نقد فیلم Adaptation
نوشتن دربارهی اسپایک جونز آنقدر کار پیچیدهای است که نمیدانم پیشتر هم این جمله را که «نوشتن دربارهی اسپایک جونز
کار پیچیدهای است» گفتهام یا نه! این موضوع، فقط به موارد خاصی که در فیلمهای او پیدا میشوند هم مربوط نیست و بیشتر به نگاه سینمایی او بازمیگردد. برای نمونه، اسپایک جونز با آن که تا به امروز تنها چهار فیلم بلند را کارگردانی کرده است، چهار نامزدی اسکار به ترتیب در شاخههای بهترین کارگردان، بهترین موسیقی اوریجینال (!)، بهترین فیلم و بهترین فیلمنامهی اوریجینال را یدک میکشد. مهمتر از اینها هم آن که مخاطب سینمادوست، با همین تعداد آثار کم به خوبی وی را میشناسد و مجذوب نگرشهای خاصش به جهان پیرامون ما آدمها میشود. او هر وقت بخواهد فیلمی بسازد، یقینا ایدهی دیوانهواری دارد. یقینا میخواهد چیزی به سینما اضافه کند که تا قبل از آن، ابدا نمونهی دقیقش را نمیشود پیدا کرد. نتیجهی هم میشود همین که Her همزمان یک شاهکار بصری، یک اثر رنگارنگ، یک فیلم سیاه دربارهی شخصیت انسان، مفهوم عشق و خیلی چیزهای دیگر است که در عین حال، بسیاری از آدمها با دیدنش به زندگی امیدوار میشوند. یا مثلا اسپایک جونز Where the Wild Things Are را طوری میسازد که انگار انسان بعد از دیدن آن فیلم به درک تازهای دربارهی ماهیت همهی خشونتهای بشر، هیولاها، درونریزیهای کودکان و معنی سفرهای عمیق یک شخصیت درون اثری سینمایی میرسد. تازه جالبتر آن که بعضیها بعد از چند وقت گذشتن از تماشای این فیلم، یکدفعه به خودشان میآیند و میبینند به جز چند دقیقه، تنها انسان حاضر در اثر کودکی خردسال بوده است.
Adaptation
اسپایک جونز، ذات سینما را نه بر پایهی ارائهی کلیشهها به بهترین شکل، که با «خلق کردن» به معنی حقیقی کلمه میشناسد. او استاد استفاده از دقایق به بهترین شکل ممکن و درگیر کردن تماشاگر عام در داستانهای خاص است و با آن که در کل هنوز بیشتر از چهار فیلم بلند نساخته، شاید یکی از استخوانبندیشدهترین سینماهای قرن بیست و یکم را ارائه کرده باشد. Adaptation، فیلم کمترشناختهشدهی او نیز از این قائده مستثنا نیست. چون یک فیلم اقتباسی است که در آن چگونگی اقتباس از داستان به تصویر کشیده میشود. یعنی قصه در حقیقت اقتباسی از یک رمان واقعی است و فیلم، نسخهی سینمایی آن اثر به حساب میآید. اما در حقیقت در طول فیلم ما نحوهی تلاشهای همهی عوامل و به خصوص فیلمنامهنویس را در راه خلق اقتباس سینمایی آن کتاب میبینیم. به همین دلیل هم نیکلاس کیج، در Adaptation نقش چارلی کافمن (نویسندهی واقعی فیلم که در حقیقت وظیفهی اقتباس از آن کتاب را برعهده داشته است) و برادر دوقلوی خیالی او (که به طرز عجیبی نامش در بین نویسندگان فیلمنامهی Adaptation نیز به چشم میخورد و حتی در لیست نامزدان اسکار هم قرار گرفت) را بازی میکند.
آن هم چه بازی دقیقی! کیج در «اقتباس» یکی از
بهترین بازیهایش را تقدیم مخاطبان میکند و انقدر
خوب در دو نقش موازی ظاهر میشود که بیننده
نتواند قصه بودن آنچه مقابلش قرار گرفته را باور
کند. مریل استریپ، تیلدا سوئینتن و دیگر بازیگران
هم به خوبی از پس اجرای نقشهایشان برآمده
اند و خود اسپایک جونز هم که در دکوپاژها و میزان
سن و فرم دادن به روایت تصویری، غوغا میکند.
همهی اینها از Adaptation فیلمی ساختهاند که
مثل همهی ساختههای جونز میتوان در حد و
اندازهی برترین کتابها از دقایقش یاد گرفت و
لذت برد و مثل همهی ساختههای جونز، لیاقت
یدک کشیدن صفت کمنظیر را دارد.