نقد فیلم کوتاه وقت ناهار
فیلم کوتاه وقت ناهار ساختهی علیرضا قاسمی نیز فیلمی شخصیت محور است. فیلم بر محوریت دختری است که برای
تشخیص هویت مادرش به سردخانه آمده است.
در فیلم به واقع ما از شخصیت دختر چیز زیادی
نمیدانیم و شاید تنها از پاک شدن رنگ لاکش
بفهمیم بضاعت مالی ندارد یا از کبودی زیر چشمش تحت فشار بودن او را دریابیم که کمی لطمه از کلیشهای بودن میخورد. دختر با اصرار زیاد، پرسنل بیمارستان را قانع میکند که جز او کسی برای تشخیص هویت وجود ندارد و وارد سردخانه میشود. در وقت ناهار، دختر را با جسد مادرش تنها میگذارند. همین تنها گذاشتن دختر در کنار جسد مادرش به مدت نسبتا زیاد شاید کمی باورپذیر نباشد. دختر در این مدت آمده است که مادرش را تفتیش کند تا اثری از مواد مخدر در لباس یا حتی در دهان او نباشد. پس از آنکه دختر از سردخانه بیرون میآید، از او میخواهند که اثر انگشت و امضا بزند.
کنایهی مهمی که فیلم از ابتدا دارد یعنی وقتی انگشت های دختر را نشان میدهد و کمی جلوتر در سکانس سردخانه دست های دختر را در کنار دستهای مادرش میبینیم که هردو لاکهای رنگ و رو رفتهای بر ناخن هایشان دارند، پس از زدن این اثرانگشت دختر سرنوشتی شبیه به مادرش پیدا میکند. پایان بندی فیلم یک شخصیت مرد را اضافه میکند. شخصیتی که هیچ چیز از او نمیدانیم. حتی مشخص نیست دلیل اینکه ما نباید دیالوگهای دختر و مرد را بشنویم چیست. فیلم با نمای مچاله کردن کاغذ مربوط به تشخیص هویت مادر تمام میشود اما سوال اینجاست که آیا واقعا این ماجرا دیگر گریبان دختر را نمیگیرد؟