نقد و بررسی فیلم Elite Squad (نیروی ویژه )

نقد و بررسی فیلم Elite Squad (نیروی ویژه )Reviewed by محمدرضا on Jul 31Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Elite Squad (نیروی ویژه )نقد و بررسی فیلم Elite Squad (نیروی ویژه ) نیروی ویژه ساخته ی José Padilha مانند اکثر فیلم هایی که موقعیت جغرافیایی داستان خود را برزیل قرار می دهند

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Elite Squad (نیروی ویژه )

نیروی ویژه ساخته ی José Padilha مانند اکثر فیلم هایی که موقعیت جغرافیایی داستان خود را برزیل قرار می دهند

از خصوصیات آشنای این سرزمین در راستای پیش برد روایت خود از زندگی یک فرمانده ی پلیس نیروی ویژه استفاده کرده است. کاپیتان ناسیمنتو که شخصیت مرکزی فیلم بوده و در بخش های مختلف به عنوان راوی به توضیح وقایع می پردازد سال ها به عنوان پلیس نیروی ویژه در ریو خدمت کرده است . شهری که می شود انواع سلاح های گرم را در دستان کودکانش دید و باند های قاچاق مواد مخدر حکمیت اکثر محل های آن را به عهده دارند تا جایی که – به گفته ی یکی از شخصیت های فیلم – حتی امنیت بخش های تحت حاکمیتشان توسط خودشان برقرار می شود و پلیس عامدانه از درگیری با این گروه ها دوری می کند. افتتاحیه‌ی فیلم نمایش حادثه ی میانی فیلم به شکل فلاش فُروارد است و صدای راوی ( کاپیتان ناسیمنتو ) که وضعیت حاکم بر شهر ریو ، موقعیت پلیس های معمولی و پلیس نیروی ویژه در برابر گروه های تبه کاری را شرح می دهد با آن همراه می شود. پس از ان در شروع فیلم به شش ماه قبل از حادثه باز می گردیم تا سرگذشت ناسیمنتو را – که بهانه ای است برای نمایش خشونت و بی رحمی حاکم بر شهر – از ابتدا دنبال کنیم. نیروی ویژه می توانست به فیلمی کلیشه ای در رابطه با نبرد همیشگی خیر و شر و پیروزی قطعی طرف مثبت که حتما در نگاه رسمی نیرو های پلیس هستند تبدیل شود که نمونه هایش را در تاریخ سینما فراوان دیده ایم. اما نکته ای که اثر را نجات می دهد نوع نگاهی است که فارغ از مثبت و منفی تعریف کردن طرفین ، به نمایش بی پرده ی بی رحمی غیر انسانی و خشونت عمیقی که همه ی مردم را از همان سنین کودکی گرفتار خود می کند می پردازد. پلیس های فیلم برای حفظ موقعیت خود از ارتکاب به هر جنایتی ابایی ندارند . رشوه گیری از محله های تحت نظارت امری معمول است و گاهی رقابت بر سر این مسئله چنان بالا می گیرد که مسئولین بالا دست برای خالی کردن میدان تعدادی از زیردستان خود را عامدانه به سمت مرگ سوق می دهند. عدم همراهی با این جریان فاسد ، برای هر تازه واردی مجازات های کمر شکنی در بر دارد و در این نظام هر شخصی برای ماندن و بالا رفتن ناگزیر به پذیرش کار هایی است که با فلسفه ی وجودی نیرو های پلیس ناهمخوان است. فیلم برای نمایش این بی هویتی تصاویر گویا و تاثیر گذاری را انتخاب کرده است که در یکی از بهترین هایش می بینیم که فرمانده ها برای فرار از قبول مسئولیت ، به هنگام کشف جنازه ی افراد در منطقه ی خود ، به سرعت آنها را به منطقه ای دیگر منتقل می کنند و مسئولین آن منطقه هم به همین ترتیب به جای کشف عامل جنایت به دنبال راهی برای فرار می گردند.

حال ، در این شهر که تا اینجا به خوبی با خصوصیاتش آشنا می شویم ، فرمانده ای پس از سال ها فعالیت در نیروی ویژه گرفتار استرس و بیماری های روحی شده و به دنبال یافتن جانشینی برای خود است. از طرف دیگر قرار است که پاپ در چند ماه آینده سفری به ریو داشته باشد و شب را در یکی از مناطق نه چندان امن بگذراند. وظیفه ی نیروی ویژه پاک سازی آن منطقه از هرگونه سلاح و ایجاد امنیت کامل در زمان حضور پاپ است. این دو پیرنگ در کنار هم قرار می گیرند تا قهرمان داستان با چالشی مضاعف رو به رو گردد. متاسفانه هر چقدر فیلم در ترسیم خصوصیات یک شهر خشن و نمایش نبردی که دو طرف درگیر در آن خصوصیات انسانی خود را از دست داده اند موفق عمل می کند در ارائه ی یک خط داستانی مستحکم ناتوان است. در ابتدا وقتی ماجرای حضور پاپ در ریو مطرح می شود تمرکز مخاطب به این سمت می رود که ناسیمنتو یِ پریشان احوال که هر ساعت از سر درد به خود می پیچد چطور می خواهد این عملیات پاک سازی را از سر بگذراند اما این پیرنگ چندان دوام نمی اورد و در میانه ی فیلم مسئله ی جانشینی یکی از نیرو های جوان به جای ناسیمنتو محور اصلی روایت می شود . در همین بحش فردی که ناسیمنتو برای جانشینی رویش حساب کرده با یک اشتباه کشته می شود و دوباره پیرنگ جدیدی شکل می گیرد که مسئله ی انتقام را به عنوان عنصر اصلی در خود دارد ، در نتیجه هر بار که مخاطب گرفتار تعلیق جاری در یکی از این داستان ها شده و به دنبال کردن آن علاقه مند می شود همه چیز نصفه و نیمه رها شده و داستان از جهتی دیگر به حرکت خود ادامه می دهد. طبیعی است که چنین تغییر جهت هایی در یک چارچوب مهندسی شده جای نمی گیرند و چرا که روند حرکت کلاسیک فیلم با این ناتمام گذاشتن روایت ها در تضاد است. گذشته از این دلیل سر درد های ناسیمنتو که یکی از فرمانده های بی نقص در بخش نیروی ویژه بوده به شکلی قانع کننده در فیلم تعریف نمی شود . ما می دانیم که او به تازگی صاحب یک فرزند شده و نگرانی هایی از بابت آینده ی خانواده اش و خطری که هر روز در این حرفه تهدیدش می کند در سر دارد اما آیا یک فرمانده ی نیروی ویژه قبل از ورود به این حرفه و قبل از آن که هر گونه تصمیمی بگیرد همه ی این خطر ها را به جان نخریده است؟

اگر بی جواب ماندن این سوال ها و پراکنده گویی

هایی که در خط داستانی مشاهده می شود را

کنار بگذاریم تصویر خشن اثر از یک جامعه ی غیر

انسانی که هویت خود را از دست داده ، تصویری

قابل قبول و تاثیر گذار است . اگر سر دسته ی

قاچاقچیان برای پنهان کردن خود به راحتی گاهی

با شلیک یک گلوله و گاهی با چند بطری بنزین

و یک کبریت جان انسان ها را می گیرد ، نیروی

ویژه هم در هر عملیات تنها برای ایجاد رعب و

وحشت به افرادی که میزان دخالتشان در جا

به جایی مواد مشخص نیست شلیک می کند

و آنها را از بین می برد و از انجام هر گونه شکنجه

ای حتی در ملا عام ابایی ندارد. توجه دقیق

فیلمساز به این نکته زمانی بهتر درک می شود

که در اخرین سکانس فیلم عضو نیروی ویژه ،

ماتیاس – که اکنون گزینه ی جدید جانشینی

ناسیمنتو است – در برابر یک مجرم ایستاده

و پس از شنیدن التماس های او مبنی بر

شلیک نکردن به صورتش – برای قابل شناسایی

ماندن – با چهره ای پر از کینه شات گان رو به

سمت صورتش نشانه می رود و انتقام مرگ

دوست خود را می گیرد. گویی برای زنده ماندن

در این نبرد مرگ بار به انگیزه ای فراتر از تنها انجام

کار درست نیاز است. یک انگیزه ی درونی ، شاید

عصبیت های ناشی از عدم امنیت در محیط پیرامون یک نوزاد ، شاید یک انتقام !

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …