نقش تبلیغات گمراه کننده بنى امیه در واقعه کربلا

نقش تبلیغات گمراه کننده بنى امیه در واقعه کربلاReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Dec 18Rating:

کسى در محبت و علاقه پیامبر خدا به دخت گرامى‎اش حضرت زهرا(علیهاالسلام) و فرزندان ارجمندش تردید نداشت، از اصحاب و تابعین، کم نبودند کسانى که سیماى رسول خدا را به خاطر داشتند، آن هنگام که فرمود: “فاطمه بضعه منى من اغضبها فقد اغضبنى(۳)؛ فاطمه پاره تن من است آن که او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است” و “ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضى لرضاها(۴)؛ همانا خداوند براى خشم فاطمه، به خشم مى‎آید و براى رضایت او، خشنود مى‎شود.” و نیز صحابه فراموش نکرده بودند که سیدالمرسلین به سوى على، فاطمه، حسن و حسین(علیهم‎السلام) نظر کرد و فرمود: “انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم (۵)؛ با کسانى که با شما بجنگند، در جنگم و با کسانى که با شما صلح کنند، در صلحم.”

با این وصف، مسلمانان چگونه اجازه دادند و امویان چسان چنین فضایى را پدید آوردند تا وجدان عمومى پذیراى شهادت امام حسین(علیه‎السلام) و ابرار همراهش گردد؟

به نظر مى‎رسد، چهار عامل اساسى، فضاى چنین حادثه دلخراشى را پدید آورد و بستر چنین حرکتى را مهیا ساخت:

۱ـ تبلیغات گمراه کننده بنى امیه؛

۲ـ بى خبرى مردم و عدم قدرت تحلیل پدیده‎هاى سیاسى؛

۳ـ تحریف فلسفه سیاسى اسلام (امامت)؛

۴ ـ ترویج و تبلیغ مکتب جبرگرایى.

بیش از پنجاه سال از رحلت رهبر عالم بشریت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نگذشته بود و هنوز فریاد آن بزرگ رهبر الهى، در گوش‎ها طنین‎انداز بود که: «الحسن و الحسین اماما امتى بعد ابیهما و سیدا شباب إهل الجنه و امهما سیده نساء العالمین و ابوهما سیدالوصیین.»

رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ثلاث اخافهن على امتى من بعدى: الضلاله بعد المعرفه، مضلات الفتن و شهوه البطن و الفرج(۶)؛ از سه چیز، پس از خود بر امتم بیمناکم: ۱ـ گمراهى پس از شناخت حق، ۲ـ فتنـه‎هـا و آشـوبهاى اغـواگـر، ۳ـ شکم‎پرستى و شهوترانى.» و این هر سه در دوران معاویه به بالاترین شکل خود رسید، چه گمراهى‎اى از این بالاتر که جانشین منصوب از قبل پیامبر ـ یا لااقل داماد، پسر عمو و اولین مسلم ـ در خطبه‎هاى نماز جمعه به دستور معاویه لعن شود؟(۷) چه اغوایى از این بالاتر که عمرو بن عاص، امامى را از خلافت، خلع کرد که جن و انس بر لیاقتش معترف بودند و فرزند هند “آکله الاکباد” را به جانشینى رسول خدا، برگزید؟

تبلیغات گمراه کننده از آنجا آغاز گشت که معاویه با پول بیت المال مسلمین، در مذمت و بدگویى امام آنان، حدیث جعل کرد(۸) و پرده حرمت را درید و با کمک دستیارانى چون “مغیره بن شعبه” و “عمرو بن عاص”، نه تنها خود را “خلیفه رسول الله” و “اولى الامر” مسلمانان خواند و زمینه قتل عام شیعیان را فراهم ساخت، که به شامیان و پاره‎اى دیگر از بلاد ـ با تبلیغات دروغین ـ قبولاند که مجسمه عدالت، نماز نمى‎خواند!

محرم

اگر نبود، مگر این نکته که اکنون نیز بسیارى از برادران اهل سنت، معاویه را تا حد تقدیس مى‎ستایند، کافى بود که بدانیم دراهم و دنانیر و تبلیغات گمراه کننده امویان، چسان هویت فتنه انگیز معاویه را وارونه به مردم نمایاند و شخصیت على و خاندانش را بر خلاف واقع! پس از معاویه نیز ـ با تمهیدات او ـ یزید را امام مسلمانان خواندند و حسین را آشوبگرى که قصد برهم زدن امنیت ملى را در سر دارد و لذا به جعل حدیث پرداختند و از قول رسول خدا گفتند: «من اراد ان یفرق امر هذه الامه و هو جمیع فاضربوه بالسیف کائنا من کان»(۹)؛ آن کس که در اندیشه ایجاد تفرقه در میان امت واحده اسلامى برآید؛ با شمشیر سرکوبش کنید؛ هر کس که مى‎خواهد باشد.»(۱۰)

و در همین راستا ماموران مسلح حاکم حجاز به سیدالشهدا گفتند: “یا حسین! الا تتقى الله تخرج من الجماعه و تفرق بین هذه الامه(۱۱)؛ اى حسین! آیا از خدا پروا نمى‎کنى که از جماعت مسلمانان جدا مى‎شوى و در میان امت، تفرقه مى‎اندازى؟”

عبیدالله بن زیاد، حاکم عراق، نیز به مسلم بن عقیل گفت: «یا ابن عقیل! اتیت الناس و هم جمع فشتتت بینهم و فرقت کلمتهم و حملت بعضهم على بعض(۱۲)؛ اى پسر عقیل! تو آمدى و در میان مردمى که متحد بودندغ تفرقه انداختى و وحدت آنها را بر هم زدى و برخى را به جان پاره‎اى دیگر انداختى.”

عمرو بن حجاج نیز در توجیه جنایت خود در کربلا گفت: «ما طاعت امام را کنار نگذاشته و از جماعت کناره‎گیرى نکردیم»، همو هنگامى که سپاه کوفه را به جنگ تشویق مى‎کرد، گفت:

«یا اهل الکوفه الزموا طاعتکم و جماعتکم و لا ترتابوا فى قتل من مرق من الدین و خالف الامام(۱۳)؛ اى کوفیان! فرمانبردارى کنید و یکپارچگى خود را حفظ نمایید و در کشتن کسى که از دین خارج شده و بر امام شوریده است، تردید به خود راه ندهید.»

و بدین سان قیام عدالت خواهانه پسر پیامبر(صلی الله علیه و آله) که با انگیزه امر به معروف و نهى از منکر و براى اصلاح جامعه اسلامى و به درخواست نیروهاى مذهبى ـ ملى کوفه، که تشنه عدالت على بودند، آغاز گردید، آشوبگرى بر ضد حکومت اسلامى یزید تبلیغ گشت! و از سوى دیگر، یزید بن معاویه این جرثومه فساد و تباهى، عنصرى داراى فضایل انسانى و مهذب و هوشمند و ستوده خصال تبلیغ شد.(۱۴)

 

سید موسى میرمدرس

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی


۱- فرائد السمطین، ج۱، ص۵۵.

۲- تاریخ طبرى، ج۴، ص۳۲۳/ الارشاد، ص۲۳۴/ تهذیب تاریخ دمشق الکبیر، ج۴، ص۳۱۷.

۳- صحیح بخارى (تحقیق مصطفى دیب البغا) ج۳، ص۱۳۶۱، ح۳۵۱۰.

۴- میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۳۵، ح۲۰۰۲/ کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۱۱، ح۳۴۲۳۷.

۵- مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۴۲/ تهذیب تاریخ دمشق الکبیر، ج۴، ص۳۱۹.

۶- جامع السعادات، ج۲، ص۴.

۷- الغدیر، ج۱۰، ص۲۵۷.

۸- شرح ابن ابى الحدید، ج۱، ص۳۵۹ ـ ۳۶۱/ الغدیر، ج۱۱، ص۲۸.

۹- قاضى ابى بکر بن العربى، العواصم من القواصم(مکتبه اسامه بن زید، لبنان)، ص۲۳۲.

۱۰- شگفتا! شورش معاویه بر ضد حکومت اسلامى على(علیه‎السلام)، مصداق این حدیث دانسته نمى‎شود ولى قیام اسلامى امام حسین، علیه حکومت ظالمانه یزید، با دستاویز قرار دادن چنین حدیثى، محکوم دانسته مى‎شود و شایسته مجازات!

۱۱- تاریخ طبرى، ج۴، ص۲۸۹.

۱۲- الارشاد، ص۲۱۶/ مقتل خوارزمى، ج۱، ص۲۱۳.

۱۳- تاریخ طبرى، ج۴، ص۳۳۱.

۱۴- مقتل خوارزمى، ج۱، ص۲۴۲.

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

ماجرای نزول فرشتگان در زمان رجعتِ امام حسین(ع)

ماجرای نزول فرشتگان در زمان رجعتِ امام حسین(ع)

ماجرای نزول فرشتگان در زمان رجعتِ امام حسین(ع)Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on …