آیا عمر ، ابوبکر و عثمان و … در ترور نافرجام رسول خدا (ص) دست داشته‌اند ؟

آیا عمر ، ابوبکر و عثمان و ... در ترور نافرجام رسول خدا (ص) دست داشته‌اند ؟Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Feb 13Rating:

یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَهَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلیماً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ ما لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ. التوبه / ۷۴.

منافقان به نام خدا سوگند یاد می‌کنند که چیز بدى نگفتند (چنان نیست) آنان سخنان کفرآمیز بر زبان آوردند و بعد از اسلام آوردن، کافر شدند و تصمیماتى اتخاذ کردند که موفق به انجام آنها نشدند (سوء قصد بجان رسول خدا) آن ها به جاى آن که در برابر نعمت و ثروتى که به فضل و بخشش خدا و پیامبرش نصیب آنها شده، سپاسگزار باشند، در مقام کینه و دشمنى بر آمدند، با اینحال اگر توبه کنند براى آنها بسیار بهتر است و اگر نافرمانى کنند، خدا آنها را در دنیا و آخرت به عذابى بس دردناک مجازات خواهند کرد و در روى زمین هیچ دوست و یاورى براى آنان نخواهد بود.

بسیاری از مفسرین اهل سنت در تفسیر «وَهَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا» گفته‌اند که مراد کسانی هستند که قصد داشتند در بازگشت از جنگ تبوک رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را ترور نمایند ؛ چنانچه بیهقی در دلائل النبوه و سیوطی در الدر المنثور می‌نویسند:

عن عروه قال رجع رسول الله صلى الله علیه وسلم قافلا من تبوک إلى المدینه حتى إذا کان ببعض الطریق مکر برسول الله صلى الله علیه وسلم ناس من أصحابه فتآمروا أن یطرحوه من عقبه فی الطریق فلما بلغوا العقبه أرادوا أن یسلکوها معه فلما غشیهم رسول الله صلى الله علیه وسلم أخبر خبرهم فقال من شاء منکم أن یأخذ بطن الوادی فإنه أوسع لکم وأخذ رسول الله صلى الله علیه وسلم العقبه وأخذ الناس ببطن الوادی الا النفر الذین مکروا برسول الله صلى الله علیه وسلم لما سمعوا ذلک استعدوا وتلثموا وقد هموا بأمر عظیم وأمر رسول الله صلى الله علیه وسلم حذیفه بن الیمان رضی الله عنه وعمار بن یاسر رضی الله عنه فمشیا معه مشیا فامر عمارا أن یأخذ بزمام الناقه وأمر حذیفه یسوقها فبینما هم یسیرون إذ سمعوا وکزه القوم من ورائهم قد غشوه فغضب رسول الله صلى الله علیه وسلم وأمر حذیفه أن یردهم وأبصر حذیفه رضی الله عنه غضب رسول الله صلى الله علیه وسلم فرجع ومعه محجن فاستقبل وجوه رواحلهم فضربها ضربا بالمحجن وأبصر القوم وهم متلثمون لا یشعروا انما ذلک فعل المسافر فرعبهم الله حین أبصروا حذیفه رضی الله عنه وظنوا ان مکرهم قد ظهر علیه فأسرعوا حتى خالطوا الناس وأقبل حذیفه رضی الله عنه حتى أدرک رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما أدرکه قال اضرب الراحله یا حذیفه وامش أنت یا عمار فأسرعوا حتى استووا بأعلاها فخرجوا من العقبه ینتظرون الناس فقال النبی صلى الله علیه وسلم لحذیفه هل عرفت یا حذیفه من هؤلاء الرهط أحدا قال حذیفه عرفت راحله فلان وفلان وقال کانت ظلمه اللیل وغشیتهم وهم متلثمون فقال النبی صلى الله علیه وسلم هل علمتم ما کان شأنهم وما أرادوا قالوا لا والله یا رسول الله قال فإنهم مکروا لیسیروا معی حتى إذا طلعت فی العقبه طرحونی منها قالوا أفلا تأمر بهم یا رسول الله فنضرب أعناقهم قال أکره أن یتحدث الناس ویقولوا ان محمدا وضع یده فی أصحابه فسماهم لهما وقال اکتماهم.

بیهقى در دلائل النبوه از عروه روایت کرده که او گفت: هنگامى که رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله با مسلمین از تبوک مراجعت می کرد و در راه مدینه بسیر خود ادامه می‌داد، گروهى از اصحاب او اجتماعى کردند، و تصمیم گرفتند که آن جناب را در یکى از گردنه‏هاى بین راه به طور مخفیانه از بین ببرند، و در نظر داشتند که با آن حضرت از راه عقبه حرکت کنند.

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از این تصمیم خائنانه مطلع شد و فرمود: هر کس میل دارد از راه بیابان برود ؛ زیرا که آن راه وسیع است و جمعیت به آسانى از آن می گذرد، حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) هم از راه عقبه که منطقه کوهستانى بود به راه خود ادامه داد، اما آن چند نفر که اراده قتل پیغمبر را داشتند براى این کار مهیا شدند، و صورت هاى خود را پوشانیدند و جلو راه را گرفتند. حضرت رسول امر فرمود، حذیفه بن یمان و عمار بن یاسر در خدمتش باشند، و به عمار فرمود: مهار شتر را بگیرد و حذیفه هم او را سوق دهد، در این هنگام که راه می‌رفتند ناگهان صداى دویدن آن جماعت را شنیدند، که از پشت سر حرکت می‌کنند و آنان حضرت رسول را در میان گرفتند و در نظر داشتند قصد شوم خود را عملى کنند.

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از این جهت به غضب آمد، و به حذیفه امر کرد که آن جماعت منافق را از آن جناب دور کند، حذیفه به طرف آن ها حمله کرد و با عصائى که در دست داشت، بر صورت مرکب‏هاى آنها زد و خود آنها را هم مضروب کرد، و آنها را شناخت، پس از این جریان خداوند آنها را مرعوب نمود و آنها فهمیدند که حذیفه آنان را شناخته و مکرشان آشکار شده است، و با شتاب و عجله خودشان را به مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند.

بعد از رفتن آنها حذیفه خدمت حضرت رسول رسید، و پیغمبر فرمود: حرکت کنید، و با شتاب از عقبه خارج شدند، و منتظر بودند تا مردم برسند، پیغمبر اکرم فرمود: اى حذیفه شما این افراد را شناختید ؟ عرض کرد: مرکب فلان و فلان را شناختم، و چون شب تاریک بود، و آن‏ها هم صورت‏هاى خود را پوشیده بودند، از تشخیص آنها عاجز شدم.

حضرت فرمود: فهمیدید که اینها چه قصدى داشتند و در نظر داشتند چه عملى انجام دهند ؟ گفتند: مقصود آنان را ندانستیم، گفت: این جماعت در نظر گرفته بودند از تاریکى شب استفاده کنند و مرا از کوه بزیر اندازند، عرض کردند:

یا رسول اللَّه ! امر کنید تا مردم گردن آنها را بزنند، فرمود: من دوست ندارم مردم بگویند که محمد اصحاب خود را متهم می‌کند و آنها را می‌کشد، سپس رسول خدا آن‌ها را معرفی کرد و فرمود: شما این موضوع را ندیده بگیرید و ابراز نکنید.

البیهقی، أبی بکر أحمد بن الحسین بن علی (متوفای۴۵۸هـ)، دلائل النبوه،  دلائل النبوه  ج ۵، ص۲۵۶،  باب رجوع النبی من تبوک وأمره بهدم مسجد الضرار ومکر المنافقین به فی الطریق وعصمه الله تعالى إیاه وإطلاعه علیه وما ظهر فی ذلک من آثار النبوه، طبق برنامه الجامع الکبیر؛

السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ)، الدر المنثور،  ج ۴، ص ۲۴۳، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳.

اما این که این افراد چه کسانی بوده‌اند روشن نیست. برخی از علمای اهل سنت همانند ابن حزم اندلسی که از استوانه‌های علمی اهل سنت به شمار می‌رود نام این افراد را آوره است. وی در کتاب المحلی می‌نویسد:

أَنَّ أَبَا بَکْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَهَ وَسَعْدَ بن أبی وَقَّاصٍ رضی الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبی صلى الله علیه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَهِ فی تَبُوکَ.

ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبی وقاص ؛ قصد کشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) را داشتند و می‌خواستند آن حضرت را از گردنه‌ای در تبوک به پایین پرتاب کنند.

إبن حزم الأندلسی الظاهری، ابومحمد علی بن أحمد بن سعید (متوفای۴۵۶هـ)، المحلی،  ج ۱۱، ص ۲۲۴، تحقیق: لجنه إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیده – بیروت؛

و دار الفکر، توضیحات: طبعه مصححه ومقابله على عده مخطوطات ونسخ معتمده کما قوبلت على النسخه التی حققها الأستاذ الشیخ أحمد محمد شاکر.

البته ابن حزم، وقتی این حدیث را نقل می‌کند، تنها اشکالی که به روایت دارد، وجود ولید بن عبد الله بن جمیع در سلسله سند آن است و لذا می‌گوید که این روایت موضوع و کذب است.

ما در این جا نظر علمای علم رجال و بزرگان اهل سنت را در باره ولید بن عبد الله نقل می‌کنیم تا ببنیم که نظر ابن حزم از نظر علمی چه ارزشی دارد و تا چه اندازه قابل قبول است.

وقتی به کتاب‌های رجالی اهل سنت مراجعه می‌کنیم،‌ می بینیم که بسیاری از  علمای اهل سنت، ولید بن عبدالله بن جمیع را توثیق کرده‌ و او را صدوق و ثقه خوانده‌اند ؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی، حافظ علی الإطلاق اهل سنت و یکی دیگر از استوانه‌های علمی اهل سنت در تقریب التهذیب در باره او می‌نویسد:

۷۴۵۹ – الولید بن عبد الله بن جمیع الزهری المکی نزیل الکوفه صدوق.

