نقد و بررسی فیلم Horns (شاخ‌ها)

نقد و بررسی فیلم Horns (شاخ‌ها)Reviewed by محمدرضا on Jul 30Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Horns (شاخ‌ها)نقد و بررسی فیلم Horns (شاخ‌ها) ایگنشیوس پریش (با بازی دانیل رادکلیف)، که به خوبی شخصیت تندخو و هم‌نامش در رمان از آب درآمده است،

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Horns (شاخ‌ها)

ایگنشیوس پریش (با بازی دانیل رادکلیف)، که به خوبی شخصیت تندخو و هم‌نامش در رمان از آب درآمده است،

بعد از شبی بدمستی در هیبت دیوی نه چندان آشکار، با شاخ‌هایی در پیشانی‌اش، که به وی قدرت غیب‌گویی عمیق‌ترین و اغلب شریرانه ترین اسرار انسان‌ها را می‌دهند، از خواب بیدار می‌شود. دیروز ظاهراً به این دلیل که هیچ کس نمی‌توانست باور کند که او عشق زندگی‌اش، مرین (با بازی جونو تمپل)، را نکشته است، حتی اگر نمی‌توانست کاملاً به یاد بیاورد که بعد از این که مرین قلبش را شکست و او را به سمت وادی فراموشی و مستی سوق داد چه کرده است، شرمنده و سرافکنده بود. اما امروز به پیشگویی شیطان صفت تبدیل شده که می‌داند دوستان قدیمی‌اش که اکنون پلیس شده‌اند نسبت به یکدیگر کشش جنسی دارند، می‌داند که مادرش آرزو دارد او از زندگی‌اش بیرون برود و می‌داند که مادر بچه تخسی که مرتب جیغ می‌کشد در ذهن خود به عاشق/فاسق سیاه پوستش، «کاکا سیاه» می‌گوید. بر اساس شخصیت اصلی داستان جو هیل، اقتباس سینمایی الکساندر آژا به قدرت ایگنشیوس هم به چشم موهبت نگاه می‌کند و هم به چشم بار، اما او نیز به سان نویسنده هنگام درهم تنیدن خیر و شر- هر چند به طرزی بازیگوشانه- بر ضعف رمان منبع به عنوان گفتمانی خداشناسانه صحه می‌گذارد.

هیل رمانش را با نشاط و وسواسی کافکاگونه شروع می‌کند. اگر در کتاب، تناسخ ایگنشیوس به موجودی شیطانی کمتر شبیه استعاره ای در جستجوی انگیزه است به این دلیل است که نوستالژی اغلب تلخ هیل از دوران جوانی، که ما را به یاد غنی‌ترین پاراگراف‌های شاهکار استیفن کینگِ پدر به نام It می‌اندازد، در قالب تلاش ایگنشیوس برای تطبیق تراژدی دوران فعلی‌اش با ایده‌آلیسم دوران جوانی متجلی می‌شود. آژا به حد کافی به بازی ماهرانه رمان با زمان وفادار است، این به خصوص شامل بخش‌هایی از کتاب است که در آن ایگنشیوس جوان و دوستانش به طرز خطرناکی نزدیک رودخانه ای مشغول وقت گذرانی هستند. آن‌ها قصد دارند با استفاده از ترقه بوقلمونی را منفجر کنند، اما آژا بیشتر به خیالپردازی جوانی شخصیت‌هایش علاقمند است به گونه ای که این کار به وی اجازه می‌دهد تا موضوعات انحرافی، که هیل با دقت سعی کرده است از نظر خواننده پنهان کند، را رو نماید. آژا نیز به نوبه خود کمتر روی بحث حدس و گمان تمرکز کرده است و بیشتر به حالات درونی شخصیت‌هایی که در لفافه ای از مذهب پیچیده شده‌اند می‌پردازد، او فیلم را با ترکیب ضعیفی از شکوه از دست رفته [عشق] ایگ و مرین روی علفزار با حال و روز ایگ در دورانی که به الکل و مستی پناه برده است- که احتمالاً از گاسپار نوئه الهام گرفته- آغاز می‌کند.

کتاب و فیلم هر دو به شدت به تصورات ساده‌انگارانه خیر و شر علاقمندند و هیچ یک خود را از زمینه اجباری داستان پلیسی خیالی رها نمی‌کنند، با این حال نگاه هیل به خواسته ها و ضعف‌های شخصیت‌هایش بهتر ساخته و پرداخته شده است. در رمان پیشخدمتی، که به عنوان شاهدی علیه ایگ ظاهر می‌شود، تحت تأثیر دو چیز قرار دارد: یکی عطش مشهور شدن و دوم حس مبهمی از حق طلبی، با این حال آژا او را تنها به صورت زن جیغ جیغوی تشنه شهرت به تصویر می‌کشد (کلیشه ای که هدر گراهام به عنوان سمبل آن شناخته می‌شود). از این بدتر، ایگ و مرین در

تخیل هیل چشم به دنیای آن سوی حومه نیوهمپشایر، که خانه

می نامندش، دوخته‌اند، در حالی که در فیلم این دو به چیزی غیر

از تداوم رابطه عاشقانه پیش پا افتاده‌شان فکر نمی‌کنند، به طوری

که مرین به صورت زن بوالهوسی با صلیبی به دور گردنش نمایانده می‌شود.

این صلیب، که به هر کس آن را به گردن بیاویزد، مصونیت در برابر

قدرت‌های تازه به دست آمده ایگ می‌دهد، موتوری است که باعث

جلو بردن برخی بخش‌های بی پرواتر داستان می‌شود، منتها اگر

هیل این صلیب را به عنوان نماد تلاش مرین می‌داند، آژا تنها وسیله

ای برای پی بردن به راز مرگ دخترک می داندش. شاید آژا از تغییر

اثرات اکسیری شاخ‌های ایگ بر شکنجه کننده‌هایش لذت می‌برد،

اما رابطه عاشقانه گذشته ایگ و مرین در کتاب با ترسیم واقع‌گرایانه

مکان و ترسیم‌های بیشتر کارتونی تباهی بشر و انتقام فراطبیعی

در تضاد است. بنابراین می‌توان گفت که وقتی ایگ بین خیر و شر

گیر می‌افتد، آژا نیز بین نیهیلیسم سیاه فیلم «تنش شدید /

Hauhte Tension» و انحراف هجوگونه «پیرانا سه بعدی/Piranha ۳D» پا در هوا مانده است.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …