نقد و بررسی فیلم Fifty Shades Of Grey (پنجاه سایه خاکستری)

نقد و بررسی فیلم Fifty Shades Of Grey (پنجاه سایه خاکستری)Reviewed by محمدرضا on Aug 8Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Fifty Shades Of Grey (پنجاه سایه خاکستری)نقد و بررسی فیلم Fifty Shades Of Grey (پنجاه سایه خاکستری) کی فکرش را میکرد که فیلمی با موضوع س*ک*س تا این حد خسته کننده باشد. این اولین چیزی است

User Rating: ۳.۵۸ ( ۲ votes)

نقد و بررسی فیلم Fifty Shades Of Grey (پنجاه سایه خاکستری)

کی فکرش را میکرد که فیلمی با موضوع س*ک*س تا این حد خسته کننده باشد. این اولین چیزی است

که وقتی درباره «پنجاه سایه خاکستری/ Fifty Shades of Gray» صحبت میشود به ذهن خطور می‌کند، گرچه شخصاً مایلم تأیید کنم که این فیلم میتوانست یکی از آن کارهایی باشد که در آن میشد تأثیر «مردان مریخی، زنان ونوسی» را حس کرد. از این ها گذشته، این فیلم از نظر بصری به طرز مؤثری نماینده یکی از رایج ترین فانتزیهای زنانه (معروف به «فانتزی تجاوز») است. اگر از این منظر به قضیه نگاه کنیم، شاید بتوان از «پنجاه سایه خاکستری» به عنوان چیزی فراتر از یک درام بیش از حد طولانی، تکراریِ ناامید کننده درباره یک رابطه عشقی فیزیکی و روحی تجاوزکارانه یاد کرد.

در اکثر فیلمها نمیتوان با یکی دو جمله خلاصه داستان را بیان کرد، اما در مورد «پنجاه سایه خاکستری»، که آن قدر از نظر فیلمنامه ضعیف است که عصارهاش را می توان به راحتی حداکثر در ۱۴۰ کلمه تعریف کرد، این ادعا صدق نمیکند: یک دختر دانشجوی خجالتی با جوان پولدار خوش تیپی، که سعی می کند او را برده سروری خود کند، آشنا میشود. این لُپ مطلب داستانی است که «پنجاه سایه خاکستری» سعی میکند تعریفش کند. دریچه این فیلم به سوی دنیای BDSM (مهاربندی، نظم، سروری و بردگی جنسی) بسیار ایده آل شده است، اما در این فانتزی شاهد نوعی جنبه آزاردهنده هستیم. وقتی که هر دو شرکت کننده رابطه BDSM (سرور و برده) کاملاً باهم سازگارند این فرایند برای هر دو لذتبخش خواهد بود.

با این حال، وقتی که یکی از این دو انسان دمدمی مزاج عاشق کنترل دیگران باشد و دیگری تنها به دنبال یک رابطه «نرمال» باشد، در این صورت همه چیز از نظر فیزیکی و عاطفی آزاردهنده میشوند- و این دقیقاً چیزی است که در «پنجاه سایه خاکستری» رخ میدهد.

تعامل بین آناستازیا استیلِ دوست داشتنی (با بازی داکوتا جانسون) و کریستین گریِ سرد مزاج (با بازی جیمی دورنان) فاقد هیجانات جنسی است بلکه فقط پیچ خورده است. این رابطه از همان ابتدا پیچ دار شده ولی سازندگان فیلم ظاهراً با خوش قلبی از قلمرو تاریکی که واردش میشوند و مدام هم اصرار دارند که این یک اروتیکای سالم است خبر ندارند. قرار بوده که فیلم درباره تکامل آناستازیا به عنوان یک شخص باشد اما فیلم کاری به بررسی آسیب روانی که او در طول این اتفاقات متحمل میشود ندارد. این فیلم مرا به یاد [اپیزودهای سریال] «بیمارستان عمومی/ General Hospital» در اواخر دهه ۱۹۷۰/ اوایل دهه ۱۹۸۰ میاندازد، وقتی که از تجاوز لوک به لورا با عنوان «فریبندگی دو طرفه» یاد میشد.

بر کسی پوشیده نیست که رمان «پنجاه سایه خاکستری» به دلیل صحنههای س*ک*سی برانگیزندهاش به ورطه رسوایی رسیده و گرچه این صحنهها در فیلم خفیفتر و کوتاهتر شدهاند تا مبادا فیلم درجه NC-17 بگیرد اما همچنان گزندهاند. در فیلم تقریباً کل بدن داکوتا جانسون و بیشتر اندامهای جیمی دورنان را می‌بینیم، اما رویکرد سام تیلور-جانسون، کارگردان، استریل و بالینی است. چیز برانگیزاندهای درباره آکروبات بازی های بدون لباس جانسون و دورنان وجود ندارد. شاید واژه «شیمی» خیلی ارزشمندتر از این باشد که این جا به کار برده شود اما اثری از حرارت یا برانگیختگی در این فیلم دیده نمیشود. سردی بین این دو بازیگر بیشتر حاکی از بی تفاوتی است تا وسواس، ستودن یا عشق. در طول یک صحنه حمام، وقتی که جانسون به پشت مقابل دورنان دراز میکشد، شاهد نوعی حس ناراحتی ملموس هستیم- انگار هیچ یک از این دو نمی خواهند آنجا باشند (به حالتهایشان دقت کنید). آنچه «پنجاه سایه خاکستری» میفروشد چیزی غیر از منفورسازی و نابودی فانتزی شناخته شده نیست.

جانسون به سختی با ویژگیهای ضروری شخیت آناستازیا از ابتدا خو میگیرد، و آن قدر روی

خجالتی بودن او تاکید میکند که تقریباً برای بیننده آزاردهنده میشود. دورنان یک کریستین

سنگی، برتری خواه و خودشیفته را برایمان ترسیم میکند، دیوی که شباهت زیادی به

شخصیت پاتریک بیتمن رمان «روانی آمریکایی» نوشته برت ایستون الیس دارد (نقش

او را کریستین بیل عالی بازی کرد). مطمئن نیستم که این دقیقاً انعکاس درستی از

شخصیت رمان ای ال جیمز است یا خیر، اما تاکید دارد که چقدر رمانس مرکزی این

فیلم ناسالم و تا حدی سمی است.

«پنجاه سایه خاکستری» ناتمام به پایان میرسد، و به جای این که این رابطه زشت

بین کریستین و آنا را به پایان برساند، نوید بیم، سوءاستفاده و کش و قوسهای

عاطفی بیشتری را در اپیزودهای بعدی میدهد. ظاهراً حتی کار پیش پا افتادهای

مانند نیز نمیتواند کل داستان را در قالب یک فیلم دو ساعته نقل کند. ساختن

دنباله برای فیلمها خوب است، اما آیا این خواسته زیادی است که از یک فیلم

بخواهیم که کار خودش را بکند و به بیننده برای تماشای قسمتهای بعدی

کاری نداشته باشد؟ «پنجاه سایه خاکستری» طوری تمام میشود که انگار

شرایط را برای بخشهای بعدی این فیلم که تنها انگیزه مالی دارند مهیا کند

و امیدواریم که آن بخشها احترام بیشتری به شخصیتها و مخاطب بگذارند.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …