نقد و بررسی فیلم Away We Go (جایی که می رویم)

نقد و بررسی فیلم Away We Go (جایی که می رویم)Reviewed by محمدرضا on Aug 18Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Away We Go (جایی که می رویم)نقد و بررسی فیلم Away We Go (جایی که می رویم) سم مندس پس از کسب تجشربه های موفق در ژانرهای مختلف و موضوعات متفاوت، این بار در پنجمین

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Away We Go (جایی که می رویم)

سم مندس پس از کسب تجربه های موفق در ژانرهای مختلف و موضوعات متفاوت، این بار در پنجمین

فیلم بلند خود به سراغ موضوعی بسیار ساده رفته است. جایی که می رویم فیلمی است درام و کمدی با محوریت خانواده. جایی که می رویم اثری است صادق و به دور از پیچیدگی. فیلم در مورد مرد و زنی است به نام های برت و ورونا. آنها مدت زیادی با هم زندگی میکنند اما هنوز به طور رسمی ازدواج نکرده اند. به علت اینکه پدر و مادر ورونا فوت کرده اند و ورونا هم حاضر نمی شود بدون حضور والدین خود ازدواج کند. برت و ورونا انسانهای بسیار ساده و صادقی هستند که دهه چهارم زندگیشان را سپری می کنند. داستان از ابتدای دوران حاملگی ورونا آغاز می شود. آنها قدری از این بابت مشوش می شوند، زیرا نمی دانند به تنهایی از پس این مسئولیت بر می آیند یا نه. ضمنا به لحاظ شغلی و مالی هم در امنیت کامل نیستند. از این رو به دیدارپشتوانه ی اصلی خود یعنی پدر و مادر برت می روند تا ماجرا را با آنها در میان بگذراند و از کم آنها بهره مند شوند. اما متوجه میشوند که پدر و مادر برت دقیقا یک ماه قبل از زایمان ورونا، قصد سفری طولانی به خارج از کشور دارند. به همین علت برت و ورونا تصمیم می گیرند تا به جاهای مختلف کشور سفر کنند و به دیدار دوستان و آشنایان خود بروند تا بتوانند از کمک آنها بهره مند شوند. و اینگونه سفر طولانی آنها آغاز می گردد. اولین مقصد آنها فینیکس است. جایی که دوست ورونا یعنی لیلی با شوهر و دو فرزندش زندگی میکند. لیلی زنی است که دوست دارد خودش را اجتماعی جلوه دهد و وانمود کند همه چیز خوب است. اما با پیش رفتن فیلم در میابیم او و خانواده اش به شدت دچار ناهنجاری هستند. وقتی لیلی از خوب بودن کارشان حرف میزند، شوهرش دقیقا برعکس حرفهای او را تایید میکند تا برت و ورونا را از ماندن در آنجا بترساند. جدا از حرفهای نا پسندی که مدام لیلی می زند و اعمال ناخوشایند او، در سکانسی می بینیم دختر نوجوان خانواده مشغول صحبت کردن با ماشین غریبه ای است و لیلی هم هیچ واکنشی نسبت به این اتفاق نشان نمی دهد و گویا همه جیز عادیست.

مقصد بعدی تاکسان است. جایی که خواهر ورونا زندگی میکند. گریس، فردی است که به نظر بالغ می آید اما او هم دچار مشکلات خود است. از طرفی او با مردی که زندگیش است، مشکل دارد. مشکلاتی بسیار کوچک که گریس آنها را بزرگ جلوه می دهد. او همچنین درگیرگذشته است و مدام از ورونا می خواهد تا از پدر و مادر مرحومشان برای او بگوید. مشخصا او فردی است که زیاد حسرت می خورد از این رو حال و آینده را رها کرده است و دیگر توجه آنچنانی به خود و اطرافیان ندارد. مدیسون جای بعدی است که زوج داستان ما به انجا می روند. جایی که الن دوست خانوادگی برت همراه همسرش در انجا زندگی میکند. الن (LN) فردی تحصیلکرده است که همراه همسرو فرزندانش زندگی میکند. در ابتدا همه چیز بسیار خوب به نظر می رسد. آنها زندگی نسبتا مرفهی دارند و با پناه بردن به آیین های خاص ( نمسته ) زندگی خود را با آرامش می گذرانند. اما بر خلاف چیزی که به نظر می رسد آنها به شدت خرافی و در برخی جاها بی اخلاق هستند، به طوری آنها برت و ورونا را سرزنش می کنند و مدام انهارا مورد تمسخر قرار می دهند. در اینجا به نوعی سم مندس با طنز خود آیین ها و روش هایی که دم از انرژی مثبت می زنند را مود انتقاد قرار می دهد و بیش از حد درگیر شدن با اینگونه افکار را غیر منطقی نشان میدهد که نه تنها مثبت نیستند بلکه منجر به ناهنجاری هم می شوند. در این اپیزود طنز جالب دیگری به صورت غیر مستقیم وجود دارد. در سکانسی، پشت زمینه ی جایی که بازیگران اصلی حضور دارند، عده ای از مردم شهر در حال تظاهرات هستند. روی یکی از پلاکاردها جمله ی سی آی ای بن لادن را آموزش داده است به چشم می خورد.

پس از مدیسون ورونا و برت به مونترئال می روند. جایی که دوست قدیمیشان تام در انجا زندگی میکند. تام و مونچ زوج بسیار خوشبخت و خانواده مداری هستند و فوق العاده عاشق یکدیگرند. اما آنها بچه دار نمی شوند و این مسئله باعث اذیت آنهاست. البته این زوج بچه هایی را به سرپرستی خود قبول کرده اند و به زندگی شیرین خود ادامه می دهند. در اپیزود بعدی با برادر برت و مشکلاتی که با آن روبرو شده است آشنا می شویم. گویا همسرش، هلنا او و فرزندش را بدون هیچ خبر قبلی ترک کرده و رفته است. برت و برادرش در این اپیزود خاطرات گذشته را زنده می کنند و دلایل رفتن هلنا را بررسی می کنند.

اما در هر صورت او رفته است. همانطور که گفتم جایی که ما می رویم فیلمی

بسیار ساده با نگرشی اجتماعی نسبت به خانواده و مسائل مربوط به این

ساختار اجتماعی است. از ناهنجاری ها، بی تفاوتی ها وعقده ها گرفته تا

مشکلات خانوادگی که ممکن است هر زوجی با آن روبرو شوند. برت و ورونا

به دنبال راه حلی برای بیرون رفتن از وضعیت خود هستند اما با مسافرت

های خود پی میبرند که تمام انسانها مشکلات خود را دارند. بزرگترین

مشکل برت و ورونا باور نکردن خودشان است که البته در انتهای فیلم

آنها به نوعی به خودباوری می رسند. جالب اینجاست که شخصیتهایی

در فیلم که خود دچار ناهنجاری هستند سعی میکنند برت و ورونا را

سرزنش کنند و یا به آنها راهکار پیشنهاد بدهند. در صورتی که این

خود انسانها هستند که باید به توجه به شرایط برای خود تصمیم

بگیرند. این نکته ای بود که در فیلم جاده انقلابی هم به چشم می

خورد. علاوه بر داستان، به لحاظ تکنینی هم با فیلمی بسیار ساده

طرف هستیم. فیلمنامه، صحنه پردازی، شخصیتها و حتی بازیگران

فیلم. مطمئنا یکی از مثبت ترین نکته های فیلم بازیگران نقش اول

آن است. شخصیت هایی که مخاطب به راحتی با آنها ارتباط برقرار

می کند و با آنها احساس نزدیکی میکند. در آخراز نظر من، جایی که

ما می رویم را نمیتوان اثر آن چنان شاخصی در کارنامه سم مندس

به حساب آورد. زیرا حرف خاصی برای گفتن ندارد و فیلمیست صرفا برای سرگرمی.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …