آیا مسموم کردن امام حسن علیه السلام به دستور معاویه بود؟

آیا مسموم کردن امام حسن علیه السلام به دستور معاویه بود؟Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Feb 12Rating:

مقدمه:

قبل از ورود به اصل بحث و آوردن مدارک مطلب فوق، لازم است که به صورت مختصر در باره جایگاه و مقام امام مجتبى علیه السلام و نیز حکم دشمنى با آن حضرت را از دیدگاه رسول خدا بیان کنیم.

امام حسن (ع)‌ محبوب خدا و رسول خدا (ص)

امام مجتبى علیه السلام سبط اکبر رسول خدا صلى الله علیه وآله، مقام و منزلت عظیمى در نزد پیام‌آور خدا داشت؛ به طورى که آن حضرت نوه عزیزش را بر دوش مى‌گرفت و مى‌فرمود: خدایا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست داشته باش.

بخارى و مسلم در صحیحشان مى‌نویسد:

اخبرنی عَدِیٌّ قال سمعت الْبَرَاءَ رضی الله عنه قال رأیت النبی صلى الله علیه وسلم وَالْحَسَنُ بن عَلِیٍّ على عَاتِقِهِ یقول اللهم إنی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ.

براء مى‌گوید: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را دیدم در حالى که حسن بن على (علیهما السلام) روى دوشش بود و مى‌فرمود: خدایا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست داشته باش.

البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل ابوعبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۷۰، ح۳۵۳۹، کتاب فضائل الصحابه، بَاب مَنَاقِبِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ رضی الله عنهما، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷؛

النیسابوری، مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری (متوفای۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳، ح۲۴۲۲، کِتَاب فَضَائِلِ الصَّحَابَهِ، بَاب فَضَائِلِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ رضی الله عنهما، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

روایات مشابهى از اسامه بن زید و ابوهریره نیز در همان ابواب بخارى و مسلم نقل شده است.

دشمنی با امام حسن، دشمنی با خدا و رسول خدا (ص)!

از طرف دیگر اهل سنت با سند صحیح نقل کرده‌اند که دشمنی با امام مجتبى علیه السلام، دشمنی با رسول خدا صلى الله علیه وآله است. ابن حبان در صحیح خود مى‌نویسد:

حَدَّثَنَا مَالِکُ بْنُ إِِسْمَاعِیلَ عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ نَصْرٍ عَنِ السُّدِّیِّ عَنْ صُبَیْحٍ مَوْلَى أُمِّ سَلَمَهَ عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنّ النَّبِیَّ صلى الله علیه وسلم قَالَ لِفَاطِمَهَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَکُمْ.

از زید بن أرقم نقل شده است که رسول خدا خطاب به فاطمه، حسن و حسین فرمود: من با کسى دشمنی مى‏کنم که با شما دشمنی کند و با کسى سازش مى‏کنم که با شما سازش کند.

التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفای۳۵۴ هـ)، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج۱۵، ص۴۳۴، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۴هـ ـ ۱۹۹۳م.

حاکم نیشابورى نیز در المستدرک مى‌نویسد:

أخبرنا أحمد بن جعفر القطیعی ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی ثنا تلید بن سلیمان ثنا أبو الجحاف عن أبی حازم عن أبی هریره رضی الله عنه قال نظر النبی صلى الله علیه وسلم إلى علی وفاطمه والحسن والحسین فقال أنا حرب لمن حاربکم وسلم لمن سالمکم هذا حدیث حسن من حدیث أبی عبد الله أحمد بن حنبل عن تلید بن سلیمان فإنی لم أجد له روایه غیرها وله شاهد عن زید بن أرقم.

از ابوهریره نقل شده است که رسول خدا به على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نگاه کرد و فرمود: من با کسى دشمنی می‌کنم که با شما دشمنی کند و با کسى سازش مى‏کنم که با شما سازش کند.

الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله ابوعبدالله (متوفای ۴۰۵ هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۱، ح۴۷۱۳، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت الطبعه: الأولى، ۱۴۱۱هـ – ۱۹۹۰م.

و شمس الدین ذهبى در سیر أعلام النبلاء مى‌نویسد:

أحمد بن حنبل حدثنا تلید بن سلیمان حدثنا أبو الجحاف عن أبی حازم عن أبی هریره نظر النبی (ص) إلى علی وفاطمه والحسن والحسین فقال: أنا حرب لمن حاربکم سلم لمن سالمکم.

رواه الحاکم فی المستدرک وفیه من طریق أبان بن تغلب عن أبی بشر عن أبی نضره عن أبی سعید قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لا یبغضنا أهل البیت أحد إلا أدخله الله النار.

احمد بن حنبل به سند خود از ابوهریره نقل کرده است که رسول خدا (ص) به على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نگاه کرد و فرمود: من با کسى دشمنی می‌کنم که با شما دشمنی کند و با کسى سازش مى‏کنم که با شما سازش کند.

این روایت را حاکم در مستدرک خود نقل کرده و در این کتاب حاکم از طریق أبان بن تغلب از أبى بشر… نقل شده است که رسول خدا فرمود: کسى با ما اهل بیت علیهم السلام دشمنى نمى‌کند؛ مگر این که خداوند او را داخل آتش جهنم خواهد کرد.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۲، ص۱۲۳، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

پس طبق روایات، دشمنى و جنگ با اهل بیت علیهم السلام که امام مجتبى علیه السلام نیز به تصریح روایات اهل سنت، قطعاً جزء آن‌ها است، جنگ و دشمنى با رسول خدا صلى الله علیه وآله است.

بعد از این مقدمه کوتاه به سراغ مدارکى مى‌رویم که ثابت مى‌کند قاتل اصلى امام مجتبى علیه السلام، معاویه بن أبى سفیان بوده و او بود که براى جعده سمّ فرستاد و او را با وعده ازدواج با یزید تحریک کرد تا فرزند رسول خدا صلى الله علیه وآله را مسموم نماید.

فرستادن سم توسط معاویه در منابع اهل سنت:

متاسفانه، علمای اهل سنت، به خاطر حفظ آبروی خلفا، از نقل بسیاری از جنایات آنها احتراز کرده‌اند و یا در صورت نقل مطلب در کتابی، دست به تحریف آن زده‌اند! یکی از مواردی که مورد تحریف علمای اهل سنت قرار گرفته است، ماجرای مسموم شدن امام حسن مجتبی علیه السلام، به دستور معاویه است!

دستکاری حقائق، توسط دست‌های پاک!

به اقرار علمای اهل سنت، ابن سعد در الطبقات الکبری و طبری در تاریخ خویش مسموم شدن امام حسن مجتبی به دستور معاویه را نقل کرده‌اند، اما دست‌های امانت‌دار، این مطلب را از این دو کتاب حذف کرده‌اند!

نقل از الطبقات الکبری ابن سعد:

سبط ابن جوزی حنفی در باب سبب وفات امام مجتبی علیه السلام، بعد از ذکر گروهی از علمای اهل سنت که اعتقاد به دستور معاویه برای مسمومیت حسن بن علی علیهما السلام داشتند، می‌نویسد:

قال علماء السیر: منهم ابن عبد البر سمته زوجته جعده بنت الأشعث بن قیس الکندی.

وقال السدی: دس الیها یزید بن معاویه أن سمی الحسن وأتزوجک فسمته فلما مات ارسلت الی یزید تسأله الوفاء بالوعد فقال أنا والله ما ارضاک للحسن افنرضاک لأنفسنا.

وقال الشعبی: إنما دس الیها معاویه فقال سمی الحسن وأزوجک یزید وأعطیک مائه الف درهم فلما مات الحسن بعث الی معاویه تطلب انجاز الوعده فبعث الیها بالمال وقال: إنی احب یزید وأرجو حیاته لولا ذلک لزوجتک ایاه.

وقال الشعبی: ومصداق هذا القول أن الحسن کان یقول عند موته وقد بلغه ما صنع معاویه لقد عملت شربته وبلغ امنیته والله لا یفی بما وعد ولا یصدق فیما یقول.

وقد حکی جدی فی کتاب الصفوه قال: ذکر یعقوب بن سفیان فی تاریخ أن جعده التی سمته وقال الشاعر فی ذلک:

تغر فکم لک من سلوه تفرح عنک غلیل الحزن

بموت النبی وقتل الوصی وقتل الحسین وسم الحسن

وقال ابن سعد فی الطبقات: سمه معاویه مرارا لأنه کان یقدم علیه الشام هو وأخوه الحسین (ع).

علما تاریخ و از جمله ابن عبد البر گفته‌اند: جعده دختر اشعث بن قیس همسر امام مجتبی علیه السلام آن حضرت را مسموم کرد.

سدی گفته: یزید معاویه مخفیانه به او پیام داد که اگر حسن را مسموم کنی، من با تو ازدواج خواهم کرد، پس جعده مسموش کرد، وقتی امام حسن از دنیا رفت، جعده کسی را پیش یزید فرستاد تا به وعده‌اش وفا کند، یزید در جواب گفت: سوگند به خدا ما از کاری که با حسن کردی راضی نبودیم؛ آیا در حق خودمان به آن رضایت خواهیم داد؟

شعبی گفته: معاویه مخفیانه به او پیام داد و گفت: حسن را مسموم کن تا تو را به ازدواج یزید درآورده و صد هزار درهم به تو بدهم. وقتی حسن از دنیا رفت، کسی را پیش معاویه فرستاد تا از او درخواست کند که به وعده‌اش وفا نماید، معاویه مال را برای او فرستاد و گفت: من یزید را دوست دارم و امید به زنده بودن او دارم، اگر این مسأله نبود، من تو را به ازدواج او درمی‌آوردم.

شعبی گفته: دلیل این سخن این است که امام حسن علیه السلام در هنگام مرگ خودش در حالی که از کار معاویه با خبر شده بود می‌گفت: تو شربت او را ساختی و او به آرزویش رسید، سوگند به خدا که او به وعده‌ای که داده است، وفا نخواهد کرد و به آن چه گفته عمل نخواهد کرد.

جدم (ابن جوزی حنبلی) در کتاب الصفوه گفته: یعقوب بن سفیان در تاریخش گفته: جعده همان کسی است که امام حسن را مسموم کرد و شاعر در این باره گفته:

(ای دنیا) فریب می‌دهی! چه مقدار شیرینی (که می‌توانی همه مردم را فریب بدهی)!

با وجود فشار اندوه، اما باز مردم را به خود شاد می‌کنی!

اندوهی که به خاطر وفات رسول خدا و وصی او و شهادت حسین و مسمومیت حسن بود!

و ابن سعد در طبقاتش گفته: معاویه چندین بار امام حسن علیه السلام را مسموم کرد؛ زیرا او و برادرش حسین به شام می‌آمدند.

سبط بن الجوزی الحنفی، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی (متوفای۶۵۴هـ)، تذکره الخواص، ص۱۹۱ـ ۱۹۲، ناشر: مؤسسه أهل البیت ـ بیروت، ۱۴۰۱هـ ـ ۱۹۸۱م.

ترجمه سبط بن جوزی
از آن جائی که ممکن است برخی اشکال کنند و به گفته ابن جوزی اطمینان نکنند و یا ممکن است که او را به شیعه بودن متهم کنند، ما شرح حال او را از زبان بزرگان اهل سنت نقل می‌کنیم تا هیچ بهانه‌ای برای کسی باقی نماند.شمس الدین ذهبی در باره او می‌گوید:

یوسف بن قُزْغْلی بن عبد الله. الإمام، الواعظ، المؤرخ شمس الدین، أبو المظفر الترکی، ثم البغدادی العونی الحنفی. سِبْط الإمام جمال الدین أبی الفرج ابن الجوزی ؛ نزیل دمشق. وُلِد سنه إحدى وثمانین وخمسمائه… وکان إماما، فقیها، واعظا، وحیدا فی الوعظ، علاّمهً فی التاریخ والسیر، وافر الحرمه، محبباً إلى الناس… ودرّس بالشبلیه مده، وبالمدرسه البدریه التی قباله الشبلیه. وکان فاضلا عالما، ظریفا، منقطعا، منکرا، على أرباب الدول ما هم علیه من المنکرات، متواضعا صاحب قبول تام.

یوسف بن فزعلی حنفی، پیشوا، فقیه،تاریخ دان و در سخنوری یگانه بود‌، در تاریخ و سرگذشت،‌ علامه و در نزد مردم بسیار قابل احترام و محبوب بود. مدتی در شبیله و مدرسه بدریه تدریس می‌کرد، او فاضل، دانشمند و نکته سنج بود و با دولتمردانی که کارهای ناپسندی می‌کردند، مخالفت می‌کرد و همگان او را قبول داشتند.

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج ۴۸، ص ۱۸۳، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.

نقل از تاریخ طبری:

همچنین سعدى خزرجى صراحت دارد که طبرى در تاریخش نقل کرده که معاویه براى جعده سم فرستاد و او را تحریک کرد تا امام مجتبى را به شهادت برساند:

وفی تاریخ الطبری أن الحسن بن علی رضی الله عنهما مات مسموما فی أیام معاویه وکان عند معاویه کما قیل دهاء فدس إلى جعده بنت الأشعث بن قیس وکانت زوجه الحسن رضی الله عنه شربه وقال لها إن قتلت الحسن زوجتک بیزید

فلما توفی الحسن بعثت إلى معاویه تطلب قوله فقال لها فی الجواب أنا أضن بیزید.

در تاریخ طبرى آمده است که حسن بن على در زمان معاویه مسموم از دنیا رفت، معاویه که با هوش و زیرک بود، مخفیانه براى جعده دختر اشعث که همسرس امام حسن بود، شربتى فرستاد و به او گفت که اگر حسن را بکشى، تو را به ازدواج یزید درخواهم آورد.

هنگامى که حسن از دنیا رفت، کسى را فرستاد که معاویه به وعده‌اش عمل کند، معاویه در جواب گفت: من در مورد یزید، بخل می‌ورزم (او را به دست هرکس نمی‌سپارم)

السعدی الخزرجی، موفق الدین أبی العباس أحمد بن القاسم بن خلیفه بن یونس (متوفای۶۶۸هـ)، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج۱، ص۱۷۴، تحقیق: الدکتور نزار رضا، ناشر: دار مکتبه الحیاه – بیروت.

اما متأسفانه این مطلب در چاپ‌هاى کنونى تاریخ طبرى وجود ندارد و به دست امانت‌داران اهل سنت از تاریخ طبرى حذف شده است!

سایر مدارک تحریف نشده!

قرطبى حنفى متوفاى ۵۵۰هـ در کتاب التعریف بالأنساب مى‌نویسد:

ومات الحسن مسموما سمته زوجته بنت الأشعث الکندیه دسه إلیها معاویه.

حسن (ع) مسموم از دنیا رفت، همسرش دختر اشعث با دسیسه معاویه او را مسموم کرد.

القرطبی الحنفی، أحمد بن محمد بن إبراهیم الأشعری (متوفاى۵۵۰هـ)، التعریف بالأنساب والتنویه بذوی الأحساب، ج۱، ص۳، طبق برنامه الجامع الکبیر.

و در جاى دیگر مى‌نویسد:

قال: وقال أبو قتاده وأبو بکر بن حفص: سم الحسن ابن علی رضی الله عنهما: سمته امرأته جعده بنت الأشعث بن قیس الکندی. قال: وقالت طائفه کان ذلک منها بتدسیس معاویه إلیها وما بذل لها فی ذلک، وکان لها ضرائر وأنه وعدها بخمسین ألف درهم، وأن یزوجها من یزید، فلما فعلت وفى لها بالمال، وقال: حبنا لیزید یمنعنا من الوفاء لک بالشرط الثانی.

أبوقتاده و أبوبکر بن حفص گفته‌اند: امام حسن بن على (ع) به دست همسرش جعده دختر اشعث مسموم شد. طایفه‌اى گفته‌اند که: این قضیه با توطئه معاویه و براى به دست آوردن آنچه معاویه به او داد و نیز چون چند هوو نیز داشت، صورت گرفت. معاویه وعده داده بود که پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج یزید درآورد، وقتى او این کار را انجام داد، مالى را که وعده کرده بود، به او داد و گفت: دوست داشتن یزید مانع از آن مى‌شود که شرط دوم را عملى کنم.

النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای۷۳۳هـ)، نهایه الأرب فی فنون الأدب،ج ۲۰، ص۲۰۱، تحقیق مفید قمحیه وجماعه، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۴هـ – ۲۰۰۴م.

زمخشرى، عالم مشهور و نحوى و مفسر نام آور اهل سنت در این باره مى‌گوید:

جعل معاویه لجعده بنت الأشعث امرأه الحسن مائه ألف حتى سمته، ومکث شهرین وإنه لیرفع من تحته کذا طستاً من دم. وکان یقول: سقیت السم مراراً ما أصابنی فیها ما أصابنی فی هذه المره، لقد لفظت کبدی فجعلت أقلبها بعود کان کان فی یدی. وقد ورثته جعده بأبیات منها:

یا جعد بکیه ولا تسأمی… بکاء حق لیس بالباطل

إنک لن ترخی على مثله… سترک من حاف ولا ناعل

وخلف علیها رجل من قریش فأولدها غلاماً، فکان الصبیان یقولون له: یا ابن مسممه الأزواج.

معاویه صد هزار (دینار) به زن امام حسن علیه السلام، جعده دختر اشعث وعده داد تا ایشان را مسموم کرد، امام علیه السلام دو ماه بعد از آن زنده ماند؛ سم آن قدر اثر کرد که طشت پر از خون از مقابلش برمى داشتند. امام حسن علیه السلام مى‌فرمود: چند بار پیش از این به من سم داده اند؛ اما هیچ بار مثل این دفعه سم اثر نکرده بود لخته هاى خونى که از من خارج شده است آن را با چوبى که در دست داشتم زیرو رو کردم، دیدم این دفعه سم اثرش را کرده است.

جعده سپس با این اشعار امام را مخاطب نمود وگفت:

اى جعده بر او گریه کن و ناراحت نباش که گریه تو شایسته وحق است نه باطل ؛ همانا نمی‌توانی پرده و حفاظ خانه‌ات را بر مثل او کنار بزنی!

جعده سپس با مردى از قریش ازدواج کرد و فرزندى پسر از وى به دنیا آورد که بچه ها به وى مى گفتند: اى پسر زنى که شوهرش را مسموم کرده است

الزمخشری الخوارزمی، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى۵۳۸هـ)، ربیع الأبرار، ج۱،‌ ص۴۳۸، طبق برنامه المکتبه الشامله و برنامه الجامع الکبیر.

بلاذرى در انساب الأشراف مى‌نویسد:

وقد قیل أن معاویه دس إلى جعده بنت الأشعث بن قیس امرأه الحسن، وأرغبها حتى سمته وکانت شانئه له.

وقال الهیثم بن عدی: دس معاویه إلى ابنه سهیل بن عمره امرأه الحسن مائه ألف دینار على أن تسقیه شربه بعث بها إلیها ففعلت.

گفته‌اند که معاویه مخفیانه به جعده دختر اشعث همسر امام حسین پیام فرستاد و او را تشویق کرد که آن حضرت را مسموم نماید، جعده از امام حسن خوشش نمى‌آمد.

هیثم بن عدى گفته: معاویه دسیسه کرد و به دختر سهیل بن عمره همسر امام حسین علیه السلام صد هزار دینار وعده داد که اگر امام حسن علیه السلام را مسموم کند، براى او بفرستد، او نیز این کار را انجام داد.

البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفای۲۷۹هـ)، أنساب الأشراف، ج۱، ص۳۸۹، طبق برنامه الجامع الکبیر.

احمد نکری حنفی در کتاب دستور العلماء می‌نویسد:

وفی (حبیب السیر) مکتوب أن مروان بن الحکم الذی کان حاکما للمدینه من قبل معاویه بن أبی سفیان قد أرسله معاویه ومعه مندیل ملطخ بالسم وقال له أن علیه بأی تدبیر یستطیعه أن یخدع جعده بنت الأشعث بن قیس زوجه الحسن حتى تقدم بعدها على إزاله وجود الحسن من هذه الدنیا بواسطه هذا المندیل، وقل لها عنی أنها إذا أرسلت الحسن إلى العالم الآخر وأتمت المهمه فإن لها خمسین ألف درهم وأنها ستکون زوجا لیزید. فأسرع مروان بن الحکم إلى المدینه لیقوم بما قاله معاویه وسعى جاهدا إلى خداع جعده التی کان لقبها (أسماء) التی انطلت علیها الحیله ونفذت ما قاله معاویه ودست السم للإمام الحسن علیه السلام الذی سرى فی جسده فنقل إلى دار السلام.

در کتاب حبیب السیر نوشته شده است که مروان بن حکم از جانب معاویه حاکم مدینه بود، معاویه او را فرستاد و دستمالى را به سمّ آلوده کرد و به او گفت: به هر تدبیرى که مى‌توانى جعده دختر اشعث بن قیس همسر امام حسن را گول بزن تا او وجود امام حسن را از این دنیا به وسیله این دستمال بردارد و به او بگو که اگر حسن را از این جهان به جهان دیگر ببرد و این کار مهم را انجام دهد، پنجاه هزار درهم به او مى‌دهم و به زودى همسر یزید خواهد شد. مروان با سرعت به طرف مدینه حرکت کرد تا دستور معاویه را انجام دهد و نیرنگ‌هاى بسیارى به کار برد که جعده که لقب او «اسماء» بود را گول بزند و آن چه معاویه گفته بود به او بقبولاند و سم را مخفیانه به امام حسن بخوراند تا در بدن او سرایت کند؛ پس از آن امام حسن به دیار باقى شتافت.

الأحمد نکری، القاضی عبد النبی بن عبد الرسول الحنفی الهندی، دستور العلماء أو جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، ج۴، ص۵۰، تحقیق: عرب عباراته الفارسیه: حسن هانی فحص، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۱هـ – ۲۰۰۰م.

شهاب الدین نویرى در شرح شعرى که در باره اختلاف امام مجتبى علیه السلام سروده شده است مى‌نویسد:

وفی ابن هندٍ وفی ابن المصطفى حسنٍ أتت بمعضله الألباب و الفکر

فبعضنا قائلٌ ما اغتاله أحدٌ وبعضنا ساکتٌ لم یؤت من حصر

ابن هند الذی أشار إلیه هو معاویه بن أبی سفیان، أراد ما کان بینه وبین الحسن بن علی فی أمر الخلافه. وأراد بالبیت الثانی ما وقع الاختلاف فیه من أن الحسن مات مسموماً وأن معاویه وعد زوجه الحسن جعده بنت قیسٍ الکندی بمائه ألف درهمٍ ویزوجها لابنه یزید إن قتلت الحسن، ففعلت وسمته. ولما مات الحسن وفى لها بالمال وقال: حب حیاه یزید منعنی تزویجه منک.

در مورد فرزند هند (معاویه) و فرزند مصطفی، حسن، ضرب المثلی است ؛ که عقل و فکر را دچار مشکل کرده است!

عده‌ای از ما اعتقاد دارند که کسی او را ترور نکرد! عده‌ای نیز ساکتند و نظر قاطعی ابراز نمی‌کنند!

پسر هندى که در این جا به او اشاره شده، معاویه بن أبى‌سفیان است و منظور مسائلى است که بین او و حسن بن على در امر خلافت پیش آمد. و با بیت دوم قصد کرده که اشاره کند به اختلاف موجود در این مطلب که حسن بن على مسموم از دنیا رفت و معاویه همسر او جعده دختر قیس را وعده داد که اگر حسن را بکشى، هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش یزید درآورد. جعده این کار را انجام داد و امام حسن را مسموم کرد. وقتى امام حسن از دنیا رفت، به وعده مالى خود وفا کرد و گفت: دوست داشتن زندگى یزید مانع از این مى‌شود که تو را به ازدواج او درآورم.

النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای۷۳۳هـ)، نهایه الأرب فی فنون الأدب،ج ۵، ص۱۹۳، تحقیق مفید قمحیه وجماعه، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۴هـ – ۲۰۰۴م.

ابوالفرج اصفهانى، عالم بزرگ اهل سنت در کتاب مقاتل الطالبین مى‌نویسد:

ودس معاویه إلیه حین أراد أن یعهد إلى یزید بعده، وإلى سعد بن أبی وقاص سماً فماتا منه فی أیام متقاربه. وکان الذی تولى ذلک من الحسن زوجته ” جعده ” بنت الأشعث بن قیس لمال بذله لها معاویه. وسنذکر الخبر فی ذلک.

هنگامى که معاویه قصد کرد که براى خلافت بعد از خودش به نفع یزید از مردم بیعت بگیرد، براى امام حسن و سعد بن أبى وقاص توطئه چید و مخفیانه سم فرستاد، هر دوى آن‌ها به فاصله چند روز از دنیا رفتند. کسى که مأموریت مسموم کردن امام حسن را به عهده داشت، همسرش جعده دختر اشعث بن قیس بود؛ به خاطر اموالى که معاویه به او داده بود و به زودى داستان آن را نقل خواهم کرد.

الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، اسم المؤلف: أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى۳۵۶هـ)، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۱۳، شرح حال حسن بن علی علیه السلام، طبق برنامه الجامع الکبیر و مکتبه الشامله.

و در ادامه این روایت را نقل مى‌کند:

عن مغیره، قال: أرسل معاویه إلى ابنه الأشعث إنی مزوجک بیزید ابنی، على أن تسمی الحسن بن علی، وبعث إلیها بمائه ألف درهم، فقبلت وسمت الحسن، فسوغها المال ولم یزوجها منه، فخلف علیها رجل من آل طلحه فأولدها، فکان إذا وقع بینهم وبین بطون قریش کلام عیروهم، وقالوا: یا بنی مسمه الأزواج.

از مغیره روایت شده است که معاویه به جعده دختر اشعث پیام داد که اگر حسن (علیه السلام) را مسموم کنى تو را به همسرى پسرم یزید در مى‏آورم. جعده، همسر امام حسن (علیه السلام) بود. معاویه صد هزار درهم براى او فرستاد و او امام حسن (علیه السلام) را مسموم کرد، معاویه صد هزار درهم را به جعده تسلیم کرد؛ ولى او را به همسرى یزید در نیاورد. مردى از خاندان طلحه بعدها جعده را به همسرى گرفت و از او داراى فرزند شد و هر گاه میان آنان و دیگر خانواده‏هاى قریش بگو مگو در مى‏گرفت، فرزندان جعده را ملامت و سرزنش مى‏کردند و به آنان مى‏گفتند: شما پسران زنى هستید که شوهرانشان را مسموم مى کرده‌اند.

الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، اسم المؤلف: أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى۳۵۶هـ)، مقاتل الطالبین، ج۱،‌ ص۲۰، باب رجع الحدیث الی خبر الحسن، طبق برنامه المکتبه الشامله والجامع الکبیر.

ابن أعثم شافعى در کتاب الفتوح می‌نویسد:

سمعنا من الثقات أنه حین قرر معاویه بن أبی سفیان أن یجعل ولده یزیدا ولی عهده، مع علمه بأن هذا الأمر صعب المنال نظر لأن الصلح الذی أبرم بینه وبین الحسن بن علی کان من بین شروطه أن یترک معاویه أمر المسلمین شورى بینهم بعد وفاته. لذلک سعى فی موت الحسن بکل جهده، وأرسل مروان بن الحکم (طرید النبی صلى الله علیه وآله وسلم) إلى المدینه وأعطاه مندیلا مسموما وأمره بأن یوصله إلى زوجه الحسن جعده بنت الأشعث بن قیس بما استطاع من الحیل لکی تجعل الحسن یستعمل ذلک المندیل المسموم بعد قضاء حاجته وأن یتعهد لها بمبلغ خمسین ألف درهم ویزوجها من ابنه. فذهب مروان تنفیذا لأمر معاویه واستفرغ جهده حتى خدع زوجه الحسن ونفذت المؤامره وعلى إثر ذلک انتقل الحسن إلى دار السلام واغترت جعده بمواعید مروان وأقدمت على تلک الجریمه الشنعاء.

از افراد مورد اعتماد شنیدم که معاویه تصمیم گرفت که فرزندش یزید را به ولایت عهدی خود بگمارد، با این که می‌دانست این کار نشدنی است؛ چرا که در صلح‌نامه‌ای که بین او و حسن بن علی منعقد شده بود، یکی از شروط این بود که معاویه بعد ازمرگش خلافت مسلمانان به شوری واگذار کند؛ از این رو تمام تلاش خود را برای کشتن امام حسن به کار برد، و مروان بن حکم ـ همان کسی که پیامبر او را تبعید کرد‌ـ را به مدینه فرستاد و به او دستمال مسمومی داد و امر کرد که او را به همسر امام حسن جعده دختر اشعث بن قیس برساند و هر چه نیرنگ دارد به کار ببرد که حسن بن علی این دستمال را بعد از قضاء حاجتش استفاده کند. و نیز به جعده قول دهد که پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش درآورد.

مروان برای انجام دستور معاویه به مدینه رفت و تمام تلاش خود را برای گول زدن همسر امام حسن به کار برد، تلاش او به بار نشست و به همین دلیل امام حسن به دیار باقی شتافت، و جعده گول وعده‌های مروان را خورد واین گناه زشت را مرتکب شد.

الکوفی، أبی محمد أحمد بن أعثم (متوفای۳۱۴هـ)، کتاب الفتوح، ج ۴، ص ۳۱۹، تحقیق: علی شیری (ماجستر فی التاریخ الإسلامی)، ناشر: دار الأضواء للطباعه والنشر والتوزیع ـ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۱هـ

انصارى تلمستانى متوفاى ۶۴۴هـ مى‌نویسد:

ومات الحسن، رضی الله عنه، مسموما یُقال إن امرأته ” جَعْده ” بنت الأشعث بن قیس سمَّته. دَسَّ إلیها معاویه أن تسمَّه فإذا مات أعطاها أربعین ألفا، وزوَّجها من یزید فلما مات الحسن وفَّى لها بالمال وقال لها: حاجه هذا ما صنعت بابن فاطمه، فکیف تصنع بابن معاویه؟ فخسرت وما ربحت.

حسن (ع) مسموم از دنیا رفت. گفته‌اند که همسرش جعده دختر اشعث بن قیس او را مسموم کرده است، معاویه مخفیانه براى او پیام فرستاد که اگر مسموم نماید و او از دنیا برود، چهل هزار درهم به او بدهد و او را به همسرى یزید درآورد. هنگامى که حسین از دنیا رفت، مالى را که وعده کرده بود، به داد و گفت: وقتى تو با فرزند فاطمه این چنین کردى، با فرزند معاویه چه خواهى کرد؛ پس آن زن زیان کرد و سودى نبرد.

الانصاری التلمسانی، محمد بن أبی بکر المعروف بالبری (متوفای۶۴۴هـ) الجوهره فی نسب النبی وأصحابه العشره، ج۱، ص۲۸۲، طبق برنامه الجامع الکبیر.

و ابن عبد البر قرطبى مى‌نویسد:

وقال قتاده وأبو بکر بن حفص سم الحسن بن على سمته إمرأته جعده بنت الأشعث بن قیس الکندى.

وقالت طائفه کان ذلک منها بتدسیس معاویه إلیها وما بذل لها من ذلک وکان لها ضرائر والله أعلم.

قتاده و ابوبکر بن حفص گفته‌اند: حسن بن على را جعده همسرش مسموم کرد وگروهى گفته‌اند: این کار جعده به اشاره و توطئه معاویه و به خاطر چیزهایى که معاویه به او داد و چند هوو نیز داشت، بوده است.

النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفای ۴۶۳هـ)، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، ج۱، ص۳۸۹، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۲هـ

و مسعودى شافعى تاریخ نویس معروف اهل سنت مى‌نویسد:

وذکر أن امرأته جَعْده بنت الأشعث بن قیس الکندی سقته السم، وقد کان معاویه دسَّ إلیها: إنک إن احتلْتِ فی قتل الحسن وَجَّهت إلیک بمائه ألف درهم، وزوَّجتک من یزید، فکان ذلک الذی بعثها على سَمّه، فلما مات وَفَى لها معاویه بالمال، وأرسل إلیها: إنا – نحب حیاه یزید، ولولا ذلک لوفینا لک بتزویجه.

جعده دختر اشعث بن قیس که همسر امام حسن علیه السلام بود آن حضرت را مسموم کرد، معاویه او را گول زد که اگر بتوانى امام حسن را مسموم کنى، هزار درهم مى‌دهم و تو را به همسرى یزید درمى آورم همین وعده ها بود که اورا بر اجراى توطئه ى معاویه تحریک کرد و وقتى این کار را انجام داد، معاویه مال را به جعده داد؛ اما به او پیام داد که من یزید را دوست دارم و اگر این نبود به وعده‌ام وفا مى‌کردم و تو را به ازدواج او درمى‌آوردم.

المسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی (متوفاى۳۴۶هـ) مروج الذهب، ج۱، ص۳۴۶، باب ذکر خلافه الحسن بن علی بن أبی طالب، طبق برنامه الجامع الکبیر و برنامه المکتبه الشامله.

و ابن أبى الحدید شافعى در شرح نهج البلاغه مى‌نویسد:

قال أبو الحسن المدائنی: وکانت وفاته فی سنه تسع وأربعین، وکان مرضه أربعین یوما، وکانت سنه سبعا وأربعین سنه، دس إلیه معاویه سما على ید جعده بنت الأشعث ابن قیس زوجه الحسن، وقال لها: إن قتلتیه بالسم فلک مائه ألف، وأزوجک یزید ابنی. فلما مات وفى لها بالمال، ولم یزوجها من یزید. قال: أخشى أن تصنع بابنی کما صنعت بابن رسول الله صلى الله علیه وسلم.

ابو الحسن مدائنى گوید: امام حسن در سال ۴۹ هـ از دنیا رفت و چهل روز مریض بود، سن آن حضرت در هنگام وفات ۴۷ سال بود. معاویه دسیسه کرد و به دست جعده دختر اشعث که همسر امام بود، سمى فرستاد و به او گفت: اگر او را با سم بکشى، به تو صدهزار [درهم] خواهم داد و نیز تو را به همسرى یزید درمى آورم. وقتى امام حسن را به شهادت رساند، مال را به او داد؛ ولى او را به همسرى یزید درنیاورد و به او گفت: مى‌ترسم همان کارى را که با فرزند رسول خدا کردى، با فرزند من هم انجام دهی.

إبن أبی‌الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبه الله بن محمد بن محمد (متوفای۶۵۵ هـ)، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۷، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۸م.

مطهر بن طاهر مقدسى در تاریخ خود مى‌نویسد:

وقال آخرون أن معاویه دس إلى جعده بنت الأشعث بن قیس بأن تسم الحسن ویزوجها یزید فسمته وقتلته فقال لها معاویه إن یزید منا بمکان وکیف یصلح له من لا یصلح لابن رسول الله وعوضها منه مائه ألف درهم.

دیگران گفته‌اند که معاویه مخفیانه به جعده دختر اشعث پیام داد که اگر امام حسن را مسموم کند، او را به ازواج یزید درآورد، پس امام حسن را مسموم کرد و به قتل رساند، معاویه به او گفت: یزید در نزد ما جایگاهى دارد، چطور چیزى که براى فرزند رسول خدا صلاحیت نداشت براى او صلاحیت خواهد داشت، در عوض کارى که کرده بود به او صد هزار درهم داد.

المقدسی، مطهر بن طاهر (متوفای۵۰۷ هـ)، البدء والتاریخ، ج۶، ص۵، ناشر: مکتبه الثقافه الدینیه – بورسعید.

و أبوالفداء در تاریخش تلاش می‌کند که گناه معاویه را به گردن فرزندش یزید بیندازد:

وتوفی الحسن من سم سقته زوجته جعده بنت الأشعث، قیل فعلت ذلک بأمر معاویه، وقیل بأمر یزید بن معاویه، ووعدها أنه یتزوجها إِن فعلت ذلک، فسقته السم وطالبت یزید أن یتزوجها فأبى.

امام حسن علیه السلام با سمى که همسرش جعده دختر اشعث داد، از دنیا رفت، برخى گفته‌اند: این کار به دستور معاویه بوده، برخى گفته‌اند که به دستور یزید بوده و به او وعده داد که اگر این کار را انجام دهى با تو ازدواج مى‌‌کنم، پس او این کار را انجام داد و از یزید خواست که با او ازدواج کند؛ ولى یزید قبول نکرد.

أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی (متوفای۷۳۲هـ)، المختصر فی أخبار البشر، ج۱، ص۱۲۷، طبق برنامه الجامع الکبیر.

شمس الدین ذهبى به نقل از واقدى مى‌نویسد:

وقد سمعت بعض من یقول کان معاویه قد تلطف لبعض خدمه أن یسقیه سما.

از برخى شنیدم که مى‌گفتند: معاویه به بعضى از نوکرانش اشاره کرد که او را مسموم کند.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۲۷۴، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

ابن الوردى نیز در تاریخش مى‌گوید:

وقیل إن زوجته جعده بنت الأشعث سمته، قیل بأمر معاویه، وقیل بأمر یزید أطمعها بالتزوج بها ولم یف.

برخى گفته‌اند که همسر امام حسن جعده دختر اشعث او را مسموم کرد، برخى گفته‌اند این کار به دستور معاویه بوده، برخى دیگر گفته‌اند که به دستور یزید بوده و او را به طمع انداخت که با تو ازدواج خواهم کرد؛ ولى به این وعده‌اش وفا نکرد.

ابن الوردی، زین الدین عمر بن مظفر (متوفای۷۴۹هـ)، تاریخ ابن الوردی، ج۱، ص۱۵۸، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان / بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷هـ – ۱۹۹۶م.

مدارک فرستادن سمّ توسط معاویه بیش از این است که مشاهده کردید؛ اما ما به جهت اختصار به همین اندازه اکتفا مى‌کنیم.

خوشحالی معاویه از شهادت امام حسن علیه السلام:

بسیارى از تاریخ نویسان اهل سنت نوشته‌اند که وقتى خبر شهادت امام حسن علیه السلام به فرزند جگرخوار رسید، سجده شکر بجاى آورد.

ابن سمعون بغدادى در أمالى، زمخشرى در ربیع الأبرار، انصارى تلمستانى در الجوهره فى النسب و ابن خلکان در وفیات الأعیان، مى‌نویسند:

فلما بلغ معاویه موته سمع تکبیره من الخضراء، فکبرأهل الشام لذلک التکبیر، فقالت فاخته بنت قریظه لمعاویه: أقر الله عینک ما الذی کبرت لأجله؟ فقال: مات الحسن، فقالت أ على موت ابن فاطمه تکبر؟. فقال: والله ما کبرت شماته بموته، ولکن استراح قلبی.

ودخل علیه ابن عباس رضی الله تعالى عنهما فقال له: یا ابن عباس هل تدری ما حدث فی أهل بیتک؟ فقال: لا أدری ما حدث؟ إلا أنی أراک مستبشرا وقد بلغنی تکبیرک وسجودک فقال: مات الحسن فقال ابن عباس یرحم الله أبا محمد ثلاثا، والله یامعاویه لاتسد حفرته حفرتک، ولایزید عمره فی عمرک، ولئن کنا قد أصبنا بالحسن، فلقد أصبنا بإمام المتقین وخاتم النبیین، فجبر الله تلک الصدعه، وسکن تلک العبره، وکان الله الخلف علینا من بعده.

زمانى که معاویه از وفات امام حسن با خبر شد، صداى تکبیرش از کاخ سبز شنیده شد، مردم شام به پیروى از او تکبیر گفتند، فاخته دختر قریظه (همسر معاویه) به او گفت: چشمت روشن، به خاطر چه چیزى تکبیر گفتی؟ معاویه گفت: حسن از دنیا رفت، فاخته گفت: آیا براى مردن فرزند فاطمه تکبیر مى‌گوئى، معاویه گفت: به خدا قسم به خاطر شادمانى در مرگ او تکبیر نگفتم؛ ولى قلبم آسوده و راحت شد.

ابن عباس بر معاویه وارد شد، معاویه به او گفت: آیا از اتفاقى که براى خانواده‌ات افتاده خبر داری؟ ابن عباس گفت: نمى‌دانم چه اتفاقى افتاده؛ ولى تو را شادمان و خندان مى‌بینم و خبر تکبیر و سجده تو را شنیده‌ام. معاویه گفت: حسن از دنیا رفت. ابن عباس گفت: خد ابو محمد را رحمت کند ـ این جمله را سه بار گفت‌ـ سوگند به خدا که اى معاویه، بدن او قبر تو را نخواهد بست و کم شدن عمر او، بر عمر تو نخواهد افزود، اگر ما به امام حسن ملحق شویم، به پیشواى پرهیزگاران و انگشتر پیامبران ملحق شده‌ایم و خداوند این دورى را جبران و این اندوه را تسکین خواهد داد؛ و پس از آن خداوند براى ما جانشین انتخاب خواهد کرد.

ابن سمعون البغدادی، أبو الحسین محمد بن أحمد بن إسماعیل بن عنبس (متوفاى۳۸۷هـ)، أمالی ابن سمعون، ج۱، ص۱۶۵، طبق برنامه الجامع الکبیر؛

ربیع الأبرار، زمخشری، ج۱، ص۴۳۸، باب الموت ومایتصل به من ذکر القبر، طبق برنامه الجامع الکبیر و المکتبه الشامله؛

الانصاری التلمسانی، محمد بن أبی بکر المعروف بالبری (متوفای۶۴۴هـ) الجوهره فی نسب النبی وأصحابه العشره، ج۱، ص۲۸۲، طبق برنامه الجامع الکبیر؛

إبن خلکان، ابوالعباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر (متوفای۶۸۱هـ)، وفیات الأعیان و انباء أبناء الزمان، ج۲، ص۶۶، تحقیق احسان عباس، ناشر: دار الثقافه – لبنان.

زمخشرى، علاوه بر روایت گذشته، این مطلب را نیز نقل کرده است:

لما بلغ معاویه موت الحسن بن علی رضی الله عنه، سجد معاویه وسجد من حوله شکراً. فدخل علیه ابن عباس فقال له: یا ابن عباس أمات أبو محمد ؟ قال: نعم، وبلغنی سجودک، والله یا ابن آکله الکبود لا یسدن جسدک إیاه حفرتک، ولا یزید انقضاء أجله فی عمرک.

هنگامى که خبر شهادت امام حسن به معاویه رسید، او و کسانى که در اطراف او بودند، سجده شکر بجاى آوردند. آنگاه ابن عباس نزد معاویه آمد، معاویه به وى گفت: آیا امام حسن مرد ؟ گفت: آرى، من شنیده‏ام سجده شکر بجاى آورده‏اى! اى پسر زن جگر خوار، به خدا قسم! بدن او را در قبر تو نخواهند نهاد، فرا رسیدن مرگ او موجب طول عمر تو نخواهد شد!.

ربیع الأبرار، زمخشری، ج۱، ص۴۳۱، باب الموت ومایتصل به من ذکر القبر، بر اساس برنامه المکتبه الشامله.

احمد زکى صفوت در جمهره خطب العرب مى‌نویسد:

لما بلغ معاویه نعی الحسن بن علی رضی الله عنه أظهر الفرح والسرور حتى سجد وسجد من کان معه فبلغ ذلک عبد الله بن عباس وکان بالشام یومئذ فدخل على معاویه فلما جلس قال معاویه یا بن عباس هلک الحسن بن علی ولم یظهر حزنا فقال ابن عباس نعم هلک إنا لله وإنا إلیه راجعون ترجیعا مکررا وقد بلغنی الذی أظهرت من الفرح والسرور لوفاته أما والله ما سد جسده حفرتک ولا زاد نقصان أجله فی عمرک ولقد مات وهو خیر منک ولئن أصبنا به لقد أصبنا بمن کان خیرا منه جده رسول الله صلى الله علیه وسلم فجبر الله مصیبته وخلف علینا من بعده أحسن الخلافه.

زمانى که خبر وفات حسن بن على علیهما السلام به معاویه رسید، آشکار به شادى و پایکوبى پرداخت؛ تا جائى که به سجده افتاد و کسانى که با او بودند نیز سجده کردند. این خبر به عبد الله بن عباس رسید که در آن زمان در شام بود، پس بر معاویه وارد شد، زمانى که نشست معاویه به او گفت: اى پسر عباس، حسن بن على به هلاکت رسید؛ چرا غمگین نیستی؟ ابن عباس گفت: بلى از دنیا رفت، همه ما از خدائیم و به سوى او بازخواهیم گشت ـ مرتب این جمله را تکرار مى‌کرد ـ شنیده‌ام که به خاطر وفات او آشکارا به شادى و پایکوبى پرداخته‌اى، سوگند به خدا که بدن او قبر تو را پر نخواهد کرد، کم بودن عمر او بر عمر تو نخواهد افزود، او در حالى از دنیا رفت که از تو بهتر بود، اگر ما به او ملحق شویم، به شخصى بهتر از او و جدش رسول خدا ملحق شده‌ایم، پس خداوند مصیبت او را جبران خواهد کرد و پس از خوب جانشینانى خواهد فرستاد.

صفوت، أحمد زکی، جمهره خطب العرب، ج۲، ص۹۹، ناشر: المکتبه العلمیه – بیروت.

ابن قتیبه دینورى در کتاب الإمامه والسیاسه مى‌نویسد:

فلما کانت سنه إحدى وخمسین، مرض الحسن بن علی مرضه الذی مات فیه، فکتب عامل المدینه إلى معاویه یخبره بشکایه الحسن، فکتب إلیه معاویه: إن استطعت ألا یمضی یوم یمر بی إلا یأتینی فیه خبره فافعل، فلم یزل یکتب إلیه بحاله حتى توفی.

فکتب إلیه بذلک، فلما أتاه الخبر أظهر فرحا وسرورا، حتى سجد وسجد من کان معه، فبلغ ذلک عبد الله بن عباس، وکان بالشام یومئذ، فدخل على معاویه، فلما جلس قال معاویه: یا بن عباس هلک الحسن بن علی، فقال ابن عباس: نعم هلک ( إنا لله وإنا إلیه راجعون ) ترجیعا مکررا، وقد بلغنی الذی أظهرت من الفرح والسرور لوفاته. أما والله ما سد جسده حفرتک، ولا زاد نقصان أجله فی عمرک، ولقد مات وهو خیر منک، ولئن أصبنا به لقد أصبنا بمن کان خیرا منه، جده رسول الله صلى الله علیه وسلم، فجبر الله مصیبته، وخلف علینا من بعده أحسن الخلافه.

ثم شهق ابن عباس وبکى، وبکى من حضر المجلس، وبکى معاویه، فما رأیت یوما أکثر باکیا من ذلک الیوم، فقال معاویه: بلغنی أنه ترک بنین صغارا.

فقال ابن عباس: کلنا کان صغیرا فکبر. قال معاویه: کم أتى له من العمر ؟ فقال ابن عباس: أمر الحسن أعظم من أن یجهل أحد مولده. قال: فسکت معاویه یسیرا، ثم قال: یا بن العباس: أصبحت سید قومک من بعده، فقال ابن عباس: أما ما أبقى الله أبا عبد الله الحسین فلا. قال معاویه: لله أبوک یا بن عباس، ما استنبأتک إلا وجدتک معدا.

هنگامى که سال پنجاه و یک هجرى شد، بیمار شد که بر اثر همان بیمارى از دنیا رفت، حاکم مدینه به معاویه نامه نوشت و او را وضعیت امام حسن با خبر ساخت، معاویه در جواب نوشت: اگر مى‌توانى هر روز اخبار او را براى من بفرست، پس از آن تا زمانى که امام حسن از دنیا رفت، احوال او را به معاویه مى‌رساند.

وقتى از دنیا رفت، حاکم مدینه این خبر را به معاویه رساند، وقتى معاویه از این قضیه با خبر شد، آشکارا به شادى و پایکوبى پرداخت؛ تا جائى که به سجده افتاد و کسانى که با او بودند نیز سجده کردند. این خبر به عبد الله بن عباس رسید که در آن زمان در شام بود، پس بر معاویه وارد شد، زمانى که نشست معاویه به او گفت: اى پسر عباس، حسن بن على به هلاکت رسید؛ چرا غمگین نیستی؟ ابن عباس گفت: بلى از دنیا رفت، همه ما از خدائیم و به سوى او بازخواهیم گشت ـ مرتب این جمله را تکرار مى‌کرد ـ شنیده‌ام که به خاطر وفات او آشکارا به شادى و پایکوبى پرداخته‌اى، سوگند به خدا که بدن او قبر تو را پر نخواهد کرد، کم بودن عمر او بر عمر تو نخواهد افزود، او در حالى از دنیا رفت که از تو بهتر بود، اگر ما به او ملحق شویم، به شخصى بهتر از او و جدش رسول خدا ملحق شده‌ایم، پس خداوند مصیبت او را جبران خواهد کرد و پس از خوب جانشینانى خواهد فرستاد.

سپس ابن عباس با صداى بلند گریه کرد و کسانى که در مجلس بودند نیز گریستند، معاویه نیز گریست، تا آن روز بیش از این گریه دیده نشده بود، معاویه گفت: شنیده‌ام که او کودکان خردسالى به جاى گذاشته است. ابن عباس گفت: همه ما کوچک بودیم و بزرگ شدیم. معاویه گفت: او چند سال داشت؟ ابن عباس گفت: وضعیت امام حسن مشهورتر از آن است که کسى تاریخ ولادتش را نداند، معاویه مدت کوتاهى ساکت شد سپس گفت: اى پسر عباس تو از امروز بزرگ قوم خود شدى، ابن عباس گفت: تا زمانى که خداوند أبا عبد الله الحسین زنده نگه داشته است، من بزرگ قوم نیستم! معاویه گفت: عجب پدری داشتی ای ابن عباس! هرگاه تو را امتحان کردم، تو را آماده دیدم!

الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه (متوفای۲۷۶هـ)، الإمامه والسیاسه، ج۱، ص۱۴۲، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۷م.

ابن عبد ربه در العقد الفرید مى‌نویسد:

ولما بلغ معاویهَ موتُ الحسن بن علی خر ساجداً لله، ثم أرسل إلى ابن عباس، وکان معه فی الشام، فعزاه وهو مُستبشر، وقال له: ابن کم سنه مات أبو محمد؟ فقال له: سنِه کان یُسمع فی قُریش، فالعجب من أن یجهله مثلُک! قال: بلغنی أنه ترک أطفالاً صغاراً. قال: کُل ما کان صغیراً یَکْبُر، وإن طِفْلَنَا لکَهْل، وإن صغیرَنا لکَبیر. ثم قال: مالی أراک یا معاویهُ مُستبشراً بموت الحسن ابن علی ؟ فوالله لا ینْسأ فی أجلک، ولا یَسُد حُفرتک، وما أقَل بقاءَک وبقاءَنا بعده.

هنگامى که خبر شهادت حسن بن على علیهما السلام به معاویه رسید، سجده شکر بجاى آورد، سپس کسى را به دنبال ابن عباس فرستاد که در همان زمان در شام حضور داشت. سپس به او تسلیت گفت در حالى که شادمان بود. به ابن عباس گفت: ابو محمد در چند سالگى از دنیا رفت ؟ ابن عباس گفت: سن او را تمامى قریش مى‌دانند، عجیب است که فردى همانند تو از آن آگاهى ندارد. سپس معاویه گفت: شنیده‌ام که فرزندان کوچکى بر جاى نهاده است ؟! ابن عباس گفت: هر کوچکى، بزرگ خواهد شد، کودکان ما یر و خردسالان ما نیز بزرگ خواهند شد.

سپس عبد الله بن عباس گفت: اى معاویه! چرا تو به خاطر شهادت حسن بن على (علیهما السلام) خوشحال شده‌اى ؟ به خدا قسم مردن او اجل شما را به تأخیر نخواهد انداخت و بدن او قبر تو را پر نخواهد کرد. چه قدر کم است ماندن من و تو بعد از امام حسن علیه السلام.

العقد الفرید، ابن عبد ربه الأندلسی، ج۲، ص۱۲۵، طبق برنامه المکتبه الشامله.

حال در این جا بار دیگر جملات رسول خدا صلى الله علیه وآله را در باره دشمنى و جنگ با اهل بیت علیهم السلام یادآورى مى‌کنیم که فرمود:

أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَکُمْ.

و نیز فرمود:

لا یبغضنا أهل البیت أحد إلا أدخله الله النار.

حال سؤال ما از علما و دانشمندان اهل سنت این است که با توجه به آن چه رسول خدا صلى الله علیه وآله فرموده و نیز با توجه به مدارکى که گذشت، قضاوت شما در باره معاویه چگونه خواهد بود؟

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتى حضرت ولى عصر (عج)



About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

سلبریتی

اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل بازیگران و ورزشکاران نماز نمی خوانند و خودشون و اعضای خانواده شون حجاب لازم رو ندارند ؟

⭕️ اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل …