نقد و بررسی فیلم Locke (لاک)

نقد و بررسی فیلم Locke (لاک)Reviewed by محمدرضا on Jul 11Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Locke (لاک)«لاک/ Locke »به نظر طرح ریزی شده می آید، و همین طور است. به نظر کمی کوتاه می آید، این هم درست است.

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Locke (لاک)

«لاک/ Locke »به نظر طرح ریزی شده می آید، و همین طور است. به نظر کمی کوتاه می آید، این هم درست است.

شاید حتی به نظر کسل کننده هم بیاید، اما این دیگر درست نیست. در واقع فیلمسازی حاضر جوابانه و هوشمندانه ی نویسنده و کارگردان فیلم «استیون نایت» و گروهش در ترکیب با بازی مسحور کننده ی «تام هاردی» باعث شده اند این فیلم مستقل و کم هزینه ی بریتانیایی حتی در مقایسه با پرهزینه ترین فیلم های سال هم در هر لحظه ی خود جذاب تر و درگیر کننده تر باشد.

گرچه نام بازیگران زیادی در عنوان بندی «لاک» فهرست شده است اما هاردی تنها کسی است که در این درام که زمان آن با زمان داستان منطبق است روی پرده ی سینما دیده می شود. داستان فیلم طی ۸۵ دقیقه درون یک خودروی ‍بی. ام. و در حال حرکت روایت می شود که ایوان لاک مدیر ساختمان سازی را در یک رانندگی شبانه از بیرمینگهام به لندن می برد.

لاک که تام هاردی (بیشترین شهرت او مدیون بازی در نقش شخصیت وحشت آور بین در فیلم «شوالیه تاریکی برمی خیزد/ The Dark Knight Rises » است) نقش او را ایفا می کند، نه تنها مشغول رانندگی است بلکه درگیر مجموعه ای ادامه دار از مکالمات تلفنی از طریق هندز فری تلفن همراه خود نیز است. او در این حین به شدت تلاش می کند تا بخش های مختلف زندگی مرتب و طبق اصول خودش را از فروپاشی کامل حفظ کند. ممکن است چنین طرحی در وهله ی اول فرمول مناسبی برای حفظ تنش متدام به نظر نرسد اما در واقع چنین است.

با وجودی که فیلم های تک لوکیشنه چیز تازه ای نیستند («رایان رینولدز» در فیلم «دفن شده/Buried» نمونه ی جدیدی است)، «لاک» هم به دلیل روش تصویرسازی و اجرای نایت و هم نقش آفرینی افسون کننده ای که تام هاردی از خود به نمایش می گذارد خود را از سایر فیلم های اینچنینی متمایز می سازد.

از آنجایی که هاردی برای شرکت در فیلمبرداری این فیلم تنها دو هفته وقت آزاد داشت و نیمی از آن هم صرف تمرین شده بود، نایت تصمیم گرفت فیلمبرداری را دو بار در هر شب و به صورت متداوم انجام دهد. هاردی در یک اتومبیل که پشت یک تریلر قرار گرفته بود می نشست و سایر بازیگران در اتاق کنفرانس یک هتل جمع می شدند و تماس هایی بدون حذف یا توقف با او داخل ماشین برقرار می کردند. نایت به همه ی بازیگران از جمله هاردی اینطور گفته بود که طوری عکس العمل نشان بدهند که انگار مشغول اجرای یک نمایشنامه هستند، یعنی “اگر مشکلی پیش آمد، با آن کنار بیایید، همانطور که اگر روی صحنه بودید این کار را می کردید.”

«هریس زامبارلوکوس»‌ که سلاح مخفی فیلم «لاک» به شمار می رود، کارهایی انجام داد تا به تدوینگر کهنه کار فیلم، «جاستین رایت»،‌ مواد اولیه ای با ظاهری متفاوت برای کار کردن ارائه کند. زامبارلوکوس که با سه دوربین فیلمبرداری مجزا کار می کرد، هر باری که حافظه ی دوربین خود را تعویض می کرد (هر ۳۷ دقیقه یکبار) لنز دوربین را هم تغییر می داد. علاوه براین در هر شب فیلمبرداری هر دوربین را در زاویه ای متفاوت کار می گذاشت.

اگر روایت داستانی «لاک» ما را مجذوب و درگیر نمی کرد، تمامی این مقدمات هدر شده بود. اما داستان فیلم با بهره مندی از کاریزما و جذبه ی هاردی و مهارت های نمایشی و قصه گویی نایت موفق به این کار می شود. نایت که فیلمنامه نویسی همه جانبه است و در چندین ژانر فعالیت کرده است (نویسنده فیلمنامه هایی مانند «چیزهای زیبای کثیف/Dirty Pretty Things»، «قول های شرقی/Eastern Promises» و «گریس شگفت انگیز/Amazing Grace») با مهارت تمام شرایطی را به وجود آورده که آنقدر درگیر کننده است که به ما مجال این را نمی دهد که بر این موضوع متمرکز شویم که همه چیز چقدر خوب طرح ریزی شده است.

همین طور که رانندگی شبانه و آن تماس های تلفنی پیش می رود متوجه می شویم که قهرمان داستان لاک با بحران های سه گانه ی به هم پیوسته ای روبرو است که می توانند زندگی اش را پشت و رو کنند.

لاک که سرپرستی به شدت باوجدان و وظیفه شناس است و زندگی اش را با تکیه بر قابل اطمینان بودن خود ساخته است، شب قبل از رسیدن به نقطه ی اوج حرفه ای اش در حال ترک شهر است: او بایستی روز بعد به ۲۱۸ کامیون و چند صد متر مربع سیمان سرکشی کند که قرار است تشکیل دهنده ی بزرگترین واحد بتن ریزی در کل تاریخ اروپا باشند.

پافشاری لاک بر اینکه برای سرکشی حاضر نخواهد بود (او بارها می گوید: “تصمیم من این است، تصمیم ام را گرفته ام”) رئیس او گرت (بن دنیلز) را به شدت خشمگین می کند و باعث وحشتزده شدن معاون او دانال (اندرو اسکات) می شود که ملتمسانه می گوید به هیچ وجه آمادگی پذیرش مسئولیت وقایع آن روز را ندارد.

مشخص می شود اینکه مردی که به شدت روی اینکه همیشه کار درست و به جا را انجام بدهد تعصب دارد پست خود را ترک می کند، دلیلی کاملاً شخصی دارد. لاک در حال رانندگی است تا در زمان متولد شدن نوزادی که پدر او به حساب می آید، حاضر باشد. این نوزاد نتیجه ی یک رابطه ی یک شبه با بتان (اولیویا کالمن) است، زنی که که لاک آشنایی چندانی با وی ندارد و تماس تلفنی او که به لاک التماس می کند زمان تولد نوزاد حضور داشته باشد این سلسله وقایع را رقم می زند.

اگر درک کردن تصمیم لاک، حداقل در ابتدا، برای تماشاگران سخت

است، این کار برای همسرش کاترینا (روث ویلسون) که لاک عاشقانه

دوستش دارد بسیار مشکل تر است. کاترینا در خانه منتظر است

تا او برای تماشای مسابقه ی فوتبال مهمی که از تلویزیون پخش

می شود نزد او و دو پسرشان بیاید. زمانی که لاک او را در جریان

وقایع قرار می دهد کاترینا به شدت عصبانی می شود و از طرف

دیگر آنطور که معلوم است بتان که وضعیتی شکننده و نیازمند

پیدا کرده است هم با تماس های تلفنی خود لاک را به دردسر

بیشتری می اندازد.

در اصل یکی از مضامینی که از ابتدا تا انتهای داستان نایت به آن

پرداخته می شود این است که لاک نه تنها با ذره ای درک متقابل

روبرو نمی شود بلکه تک تک کسانی که با آنها صحبت می کند به

شدت سختگیرانه و ظالمانه با او برخورد می کنند. از همه ی جوانب

زندگی اش بحران به شکلی گسترده به سوی او می آید و به محض

اینکه مسئله ای را حل می کند یک مسئله ی دیگر از راه می رسد.

با این حساب ویژگی خوبی است که لاک (با لهجه ی ولش آرامش

بخشی که پیشنهاد خود هاردی بوده) قهرمان خونسردی است

که چیزهای کمی او را آشفته می کنند. در حالیکه این نکته به سختی

می تواند ما را از به خوبی به پایان رسیدن مسائل مطمئن کند،

نشانگر این هم است که ما به شکلی دردناک در مخمصه و گرفتاری

او سهیم شده ایم. برای به وجود آمدن چنین حالتی به بازیگری

با قدرتی غیرقابل انکار و قانع کنندگی آرامش بخش نیاز است

و بدون حضور هنرمندی با استعداد بالای هاردی، حتی تصور

فیلمی مانند «لاک» هم کار مشکلی بود.

بایستی در پایان چند کلمه ی دیگر درباره ی فیلمبردار اثر زامبارلوکوس

و گروهش صحبت کنم. با تغییرات مداوم لنز ها و زاویه ها و استفاده

ی زیرکانه از نور محدود منعکس شده، «لاک» موفق می شود

شیوه های مختلف و جذابی برای نگاه کردن به یک انسان یکسان

در یک بی.ام. و متحرک یکسان، پیش روی مخاطب قرار دهید.

درست است که این فیلم شاید تنها یک لوکیشن داشته باشد

اما هرگز دلمان نمی خواهید از پرده ی سینما چشم برداریم.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …