نقد و بررسی فیلم Ali (علی)

نقد و بررسی فیلم Ali (علی)Reviewed by محمدرضا on Aug 9Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Ali (علی)نقد و بررسی فیلم Ali (علی) «علی/Ali» فیلمی طولانی، یکنواخت و به طرز کنجکاونهای بی سر وصدا درباره قهرمان سنگین وزن بوکس است.

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Ali (علی)

«علی/Ali» فیلمی طولانی، یکنواخت و به طرز کنجکاونهای بی سر وصدا درباره قهرمان سنگین وزن بوکس است.

این فیلم به شدت فاقد زرق و برق، شور و هیجان و شوخ طبعی محمد علی است و بیشتر با لحنی مدح گونه و نه تقدیرکننده فیلمبرداری شده است. تماشای آن را نمیتوان مفرح دانست. این فیلم بدان جهت طولانی به نظر میرسد که به سکانسهای بی دلیل کشدار اجازه میدهد تا طولانیتر شوند و در عین حال از سکانسهایی که باید نقاط اوج دراماتیک محسوب شوند به سرعت عبور میکند. «علی» شبیه فیلم تدوین نشدهای است که ممکن بود بعد از این مرحله از تولید حس بهتری در بیننده ایجاد کند. مثلاً سکانسی را به یاد بیاورید که در زئیر (کنگوی فعلی) رخ میدهد، بعد از این که علی برای شرکت در مسابقه با جرج فورمن به آنجا میرود. او تمرینش را با دویدن صبحگاهی، که در طول آن پانورامایی از زندگی روزمره را طی میکند، شروع میکند. همه چیز خیلی خوب است. اما او میدود، میدود و می‌دود، و از تمام نقاطی که ساخته است رد میشود و بازهم بیشتر میدود. این از آن دسته صحنههایی است که میتوان در برش اولیه یک فیلم، قبل از این که تغییرات شدید در اتاق تدوین انجام شوند، دید. فیلم ده سال از زندگی علی، از ۱۹۶۴، وقتی که در این سال با نام کاسیوس کلی قهرمان سنگین وزن جهان میشود تا سال ۱۹۷۴، وقتی که با نام محمد علی با جرج فورمن مبارزه میکند، را به تصویر می‌کشد. این دهه کلیدی زندگی علی است که در آن برشی سه ساله که در طول آن به دلیل امتناع از شرکت در جنگ ویتنام و خدمت سربازی از انجام مسابقات منع میشود دیده میشود. گرچه بسیاری به اشتباه فکر میکنند که او به دلیل راهنماییهای جنبش «ملت اسلام» [در دیترویت] از خدمت سربازی سر باز زد، اما فیلم معلوم میکند که او این کار را به دلیل اصول اخلاقی خود انجام داد و این به قیمت از دست دادن عنوان و مذهبش تمام شد؛ ملت اسلام تصمیم او را رد کرد و او را معلق نمود. قبل از این که دادگاه عالی آمریکا به نفع او رأی صادر کند او تمام سالهای طلایی خود به عنوان یک مبارز جوان را از دست داده بود. وقتی برای مبارزه با جرج فورمن وارد رینگ شد، ۳۲ ساله بود در حالی که رقیبش تنها ۲۴ سال داشت.

روایت مایکل مان از این ده سال با سبک و سیاق رویدادهای شنیده شده بیان میشود—البته این را نمی توان فیلم مستند دانست، اما به هر حال فیلم فاقد داستانی است که دستیابی به قهرمانش را میسر کند. همسران علی را میبینیم اما هرگز احساس نمیکنیم که آن ها را میشناسیم؛ آنها مانند روح وارد و بعد محو میشوند. فیلمنامه اریک راث و مان ظاهراً مایل نیست نظر خود را تلقین کند و نتیجه گیری را بر عهده خود ما میگذارد. در طول برخی صحنه‌‎ها، تقریباً میتوانید بیتفاوتی را احساس کنید. علی همچنان معما باقی میماند. این برخلاف آن چیزی است که در واقع کار خوب ویل اسمیت در نقش محمد علی محسوب میشود. بدن اسمیت ورزیده و درشت شده و داخل رینگ شما را کاملاً متقاعد میکند که مشغول تماشای یک بوکسور هستید، اما مولفه کلیدی بازی او به تصویر کشیدن شخصیت معماگونه و غیرحرفهای محمد علی است. از ساده گویی و شوخی درست به موقع استفاده میکند و باعث میشود تا علی را به عنوان مردی که محبوب مردم است و در عین حال حریم شخصی خود را دارد بشناسیم. در فیلم اوقاتی وجود دارند که در آنها اسمیت حتی از این هم به علی نزدیکتر میشود. مشکل واقعی بازی اسمیت خود فیلم است. اسمیت بازیگر درستی برای نقش علی است، اما «علی»، اشتباهی است. اسمیت مانند خود علی سریع، تیز و شوخ طبع است، اما فیلم هرگز این بعد از شخصیت او را نشان نمیدهد. علی نه تنها معروفترین مرد دوران خود بود، بلکه از شهرتش لذت میبرد. نمی توانم مورد خاصی را مثال بزنم، اما یک بار یک روز کامل را با او گذراندم و مردی را دیدم که بی نهایت از زندگیاش لذت می برد، او طوری پنجره دودی لیموزینش را پایین میداد تا پیادهها بتوانند با دیدن قهرمان ابتدا احساس شگفتی کنند و بعد غرق در شادی شوند. اسمیت میتوانست نقش چنین مردی را بازی کند، اما «علی» چنین مردی را نمیشناسد یا نمیبیند—او علی را مردی متفکر و مقهور و غمگین نشان میدهد. فیلم به گونهای است که گویی از پشت ابرها دیده میشود.

در میان شخصیت های مهم زندگی محمد علی -همسرانش، مربیاش آنجلو داندی، دستیار دست راستش باندینی براون، مرشدش مالکوم ایکس، پدرش، رهبرش الیجا محمد- معتبرترین رابطه علی در این فیلم با هاوارد کاسل، مجری و مفسر ورزشی، عنوان میشود. جان وویت این نقش را خیلی خوب و صریح بازی میکند، کاسل قبل از ورود سانسور تلویزیونی وارد تلویزیون شده بود. صدا، موی مصنوعی، اعتماد به نفس فوق العاده او همه و همه اینجا جمع هستند البته به اضافه توجه ویژه و تقریباً پدرانه او به علی، مردی که به وضوح دوستش داشت و نگرانش بود. علی نیز با مهربانی به وی پاسخ می داد و اسمیت قادر است نشان دهد که در جهانی که پر شده از افراد متملق و پاچه خوار و بله قربان گو علی به سمت کاسل میرود تاحقیقت را از زبان او بشنود. جیمی فاکس نیز به خوبی از پس نقش باندینی، مرد خودمخربی که کمربند قهرمانی را فروخت و خود را از چشم علی انداخت، برامده است. صحنههای مبارزه متقاعد کننده و خوب هستند. اسمیت طوری مبارزه میکند که انگار یک بوکسور واقعی است. اما آنچه درباره زندگی محمد علی منحصر به فرد است دقیقاً این است که زندگی او صرفاً مبارزه نبود. بیشتر از تمام قهرمانان سنگین وزن بوکس و قهرمانان سایر ورزشها، علی از این شاخه به آن شاخه پرید: زندگی او فقط بوکس نبود، بلکه زندگی مرد سیاه پوستی بود که جرئت پیروز شدن در جامعه آمریکایی را بدون زد و بند، عذرخواهی یا احتیاط داشت.

آنهایی که او را به خاطر نرفتن به جبهه بزدل خطاب میکردند با تماشای این فیلم

میفهمند که ارتش پیشنهاد دلچسبی به او داده بود؛ او فقط باید قبول میکرد،

اطاعت میکرد و نقش یک شورشی سیاه پوست خشمگین را رها میکرد و

بعد میتوانست از عنوان خود دفاع کند و به آنچه میخواهد برسد. او با رد

این پیشنهاد و البته عنوان قهرمان سنگین وزن و از دست دادن حمایت

جنبش «ملت اسلام» نشان داد که مرد شجاعی است که فقط به اصول

اخلاقی پایبند است. یکی از نقل قول های معروف علی این است که تا

به حال هیچ ویت کونگی مرا «کاکا سیاه» خطاب نکرده و فیلم این را ثابت

میکند که هیمنه آمریکایی از شورش سیاه پوستها در طول جنگ ویتنام

می‌ترسید و این که جی ادگار هوور، همان که مامورانش مارتین لوتر کینگ

و علی را تعقیب و دستگیر کردند، یکی از بدنام ترین مردان این دوران بوده

است. در فیلم صحنههایی وجود دارند که درباره کینگ و مالکوم ایکس هستند

، اما درواقع به آنها پرداخته نمی شود (در «مالکوم ایکس» اسپایک لی

چیزهای بیشتری دستگیرتان میشود). بعد از ترور کینگ، علی شاهد

سوختن شهر است، اما عجیب این که چیزی نمیگوید. صبر می کنیم

تا همه چیز مشخص شود تا ببینیم چه چیزی برای این فیلم مهم است

اما اوجهای دراماتیک کم کم پشت ابرهای فوتیجهای درهم و برهم گم

می شوند. نمای بصری فیلم کرختی آن را منعکس میکند؛ رنگ ها بیرمقند

، فوکوس دوربین اغلب کم است. «علی» شبیه فیلمی است که هرگز

تدوین نشده و قبل از این که تکمیل شود راهی پرده شده است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …