر – که همراه با حس رقابت با پدر است – گفته میشود.
[۶] فیلمی از برتولوچی ساخته شده در سال ۱۹۷۹