نقد و بررسی فیلم Identity Thief (سارق هویت)

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Identity Thief (سارق هویت)

سال ۲۰۰۷، «ست گوردون/ Seth Gordon» مستند بی نظیر « The King of Kong»

را کارگردانی کرد. او همچنین کارگردانی قسمت هایی از مجموعه های تلویزیونی

مانند «پارک ها و تفریحات/ Parks and Recreation»، «انجمن/ Community»

و «خانواده ی امروزی /Modern Family» را برعهده داشته است. وی علاوه بر

این در سال ۲۰۱۱ فیلم موفق «رؤسای وحشتناک / Horrible Bosses» را

ساخت. و حالا با فیلم «سارق هویت / Identity Thief» که از شدت تهی

بودن دردناک به نظر می رسد، به سراغ ما آمده است.

یعنی ممکن است که او پروژه را شروع کرده باشد، ستاره های سینما را

به صف کرده باشد و بعد یک شخص دیگر پنهانی وارد کار شده و فیلم را ساخته باشد؟

«جیسون بیتمن/ Jason Bateman» بازیگر درخشانی است اما «ملیسا

مککارتی/ Melissa McCarthy» هنوز حد و مرز خود در زمینه ی اجرای

طنز را پیدا نکرده است. یک ایده ی مناسب و بالقوه قدرتمند داشته

باشید و از این زوج هنری استفاده کنید، در آن صورت به احتمال زیاد

فوراً با موفقیت روبرو می شوید.

افسوس که فیلمنامه ی «کریگ میزین/ Craig Mazin» و نه کارگردانی

گوردون هیچ کدام در حد و اندازه ی تصویر ماهرانه و انعطاف پذیری

که مککارتی از دیانا به دست می دهد، نیستند. مککارتی نشانه

های فوق العاده ی شخصیت سندی با بازی بیتمن را کشف می کند، او آدم خوبی است که به هیچ وجه بدبین نیست، و شاید با توجه به آنچه می بینیم به اخبار هم دسترسی ندارد. این مورد از جایی مشخص می شود که وقتی دیانا تماس می گیرد و خود را نماینده ی یک سرویس مالی اعتباری معرفی می کند، سندی با میل خود شماره اش را در اختیار او می گذارد.

کمی بعد، نام سندی بر روی کارتهای اعتباری دیانا، گواهینامه ی رانندگی و سایر مدارکش ثبت می شود و پرونده ی خلاف های او را نزد پلیس سنگین تر می کند. هنگامی که که یک کارآگاه پلیس (موریس چستنات/ Morris Chestnut) سندی را دستگیر می کند و رئیس اش (جان چو/ John Cho) او را تهدید به اخراح می کند، سندی همسر باردارش (آماندا پیت/ Amanda Peet) را ترک می کند و راهی فلوریدا می شود. نقشه ی ساده لوحانه ی او این است که رد دیانا را پیدا کند، او را به دنور برگرداند و کل ماجرا را حل و فصل کند.

این مسافرت جاده ی تعقیب و گریز مانند، بایستی هرج و مرج مضحکی را در پی داشته باشد. یک بدبیاری کلاسیک میان دو همسفر که به درد هم نمی خورند. گرچه به جای “فرار در نیمه شب”، ما با تفسیر دیگری از عذاب وجدان روبرو می شویم که در آن تنها چیزی که اهمیت دارد مفهوم و ایده ی داستان است.

با وجود این همه پتانسیل بالا برای ایجاد هرج و مرج، سازندگان فیلم به فیلمنامه های راحت و دم دستی بسنده می کنند. و جای جای آن پر از شوخی های غیر خنده دار و کلیشه ای است (یک مورد تغییر ظاهر برای دیانا، کنایه های مداوم به اسم سندی که هم برای دخترها به کار می رود و هم پسرها).

اینکه فیلم تا چه حد موفق شود، به یمن تلاش های دو بازیگر اصلی است که به شکلی عالی با شوق و حرارت نقش خود را اجرا می کنند. رابطه ی آنها بر اساس یک فرضیه ی مستحکم شکل می گیرد و کاملاً مشخص است که آمادگی لازم برای ادامه ی ماجرا و پیشبرد آن را دارند. اما بیشتر خنده های فیلم درست از زیر دست آنها در رفته اند.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …