نقد فیلم “دل شکسته”

نقد فیلم "دل شکسته"Reviewed by محمدرضا on Dec 25Rating: ۵.۰نقد فیلم نقد فیلم "دل شکسته" شاید این بیت ظاهراً ربط واضحی به فیلم و محتوای آن نداشته اما شاید بیان حال جامعه ما و سبب تولید این فیلم در دل

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم “دل شکسته “

شاید این بیت ظاهراً ربط واضحی به فیلم و محتوای آن نداشته اما شاید بیان حال جامعه ما و سبب تولید این فیلم در دل

علی روئین تن، این کارگردان خوش آتیه باشد؛ کسی که به علی شریعتی به عنوان یک ضرورت جامعه امروز نگاه می کند و روشنفکری ملازم با روحانیت و فقه را عامل جذب مخاطب و رساندن دقیق معانی می داند. شاید با این وجود لزوم نشر سخنان کسانی چون اسفندیار رحیم مشائی که سخن از انسانی سخن گفتن به جای اسلامی -به دلایل مختلف از جمله نفوذ رسانه های جهان در جهت تخریب وجهه مسلمانان و عدم رویکرد ملت ها به اسلام به دلیل ترس انگیخته کاذب- سخن گفتن برای برقراری ارتباط با تمام مردم دنیا منطقی به نظر برسد، منطقی که بسیاری مرا بابت همین کلام مواخذه خواهند کرد!

در سینمای جهان اعتقاد دارند اگر گناهان، بدی ها و سیاهی های جامعه را مطرح کنند مفید است. روئین تن نیز این مسئله را قبول دارد و شاید برای ابراز نیکی به نمایش منطقی دوری از آن پرداخته تا نه به مانند بسیاری که انسان های جامعه ما را به دو رنگ سیاه و سفید می دیدند، که با نگرش نسبتاً جدید، جا افتاده، حقیقت گرایانه و مقبول “خاکستری بودن آدم های زمانه ما” سعی در ارائه روایتی جدید و در عین حال جاری در جامعه امروز ایران دارد. آن جا که رقص حاج آقا با مینی بوسی از زنان و دختران و تحقیقات سالم (!) دوستان نفس همراه با دستگیری امیر علی و نفس در پارک که با استهزاء پدر نفس و به حق با واژه “خود گیری”! تعبیر می شود و اشاره به سهمیه های دانشگاه و در مقابل آن عدم استفاده بسیاری از خانواده شهداء از این امکانات سعی درستی در شناساندن واقعیات جامعه چند گانه ما دارد. روئین تن به حق تلاش می کند دید تک بعدی انسان های هر دو قشر را نسبت به یکدیگر تغییر دهد و البته نه با تغییر اجباری که از بیننده می خواهد برای دریافت حقیقت، تک تک افراد را در جای خود مطالعه کند و از کلی نگری بپرهیزد.

امیر علی و نَفَس دو شاخص درجه بالای جامعه امروز ایرانند. دو دیدگاه متفاوت که در عین حداکثری بودن در عقیده و عمل، میانه رو ترین نیز هستند و به عبارتی اجرا کننده دقیق عقاید خود هستند. و البته عقایدس که با آنکه در ابتدای فیلم و به نظر بسیاری باعث تفاوت زیاد آن دو می شود بسیار به یکدیگر نزدیک است.

روئین تن کارگردانی ست که می کوشد معانی را در قالب حالات و گاهاً جملات نشان دهد و البته حسن کار او در این است که شعارهایش نیز خارج از دل و دیده نیست و حس عدم واقعیت را در ذهن بیننده به کار نمی گیرد؛ هر چه هست مصداقی در بیرون دارد و به جز پرداخت برخی صحنه ها (مثل شمع آگین بودن همه جا و کسه آب با گل هنگام نماز یا حضور کبوتر در بیمارستان که البته نمادین و یا از تخیل بازیگر موضع است) آنچه بیننده می بیند به دور از دیده ها و شنیده هایش نیست. به کار گیری شعر نیز به جز در پارک توسط امیر علی که در همان حال نیز دستگیر می شود (و حتی نگاهش لحظه ای به بازیگر نقش پلیس می افتد!) دل آزار نیست و به فراخور پیشبرد داستان و صحنه ها می باشد.

اصلی ترین و مهمترین دغدغه نویسنده جدایی حاکم بر فضای بین قشر مذهبی و مخالف نظام است که این روزها که در بهبوهه انتخابات وحوادث پس از آن قرار داریم این امر به شکل بارزتری نمود پیدا کرده است. به عقیده نویسنده عامل اصلی جدایی و شاید تنفر این دو قشر از یکدیگر تفاوت عقیده نیست، بلکه خود برتر بینی هر دو گروه و ساخت تصوراتی ساختگی همراه با واقعیاتی تلخ از دنیای طرف مقابل است. به گفته استاد این دو دانشجو که قرار است با یکدیگر نظریه ای درباره نحوه تحقق جامعه آرمانی ارائه دهند و باعث فخر این استاد شوند، اگر من وتو از جای خود بر نخیزیم و تنها “ما” در کار نباشد، امکان ایجاد چنین جامعه ای وجود ندارد. چنان که این عدم وجود “ما” به جدایی آن زن از شوهرش در اثر بچه دار نشدن، رها شدن زنی به علت اعتیاد همسر و دوری تفکر پدر نفس از خانواده دوران می شود.

حواله کردن مادر امیر علی، او را به خودش برای دریافت نحوه انجام امور (حتی زیر یک سقف بودن با یک نامحرم) از نکات آموزشی بسیار جالب توجه فیلم است. به وضوح پیداست که نحوه بزرگ کرد امیر علی همراه با سخت گیری و البته منطق بوده و این با کوتاه شدن ارائه نصیحت ها و دعوت به استفاده از عقل خود به فرزند در سنین جوانی ادامه می یابد.

نَفَس و پدرش در یک تضاد اولیه و به ظاهر ریشه ای و درمان ناپذیر با امثال امیر علی یک یک به او می گروند و البته با وجود امکان نپذیرفتن این امر توسط بسیاری از بینندگان، غیر قابل پذیرش نیست، چرا که عشق زمینی نیز اگر وجود داشته باشد شور می آفریند و هر ناممکن را ممکن می سازد و چادری شدن نفس با وجود آنکه در نظر برخی ناممکن به نظر می رسد، با قرار گرفتن در موقعیت او بسیار محتمل می نماید و این اعتقاد راسخ و استواری امیر علی در عقیده و درست کرداری اوست که باعث چنین تغییر وجهی ظاهری (که نفس بنا به گفته امیر علی و پس از خواندن تقریرات او کسی ست که از انکار به حقیقت می رسد ونوع پوشش او بیشتر نوعی اعتراض به وضع موجود است تا خواسته قلبی و صحنه بوسیدن قرآن او همه چیز را نمایان می کند) در نفس و پدر او می شود، تغییری که شاید در مورد پدر، که ایرادهایش به امیر علی نه اینکه درست باشد که مهمتر از آن باور پذیر و عینی ست، نوعی کنار آمدن انسانی با وجوه شخصیت انسانی امیر علی ست. بدین ترتیب در فیلم انسان سفید سفید و سیاه سیاه نداریم و این دو تقابل هستند که در مواجهه با هم به جای رنگ خاکستری، سفید آرمانی را به وجود می آورند. جمعه ای که یک نماد آن را در زیر پرچم یا حسین -که آن هم به دور از اغراق است- در انتهای فیلم می بینیم.

در حقیقت علی روئین تن در این فیلم کوشیده نظریه

خود برای ایجاد جامعه آرمانی که بدون حذف هر یک

از اعضای آن و تنها با خود نگری و خویش شناسی و

اصلاح نگرش ها به وقوع می پیوندد را ارائه کند و در

این راه سایر نظریه پردازان این زمینه را با شعر پایانی

که از فیلم بیرون زده به ارائه سایر نظرات دعوت می کند:

” مائیم و نوای بی نوایی بسم لّه اگر حریف مائی”

کارشناسان صدا و سیما با پخش تبلیغات این

فیلم مخالفت کرده اند و پخش آن نیز محدود

بوده و اگر سینا استقلال نیز با بزرگواری مجید

مجیدی آن را اکران نمی کرد، شاید هرگز

نمایشی در سینما نداشت. با این حال و

بدین ترتیب فیلم فروش چندانی در گیشه

نداشته است اما ظاهراً در شبه توزیع

خانگی با استقبال خوب مردم مواجه شده

است و به نظر می رسد باید منتظر کارهای

خوب دیگری از سوی این کارگردان و نویسنده

فخیم، اندیشمند و متعهد کشورمان باشیم.

بازی های فیلم اکثراً بسیار خوب است و یک

نکته اینکه بیتا بادران از شاگردان علی روئین

تن در تئاتر است که او را از بزرگان زن بازیگر

سینمای ایران می داند.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …