نقد و بررسی فیلم Following (تعقیب) اثر کریستوفر نولان

نقد و بررسی فیلم Following (تعقیب) اثر کریستوفر نولانReviewed by محمدرضا on Jul 20Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Following (تعقیب) اثر کریستوفر نولاننقد و بررسی فیلم Following (تعقیب) اثر کریستوفر نولان اگر «Following/تعقیب» معرفی نامه کریستوفر نولان بود،می توانست تاثیر بیش تری داشته باشد.

نقد و بررسی فیلم Following (تعقیب) اثر کریستوفر نولان

اگر «Following/تعقیب» معرفی نامه کریستوفر نولان بود،می توانست تاثیر بیش تری داشته باشد.

به هر حال اگر چه این اولین فیلم کریستوفر نولان بود، تا موفقیت خیره کننده «Memento/یاد آور» نه روی دی وی دی عرضه شد و نه در سینما اکران شد. فیلم دوم کریستوفر نولان در واقع راه را برای دیده شدن فیلم اول او برای تماشاچیان مشتاق هموار کرد. اما در هر صورت «تعقیب» عضوی نا شناخته در میان فیلم های کریستوفر نولان به حساب می آید؛ زیرا از طرفی فیلم سیاه و سفید است و از سوی دیگر سر و صدای زیادی در میان مخاطبان ایجاد نکرد. اما این فیلم به هر حال کار همان کارگردانی است که با سه گانه «The Dark Knight/شوالیه تاریکی» خود، ژانر ابر قهرمان را زیر و رو کرد.

«تعقیب» بیش از آن که فیلمی نِئو نوآر باشد،یک فیلم نوآر واقعی است. تمایز این دو ژانر معمولاً با وجود یا عدم وجود رنگ مشخص می‌شود. «تعقیب» نه تنها در لحن و پس زمینه یک فیلم نوآر است، بلکه سیاه و سفید بودنش مرز میان این دو گونه را پر رنگ تر می کند. ظاهر فیلم نه به دهه ۳۰ یا ۴۰، یعنی زمانی که ژانر نوآر در اوج بود،که بیش تر به دهه ۶۰ بر می گردد. و البته وقتی صحبت از «تعقیب» باشد، نامی هست که نمی توان به آن اشاره نکرد، کسی که اثر انگشتش در سراسر فیلم به چشم می خورد. نام بردن از آلفِرِد هیچکاک کمی کلیشه ای شده، آن هم هر بار که کارگردانی تصمیم می گیرد پایش را به قلمرو استاد دلهره بگذارد؛ اما این بار را می توان یک مقایسه به جا به حساب آورد.

تاثیر آلفِرِد هیچکاک را می توان در ظاهر زیبا و سیاه سفید فیلم دید اما از طرفی با توجه به سلایق شخصی کریستوفر نولان می توان حدس زد بدش نمی آمده فیلم را رنگی بسازد. (که مطمئناً در فروش فیلم تاثیر مثبت می گذاشت.) اما تصمیم برای ساخت فیلم به این شیوه علاوه بر هنر از تفکر اقتصادی نیز نشات گرفته است.فیلم با بودجه ای بسیار محدود ساخته شده و از وجود بازیگران غیر حرفه ای بهره برده که تنها می توانسته اند آخر هفته ها در فیلم حاضر شوند. اگر چه فیلم بخش هایی صیقل نخورده دارد اما برای فیلمی که با این محدودیت ها ساخته شده، ظاهری بسیار حرفه ای دارد.

«یاد آور» را می توان نمونه ای تمام عیار از بازی با زمان و روایت غیر خطی دانست اما کریستوفر نولان این روش را پیش از آن در «تعقیب» نیز به کار برده و آزموده بود.فیلم طوری ساخته شده که مخاطب نمی تواند از بابت زمان روی دادها مطمئن باشد. اما تمام این نماهای درهم و برهم فیلم از روشی مشخص تبعیت می کنند. این روش روایت غیر معمول راه را برای شگفت زده کردن مخاطب باز می گذارد و کارگردان را همواره دو قدم جلوتر از تماشاچیان نگاه می دارد که این امر برای ساخت فیلمی دلهره آور و رمز آلود ضروری است.

فیلم با اشاره ای به مخفی کاری‌های شخصیت اصلی، مردی جوان به نام بیل (جِرمی تیِبُلد) آغاز می شود. او در باب فلسفه تعقیب خود توضیحاتی می دهد، این که چگونه فردی را به صورت تصادفی انتخاب کرده و برای مدت زمانی نا مشخص او را تعقیب می کند. هم چنان که او به مشاهده این افراد می پردازد داستان هایی در مورد شخصیت و اعمال این افراد می سازد. یکی از قوانین او این است که یک فرد را بیش از یک مرتبه تعقیب نکند، قانونی که او با دیدن مردی خوش لباس به نام کاب (اَلِکس ها) زیر پا گذاشته و سپس پشیمان می شود. کاب متوجه بیل می شود اما به جای فرار کردن، بیشتر به سمت او می رود. او پیشنهادی برای بیل دارد که فکر می کند برای او جذاب خواهد بود. کاب که یک دزد است دنبال شریکی می گردد تا در فرار کردن به او کمک کند. او یک مجرم معمولی نیست. انگیزه او برای ورود به مکان های مختلف تنها دزدی نیست، بلکه او با این کار دوست دارد خود را وارد زندگی دیگران نیز بکند. او از دلهره کار خود لذت می برد و دوست دارد بیل را نیز وارد دنیای خود کند.

بیل بدون فکر کردن به انگیزه های کاب،به راحتی توسط او اغوا می شود و او را به عنوان استاد خود می پذیرد. بیل هم چنین وارد رابطه با دختری بِلوند (لوسی راسِل) می شود. همه چیز ظاهراً برای او خوب پیش می رود تا این که در تله ای می افتد که به دقت طراحی شده است. البته ظاهراً راه خروجی دارد،تنها کافی است که به سراغ پلیس برود… اما این نیز ممکن بخشی از تله طراحی شده باشد.

کریستوفر نولان آن قدر باهوش هست که بداند چنین فیلم هایی به چرخشی ناگهانی در داستان خود احتیاج دارند. در همین جهت او چرخشی که مخاطب منتظرش است را رو می کند اما بعد با چرخشی دیگر بیننده را شگفت زده می کند. چرخش اول قابل حدس است و ممکن است بیننده آن را پیش بینی کند اما پیچش دوم بسیاری از بینندگان را غافل گیر خواهد کرد. محل قرار گیری این چرخش بسیار به جا است و درست بعد از پیچش اول موجبات غافل گیری و شوک را فراهم می کند. وقتی متوجه اصل موضوع می شویم، ناگهان تمام قطعات این پازل غیر خطی در جای خود می نشینند. روش داستان سرایی غیر خطی قدرت دراماتیک این پیچش دوم را بیش تر می کند و اگر قرار بود داستان با شیوه خطی پیش برود،هیچ گاه این اتفاق نمی افتاد.

نقطه ضعف «تعقیب» بدون شک بازیگری است. البته آن قدرها هم بد نیست اما کاملاً مشخص است که هیچ یک از بازیگران حرفه ای نیستند. ضعیف ترین بازیگر در میان سه شخصیت فیلم لوسی راسِل است که چهره ای نه چندان دقیق از یک زن اغواگر ارائه داده است. او زیبا و جذاب نیست. کریستوفر نولان حتی اسمی روی او ننهاده و تنها با نام بِلوند از او یاد کرده است و راسل هم نتوانسته خصوصیات مشخصی به شخصیت خود اضافه کند. «تعقیب» با حضور بازیگران حرفه ای می توانست فیلمی بی نقص شود.

فیلم یک مشکل ساختاری هم دارد.برای گرفتن پیچش

دوم کریستوفر نولان مجبور شده قانون “نشان بده، ولی

نگو” را بشکند. بخشی از این مشکل به بودجه پایین

فیلم بر می گردد اما زیاد جالب نیست که قسمت

های کلیدی ماجرا از طریق گفت و گوهای موجود در

فیلم رو شوند، این بیش تر به تقلب کردن شبیه است

. (گناهی که حتی آلفِرِد هیچکاک هم گاهی آن را انجام

می داد.) خوشبختانه پیچش دوم آن قد سر راست

نیست و در لفافه باز گو می شود و فیلم در کل قدرت

جلب توجه مخاطب را دارد.

«تعقیب» به عنوان فیلمی خوش ساخت بیش از

یک ساعت قدرت سر گرم کنندگی دارد. اگر چه

فیلم نامه فیلم به خوبی کارهای بعدی کریستوفر

نولان نیست اما توانسته بستری مناسب برای

اتفاقات فیلم فراهم کند و این یکی از جنبه های

مثبت فیلم است. دیدن این که یک کارگردان مشهور

از کجا آغاز کرده،همیشه جذابیت دارد؛ حالا این

کارگردان مارتین اِسکورسِیزی باشد (که با راجِر

کُرمِن در ساخت «Boxcar Bertha/باکس کار بِرتا

» همکاری کرد)، خواه اِستیوِن اِسپیِلبِرگ باشد

(با فیلم تلویزیونی «Duel/دوئل»)، جِیمز کَمِرِن باشد

(«Piranha 2:The Spawning/پیرانا ۲:تخم گذاری»

) یا کریستوفر نولان. بستری که «تعقیب» فراهم

کرد، در نهایت منجر به ساخت فیلم هایی فوق

العاده توسط کریستوفر نولان شد.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …