نقد و بررسی فیلم Girlhood (دختربچگی)

نقد و بررسی فیلم Girlhood (دختربچگی)Reviewed by محمدرضا on Aug 8Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Girlhood (دختربچگی)نقد و بررسی فیلم Girlhood (دختربچگی) «دختربچگیِ/Girlhood» سلین سیاما را میتوان (مثل خیلی فیلمهای این روزها) داستان رسیدن به بلوغ توصیف کرد

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Girlhood (دختربچگی)

«دختربچگیِ/Girlhood» سلین سیاما را میتوان (مثل خیلی فیلمهای این روزها) داستان رسیدن به بلوغ توصیف

کرد و فیلم با نمایش همدلی و حساسیتی ستودنی، مایه مباهات این ژانر و شخصیت اصلیاش می شود. اما حتی وقتی که کارگردان در ایستگاههای آشنای مسیر رسیدن به بلوغ- یعنی مشکلات داخل خانه و مدرسه، دوستان تازه و اولین عشق زندگی- توقف میکند او در امواج فراوان خطرناک و بی پروای دوران نوجوانی و لذت محض به تصویر کشیدن آن خوش گذرانی میکند.

نخستین نمای فیلم یک بازی فوتبال- آن هم از نوع آمریکاییاش با محافظ و کلاه کاسکت و برخوردهای سنگین در خط فرضی تجمعی- است. چنین چیزی در فیلمهای فرانسوی واقعاً عجیب است. آیا نباید [فرانسویها] فوتبال معمولی بازی کنند؟ شگفتی دیگر: تمام بازیکن ها دختر هستند، اکثراً با رگ و ریشه آفریقایی و ساکنان یک مجتمع مسکونی مرتفع در حومه شهر پاریس هستند. درست از شروع تیتراژ، حتی قبل از این که فیلمنامه شروع شود، «دختربچگی» اصرار دارد که دنیا جایی برای آدمهای بی خیال یا تنبل ندارد.

دوربین این قهرمان جوان، مریم (با بازی خدیجه توره)، را در مسیر رفتن به خانهاش تعقیب میکند و نشان میدهد که لاف پهلوانی توخالیاش با محو شدن هم تیمیهایش در دل شب جای خود را به ترس و بزدلی میدهد. مریم قدی بلند و بدنی ورزشکار دارد، اما عادت سربه زیری و قوز کردن شانههایش باعث می شوند تا ظریفتر و شکنندهتر از آنچه هست دیده شود. او به همراه مادر، دو خواهر کوچکترش و برادر بزرگترش جبرئیل (با بازی سیریل مندی)، که مردی دم دمی مزاج و تندخو است، زندگی میکند. او به یکی از دوستانش به نام اسماعیل (با بازی ادریس دیابیت) علاقمند است اما به ندرت میتواند به چشمانش نگاه کند. در مجموع او دختری وظیفه شناس و متین است که به توقعات اندک و دورنمای نه چندان درخشان زندگی خو کرده است.

بعد او با لیدی (با بازی آسیا سیلا)، رهبر گروهی که به یک عضو چهارم نیاز دارد، آشنا میشود. (عنوان فرانسوی فیلم Bande de Filles به معنای «دار و دسته دخترها» بوده و عنوان انگلیسی آن با معانی متعدد «hood/ گانگی» بازی میکند.) لیدی و دستایارانش، آدیاتو (با بازی لیندسی کاراموح) و فیلی (با بازی ماریتو توره) ژاکت سیاه چرمی خود را با زنجیرهای طلا آذین میکنند و موهای خود را آزاد و رها میگذارند. آنها با مغازه دارها و هرکسی که اذیتشان کند دعوا میکنند، فحش میدهند و از خود دفاع م کنند. مریم که حالا به ویک (به گفته لیدی ویک مخفف ویکتوری (پیروزی) است) معروف شده در میان آنها احساس شجاعت، امنیت و درک شدن میکند. او خوشحال است و وقتی به همراه دوستانش می رقصد، می نوشد و با آهنگ diamonds ریانا لب می زند، خانم سیاما به خوبی شیرینی مبهم نخستین تجربههای آزادی در او را به زیبایی به تصویر میکشد.

آزادی ویک واقعی است، اما به سختی میتوان گفت که کامل هم است. حتی دختری به جسارت و شجاعت لیدی هنوز تحت تاثیر نفوذ مردانه، که در این محله مبتنی بر مجموعه پیچیدهای از قوانین و رسوم است، قرار دارد. برخی از آنها ریشه در سنتهای دینی و فرهنگی قدیمی دارند و برخی دیگر ریشه در واقعیت های داروینی فقر، جرم و حاشیه نشینی اجتماعی دارند. ویک باید علاقهاش به اسماعیل را مخفی نگه دارد چون اگر دیگر بفهمند که او از نظر جنسی فعال ممکن است شرافت و آبروی جبرئیل به خطر بیفتد. در عین حال، او و دوستانش حتی وقتی که بر گروههای دختری دیگر غلبه میکنند، مراقبند که با قاچاقچیها و جاکشهای محله در نیفتند.

این قلمرو برای مخاطبانی که با سینمای رئالیست اخیر فرانسه یا با شوهای

تلویزیونی آمریکایی مانند «وایر/The Wire» آشنا هستند کاملاً شناخته شده

است. «دختربچگی» درام اجتماعی آگاهانه دیگری درباره گزینههای پیش روی

یک جوان سرسخت، باهوش و اصالتاً نجیب در دنیایی است که با بی تفاوتی

و تردید به او نگاه می کند. لازم به ذکر است که دولت، که اغلب در فیلمهای

فرانسوی به شکل نیروهای پلیس، نظام آموزشی یا ایده آلهای موکد جمهوری،

نشان داده میشود، به سختی در اینجا دیده میشوند. و نبود آن این حس را تقویت

میکند که ویک و دوستانش تنها و آسیب پذیرند و تنها در پیلهای که به دور خود تنیدهاند به امنیت میرسند.

اما گرچه «دختربچگی» فیلم غمگین و ناراحت کنندهای است، اما هرگز باعث

نمیشود که برای قهرمانش احساس تأسف کنید. این به ان علت است که خدیجه

توره، که از مریم خجالتی به ویک پرخاشگر تبدیل می شود، با خود چنان شکوهی

را حمل میکند که تمام تأسفها را خلع سلاح میکند و همچنین چون خانم سیاما،

که فیلمهای قبلیاش نیز درباره دختران نوجوان شامل «تام بوی / Tomboy» و

«نیلوفر های آبی / Water Lilies» بودند، بیشتر به آنچه مریم تجربه میکند علاقمند

است تا به آنچه او قرار است نشان دهد. گرچه فیلم صحبتهای زیادی درباره شرایط

کلی دختر بودن در حومههای پاریس و جاهای دیگر دارد، اما هرگز نگاهش را از

دختر خاصی که قرار است داستانش را نقل کند دور نمیکند.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …