نقد و بررسی فیلم Blackhat (سیاه کلاه)
«سیاه کلاه/ Blackhat» (اصطلاحی عامیانه برای توصیف هکرها) نماینده تلاش مایکل مان برای تر و تازه
کردن یک ژانر قدیمی از طریق افزودن مؤلفه «سایبر» به «تریلر جنایی» است. «سیاه کلاه» به همان اندازه که از موسیقی متن استفاده میکند از دنیای مه آلود هکرها و جرایم اینترنتی بهره میبرد: به عنوان راهی برای بهبود سطح داستان و نه برای پشتیبانی از آن. بخش زیادی از «سیاه کلاه» در دنیای واقعی- همراه با المانهای تریلر دنیای واقعی مانند تیراندازیها، مبارزات و انفجارهایی که بخش زیادی از آنچه روی پرده نمایش داده میشود را تشکیل میدهند- رخ میدهد.
صنعت فیلمهای سینمایی هنوز نتوانسته اولین «سایبر تریلر» عالی خود را بسازد. «سیاه کلاه» نمیتواند بهترین فیلم این ژانر باشد، گرچه وقتی که فیلم وارد فضای راست نمایی میشود (حداقل در دو سوم ابتداییاش) شایان تقدیر است، اما هنوز فاصله زیادی تا بهترین شدن دارد. داستان فیلم درباره این است که چگونه دستکاری کُدها و اجرای بدافزارها میتواند عواقب مخرب برای دنیای واقعی داشته باشند. با این حال، تلاشهای مان برای ایجاد چهرهای غیرسنتی در فیلم، وقتی که فیلم وارد سرزمین صفر و یکها میشود، چیزی شبیه به برخی صحنههای فیلم «ترون / TRON» درآمده است. مشکل فیلم ساختن درباره جرایم سایبری این است که روشهای موجود ذاتاً غیرسینمایی هستند. شاید در دنیا کارگردانی وجود داشته باشد که بتواند تنشی که فردی که روزها یا هفتهها مقابل کامپیوتر مینشیند را به تصویر بکشد، اما این تاکنون رخ نداده است؛ حتی شخصیت لیزبث سالاندر در فیلم «دختری با علامت اژدها» وقتی که از خانه بیرون میرفت و گشت و گذار میکرد جالبتر بود.
از منظر فروش فیلم، باید بگویم که «سیاه کلاه» روی زمین لغزنده راه میرود، چون در فیلم خبری از ستارگان بزرگ سینما نیست. غیر از بازیگر «س*ک*س*یترین مرد زنده/ S*e*xiest Man Alive»، کریس همسوورث، که نقش اول را بازی میکند، و وایولا دیویس بقیه بازیگران «سیاه کلاه» برای اکثر سینماروهای آمریکایی معروف نیستند. وی تانگ و لیهوم وانگ خیلی خوب کار کردهاند، اما چه کسی بیرون از چین اسم این دو را شنیده است؟ و اگرچه همه همسوورث را به خاطر ایفای نقش ثور (Thor) میشناسند، اما نمیتوان دقیقاً گفت که او در بیرون از فضای تخیلی داستانهای کمیک استریپ تا چه میزان خواهان دارد. «سیاه کلاه» از تواناییهایی که او از خود در «شتاب/Rush» ران هاوارد نشان داد استفاده میکند اما گرچه این ممکن است به باورپذیری بازی همسوورث کمک کند، اما بعید به نظر میرسد که باعث پر شدن سالنهای سینما بشود.
«سیاه کلاه» داستان هکر دستگیر شدهای به نام نیکلاس هاتاوی (با بازی کریس همسوورث) است که به او گفته میشود در صورت همکاری با تیمهای تجسس آمریکایی و چینی برای تحقیق درباره فعالیتهای یک مجرم سایبری بین المللی، که قبلاً یک سانحه فجیع هستهای و زلزله در بازار بورس را رقم زده است، از زندان آزاد میشود. او در این مأموریت باید با دستیار بدبینی به نام کارول بارت (دیویس)، همکلاسی سابقش، چن داوای (با بازی لیهوم وانگ) و خواهر نابغه چن، لین چن (با بازی وی تانگ) همکاری کند. هاتاوی از دانش، ذهن و نیروی عضلات خود برای تعقیب این هکر در نقاط مختلف آسیا استفاده میکند.
علیرغم زمان طولانیاش، «سیاه کلاه» فیلم جالبی است. در فیلم شاهد
تغییر فاحش روایی هستیم و اتفاقات هر چه به اوج فیلم نزدیکتر میشویم
عجیبتر میشوند، اما این روند در این ژانر طبیعی است. همچون اکثر آثار
مایکل مان، شاهد نوعی تاکید سبک مدارانه در زمینه بیان اتفاقات با
ترکیبی از سکانسهای دوربین روی دست، نماهای بالای سری، نماهای
زیبا از شهرها و خشونتی هستیم که گاهی اوقات بسیار هنری میشود
هستیم. مان همچنین از بازی دادن بینندههایش لذت میبرد. در فیلم
صحنه ای وجود دارد که در آن میدانیم که قرار است چیزی بترکد. برای
بالا بردن هیجان، او با انتخاب نما و بیرون بردن اشیا بازی میکند. فیلم
همچنین از نظر سطح عاطفی با درگیر کردن مخاطب در رابطه عشقی
بین هاتاوی و لین چن، که به اندازه و دور از اغراق است، نمره قبولی میگیرد.
«سیاه کلاه» از فرمول جیمز باند تبعیت میکند. بیننده را با خود به توری
جهانی میبرد و در این تور در آمریکا، هنگکنگ، جاکارتا و مالزی توقف
میکند. آدم بد فیلم از جنس همان روانیهای معمول فیلمهای ۰۰۷
است که وقتی در نهایت از نزدیک می بینیمش کمی ناامید میشویم.
او دستیار جان بر کفی دارد. در فیلمی که سعی میکند جدیدترین نوع
جنایت را دراماتیزه کند، بازگشت مان به یکی از دوست داشتنی ترین
الگوهای اکشن-تریلر کمی عجیب است.
در پایان، بزرگترین نقطه ضعف «سیاه کلاه» ممکن است این باشد که
به عنوان فیلم مختص بزرگسالان وارد بازاری شده است که به شدت
با فیلمهایی از این دست دشمن است- یعنی محصولاتی که نیاز به
صبر و توجه بیشتر به پرده سینما دارند تا به موبایلی که قرار است
در سالن سینما خاموش باشد. «سیاه کلاه» فاصله زیادی تا بهترین
اثر مان (از نظر من، نسخه ۱۹۹۲ «آخرین موهیکان /The Last of
the Mohicans» گرچه «مخمصه / Heat» طرفدارهای خاص خود را دارد
) فاصله زیادی دارد، اما به هر حال تریلری است که ارزشش بیشتر از
دفن شدن در یکی از آن گورهای تحقیرکننده ماه ژانویه است.