بحر طویل مهدوی
چرا…؟!بحر طویل مهدوی
چرا غیبت مولا کمی طول کشیده؟
چرا چشم من و تو رخ ماه ندیده؟
چرا گوش من و تو صدایش نشنیده؟
صدایی که همه حاکی از آن غربت مولاست
همه مدعی عاشقی و او تک و تنهاست
به ظاهر همه آماده ی آن صبح ظهوریم
همه جان به کف آماده ی آن وقت حضوریم
ولی ما خودمانیم
چقدر از پسر فاطمه دوریم؟!!!!
چرا در همه ی عمر رضای دل خود را
به رضایش بفروشیم
عطایش به لقایش بفروشیم
همه دیده به راه پسر فاطمه هستیم؟
همه مست الستیم
همه دل به ظهور پسر فاطمه بستیم
همه منتظر بانگ انا المهدی مولاست نشستیم
ولی ما خودمانیم
همه عهد گسستیم
به هر جای نشستیم
به هر صبح و به هر شام
دل مهدی زهرا چه شکستیم
چرا عمر من و تو خزان بی بهار است
مسلمانیمان هم همه حرف و شعار است
همه نیمه ی شعبان، فقط منتظر دیدن یاریم
دگر تاب نداریم
و بی صبر و قراریم
همه زار و نزاریم
همه منتظر نیمه نگاهیم
همه فکر کنیم صبح فرج جزو سپاهیم
همه ندبه بخوانیم
همه عهد ببندیم که سر عهد بمانیم
ولی ما خودمانیم
همه غرق گناهیم
همه در ته چاهیم
همه مست مقامیم
همه ENDمرامیم
خدایی چقدر فکر غریبی امامیم؟!!!
خدایی خدایی خدایی…
روح ا… گائینی