گفتگوی نبیره شیطان با پیامبر اکرم

گفتگوی نبیره شیطان با پیامبر اکرمReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Mar 3Rating:

گفت: من “هام” فرزند “هیثم” فرزند “قیس” فرزند “ابلیس” هستم .

 

 

حضرت فرمود: بین تو و ابلیس دو پدر فاصله است؟

گفت: آرى. فرمود: چند سال عمر کرده‌اى؟

پاسخ داد: به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم و مى‌شنیدم که آن دو چه مى‌گویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مى‌کردم، و بر بام خانه‌ها و سر دیوارها مى‌رفتم و شور و شیون به راه مى‌انداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسان‌ها را فاسد مى‌گرداندم .

حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه) فرمود: کارهاى بسیار زشت و خطرناکى را انجام داده‌اى .

“هام” گفت: مدت‌ها است توبه کرده‌ام و توسط حضرت نوح(علیه‌السلام) هدایت گشتم و سوار کشتى او شدم، من همراه حضرت هود(علیه‌السلام)، در مسجد هنگام عبادت با دیگر مؤمنین حضور داشتم، و با حضرت إلیاس(علیه‌السلام) در جریان ریگ‌هاى بیابان بودم؛ و آن هنگامى که خواستند حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) را در آتش بیندازند حضور داشتم؛ و چون خواستند حضرت یوسف(علیه‌السلام) را به چاه افکنند کنارش بودم، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم، هچنین در زندان، مونس و همدم او بودم .

و نیز مدتى با حضرت موسى(علیه‌السلام) بودم و مقدارى از تورات را به من تعلیم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عیسى را ملاقات کردى، سلام مرا به او برسان، و حضرت عیسى(علیه‌السلام) مقدارى از انجیل را به من تعلیم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمد(صلّى الله علیه و آله) برسان .

به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم و مى‌شنیدم که آن دو چه مى‌گویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مى‌کردم، و بر بام خانه‌ها و سر دیوارها مى‌رفتم و شور و شیون به راه مى‌انداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسان‌ها را فاسد مى‌گرداندم .

پس یا رسول الله! سلام حضرت عیسى بر تو باد.

رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمود: سلام خدا بر او باد و نیز سلام بر تو که سلام رسان هستى، اى هام! چنانچه خواسته‌اى دارى، بگو؟

هام گفت: آرزوى من آن است که خداوند تو را براى هدایت و نجات امّت نگه دارد و این که امّت، صادقانه مطیع وصىّ و خلیفه‌ات باشند، چون که امّت‌هاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصیاى پیغمبرانشان هلاک شدند، و تقاضاى دیگر من آن است که مقدارى از قرآن را به من بیاموزى تا در نماز بخوانم .

پیامبر اکرم به امام على(علیهماالسلام) فرمود: یا على! “هام” را تعلیم ده و با او مدارا کن .

هام اظهار داشت: یا رسول الله ! این شخص کیست؟ تا همدم او باشم، چون جنّیان فقط تابع پیغمبر و یا خلیفه او هستند.

حضرت فرمود: اى هام! خلیفه دیگر انبیاء چه کسانى بودند؟

گفت: خلیفه آدم فرزندش “شیث” بود، خلیفه نوح، “سام”، خلیفه هود، “یوحنّا” پسر عموى هود بود و خلیفه ابراهیم،” اسماعیل”، خلیفه اسماعیل، “اسحاق”، خلیفه موسى، “یوشع”، خلیفه عیسى، “شمعون”، و اینها خلیفه پیغمبران خود گشتند، چون زاهدترین افراد نسبت به دنیا و راغب‌ترین آنها در آخرت بودند.

پیامبر خدا فرمود: در کتاب‌هاى آسمانى چه کسى خلیفه من معرفى شده است؟ گفت: در تورات، شخصى به نام «ایلْیا» ذکر شده؛ پس حضرت فرمود: این شخص، همان «ایلیا» است؛ و یکى از نام‌هاى دیگر او، حیدر است .

سپس “هام” بر حضرت على (علیه‌السلام) سلام کرد.

پس از آن حضرت على(علیه‌السلام) بعضى از سوره‌هاى قرآن را به “هام” نبیره شیطان تعلیم نمود.

 


 

 

 

برگرفته از خرایج راوندى، ج ۲، ص ۸۵۶- ۸۵۸، ح ۷۲/ بصائر الدّرجات، ص ۱۲۱، ح ۱۳.

دین و اندیشه تبیان، هدهدی

دو شعر زیبا از محمدکاظم کاظمی / از دهان تفنگ

شعری زیبا و مفهومی / کسی تا قیامت نمی کرد پیدا – از آن گوشه ی کهکشان تیرِ ما را

گفت‌وگوی جالب شیطان و فرشته

هیچ می دانی مسلمانی به چیست؟

گفت‌و‌گوی خواندنی ابوذر با عزراییل(ع)

بهلول و بهشت!

از شیطنت های یک فیزیکدان معروف

ادیسون و شروعی دوباره

علامه جعفری و ازدواج با زیباترین دختر دنیا!

اثبات خدا

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

ماجرای شگفت عمل جراحی آیت الله خوانساری

ماجرای شگفت عمل جراحی آیت الله خوانساریReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Mar …