نقد فیلم Indiana Jones and the Raiders of the Lost Ark
این که به تازگی جمع بزرگی از منتقدان کاربلد سینما، استیون اسپیلبرگ را به عنوان ماجراجوترین کارگردان تاریخ هنر هفتم
معرفی کردهاند، بدون شک بیدلیل نیست و یک نگاه به کارنامهی این فیلمساز لایق احترام، صحت انتخاب مورد اشاره را نشان میدهد. اسپیلبرگ تقریبا در هر سبکی و به هر فرمی و با هر هدف سینمایی خاصی که فکرش را بکنید، فیلمهای معرکهای ساخته است که فارغ از سال اکران، از دست دادن خیلی از آنها، بیمعنی به نظر میرسد. جادوی ساختههای اسپیلبرگ به قدری خواستنی و سطح بالا جلوه میکند که بیتوجه به زمان اکران فیلمهای او میتوان برای تماشای این آثار را وقت گذاشت و فقط و فقط، از دیدنشان احساس لذت کرد. یکی از ماندگارترین ساختههای او هم چیزی نبود جز مجموعهی اکشن و باستانشناسانهی «ایندیانا جونز» که با فیلم Raiders of the Lost Ark و با اکران آن اثر در سال ۱۹۸۱ میلادی، کلید خورد.
Indiana Jones and the Raiders of the Lost Ark
قصهی «ایندیانا جونز»، به یک استاد دانشگاه با همین نام میپردازد که شاید در نگاه دانشجویانش دکترای باستانشناسی داشته باشد و علم زیادی را درون مغزش جای بدهد، اما در بخش دیگر زندگی خود یعنی باستانشناسی واقعی و جستوجو برای یافتن ارزشمندترین عتیقهها، مجسمهها و وسایل ماندگار و قدیمی و فروختن آنها به موزه، کاملا شخصیت دیگری است. ایندیانا جونز که هریسون فورد در یکی از عالیترین نقشآفرینیهایش به او زندگی میبخشد، شخصیت سینمایی کاریزماتیکی است که در مدیومهای گوناگون، با الگوبرداریهای مستقیم و غیرمستقیم از وی، کاراکترهای جذابی را شکل دادهاند که برای نمونه، میتوان به یکی از آنها در جهان ویدیوگیم یعنی نیتن دریک، قهرمان اصلی مجموعه بازیهای Uncharted اشاره کرد. اما فارغ از این تاثیرگذاریها، اصلیترین نکتهی مرتبط با داستان ایندی در زد و خوردها، اتفاقات مختلف و خطرناک و مبارزات هیجانآوری دیده میشود که زندگی او را شکل میدهند. از افتادن در دل مارهایی سمی و تلاش برای زنده ماندن، تا دویدن بین خیابانهای یک شهر قدیمی و مبارزه با شلاق در مقابل آدمهایی که اسلحه به دست دارند.
همچنین عناصر فانتزی هم تاثیر کمرنگتر
ولی جالبی در قصهگویی فیلمهای ساخته
شده با محوریت او گذاشتهاند و آنها هم
در اکثر مواقع، به خوبی بخشی از هویت
داستانی این آثار را شکل میدهند.
Raiders of the Lost Ark، نقطهی
شروع مسیر باستانشناس شناخته
شده و شکستناپذیرمان است. جایی
که ایندی تصمیم به پیدا کردن یک
صندوقچهی افسانهای میگیرد و
در این راه با دشمن قدیمیاش، سربازان هیتلر و از همه مهمتر دختری به خصوص، روبهرو میشود.