تقریب التهذیب، ابن حجر، ج ۲، ص ۲۸۶، وفات: ۸۵۲، دراسه وتحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، چاپ: الثانیه، سال چاپ: ۱۴۱۵ – ۱۹۹۵ م، ناشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، توضیحات: طبعه مقابله على نسخه بخط المؤلف وعلى تهذیب التهذیب وتهذیب الکمال.

و همچنین ابن سعد در الطبقات الکبری می‌نویسد:

الولید بن عبد الله بن جمیع الخزاعی من أنفسهم وکان ثقه وله أحادیث.

الطبقات الکبرى، محمد بن سعد، ج ۶ – ص ۳۵۴، وفات: ۲۳۰، چاپخانه: دار صادر‌، بیروت، ناشر: دار صادر، بیروت.

و عجلی در معرفه الثقات خودش می‌نویسد:

الولید بن عبد الله بن جمیع الزهری مکی ثقه.

معرفه الثقات، العجلی، ج ۲ – ص ۳۴۲، وفات: ۲۶۱، چاپ: الأولى، سال چاپ: ۱۴۰۵، ناشر: مکتبه الدار، المدینه المنوره.

و نیز رازی در کتاب الجرج و التعدیل در باره او می‌نویسد:

نا عبد الرحمن نا عبد الله بن أحمد بن محمد بن حنبل فیما کتب إلى قال قال أبى: الولید بن جمیع لیس به بأس. نا عبد الرحمن قال ذکره أبى عن إسحاق بن منصور عن یحیى بن معین أنه قال: الولید ابن جمیع ثقه. نا عبد الرحمن قال سئل أبى عن الولید بن جمیع فقال: صالح الحدیث. نا عبد الرحمن قال سألت أبا زرعه عن الولید بن جمیع فقال: لا بأس به.

الجرح والتعدیل، الرازی، ج ۹، ص ۸، وفات: ۳۲۷، چاپ: الأولى، سال چاپ: ۱۳۷۱ – ۱۹۵۲ م، چاپخانه: مطبعه مجلس دائره المعارف العثمانیه، بحیدر آباد الدکن، الهند، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت، توضیحات: عن النسخه المحفوظه فی کوپریلی ( تحت رقم ۲۷۸) وعن النسخه المحفوظه فی مکتبه مراد ملا ( تحت رقم ۱۴۲۷) وعن النسخه المحفوظه فی مکتبه دار الکتب المصریه ( تحت رقم ۸۹۲).

و مزی در تهذیب الکمال می‌نویسد:

قال عبد الله بن أحمد بن حنبل عن أبیه، وأبو داود: لیس به بأس. وقال إسحاق بن منصور، عن یحیى بن معین: ثقه. وکذلک قال العجلی وقال أبو زرعه: لا بأس به وقال أبو حاتم: صالح الحدیث.

تهذیب الکمال، المزی، ج ۳۱، ص ۳۶ – ۳۷، وفات: ۷۴۲، تحقیق: تحقیق وضبط وتعلیق: الدکتور بشار عواد معروف، چاپ: الرابعه، سال چاپ: ۱۴۰۶ – ۱۹۸۵ م، ناشر: مؤسسه الرساله، بیروت، لبنان.

و ذهبی از بزرگترین علمای رجال اهل سنت در میزان الاعتدال در باره ولید بن جمیع می‌نویسد:

وثقه ابن معین، والعجلی. وقال أحمد وأبو زرعه: لیس به بأس. وقال أبو حاتم: صالح الحدیث.

میزان الاعتدال، الذهبی، ج ۴، ص ۳۳۷، وفات: ۷۴۸، تحقیق: علی محمد البجاوی، چاپ: الأولى، سال چاپ: ۱۳۸۲ – ۱۹۶۳ م، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر – بیروت – لبنان.

و از همۀ این‌ها مهمتر این‌که مسلم نیشابوری در صحیح مسلم دو بار از ولید بن عبد الله بن جمیع روایت نقل کرده است: یک بار در  جلد ۵، ص ۱۷۷ ذیل باب الوفاء بالعهد،‌ و بار دیگر در ج۸، ص ۱۲۳ در کتاب صفات المنافقین و احکامهم. و این نشان می‌دهد که ولید بن عبد الله از نظر ایشان موثق بوده است که از او حدیث نقل می‌کند و گرنه نباید نقل می‌کرد. و اگر کسی بخواهد ولید بن عبدالله را تضعیف کند، باید نام صحیح را نیز از کتاب صحیح مسلم بردارد.

در نتیجه ولید بن عبد الله بن جمیع ثقه است و به تبع آن این روایت نیز کاملا صحیحه است.

البته ما به صحت و سقم این مطلب که آن‌ها در این ترور شرکت داشته‌اند یا نه، کاری نداریم ما فقط می‌خواستیم سخن ابن حزم اندلسی را از نظر علمی نقد و بررسی کنیم.

پس در حقیقت این علمای اهل سنت هستند که باید از این مطلب جواب دهند که چرا ابن حزم اندلسی چنین روایتی را نقل و به صورت غیر عالمانه آن را رد کرده است.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

سلبریتی

اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل بازیگران و ورزشکاران نماز نمی خوانند و خودشون و اعضای خانواده شون حجاب لازم رو ندارند ؟

⭕️ اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل …