ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور که از خاندان بنى العباس بودند و نسبت برادرى نیز با هم داشتند از این آمادگى نهایت استفاده را مىبردند و زمینه را براى قیام خود آماده مىکردند تا این که ابراهیم امام، با جوانى به نام ابومسلم آشنا گردید و او را جوانى لایق براى قیام بر ضد حکومت بنى امیه یافت به همین دلیل او را براى فراهم نمودن مقدمات قیام به خراسان فرستاد.
پس از مرگ ابراهیم امام، ابومسلم براى شروع قیام به امام صادق(علیهالسلام) چنین نوشت: من مردم را به دوستى اهل بیت دعوت مىکنم اگر مایل هستید کسى براى خلافت بهتر از شما نیست. امام در پاسخ نوشت: نه تو مرد مکتب من هستى و نه زمان، زمان من است. سپس ابومسلم به کوفه نزد سفاح رفت و به عنوان خلیفه با او بیعت نمود.
در روایتى دیگر شخصى به نام فضل بن کاتب مىگوید: خدمت امام صادق(علیهالسلام) بودم که نامهاى از ابومسلم خدمت آن حضرت آوردند. آن بزرگوار به کسى که نامه را آورده بود، فرمود: نامه تو را جوابى نیست از نزد ما بیرون برو.
فردى به نام ابوبکر حضرمى نقل مىکند: زمانى که به محضر امام صادق(علیهالسلام) رسیدیم هنگامى بود که پرچمهاى سپاه در خراسان برافراشته بود از آن حضرت اوضاع را سؤال کردیم آن حضرت فرمودند: «در خانههاى خود بنشینید هر وقت دیدید ما گرد مردى جمع شدهایم با سلاح به سوى ما بشتابید.»
امام صادق(علیهالسلام) در بیانى دیگر خطاب به یاران خود چنین فرمود: «زبانهاى خود را نگاه دارید و از خانههاى خود بیرون نیایید زیرا آنچه به شما اختصاص دارد(حکومت راستین اسلامى) به این زودى به شما نمىرسد.»
با دقت و تامل در این روایات موضع مخالفت امام صادق(علیهالسلام) را با این قیام به وضوح مىبینیم. علت اصلى این موضعگیرى این بود که امام صادق(علیهالسلام) مىدانست که رهبران قیام، هدفى جز رسیدن به قدرت ندارند و زمانى که به هدف خود برسند، آن حضرت را رها خواهند ساخت و حتى اجازه فعالیت را نیز به او نخواهند داد همچنین آن حضرت مىدانست که سردادن شعار طرفدارى از اهل بیت نیز صرفا به منظور جلب حمایت تودههاى شیفته اهل بیت است و بس.
برگرفته از منابع ذیل:
۱. على بن عیسى بن ابى الفتح الاربلى، «کشف الغمّه فى معرفه الائمه»، انتشارات دارالمکتب الاسلامیه، بیروت.
۲. السید محسن الامام الامین، «اعیان الشیعه»، انتشارات دارالتعاریف للمطبوعات، بیروت ۱۴۰۳ هـ.ق.
۳. على بن محمد بن احمد المالکى، «الفصول المهمه فى معرفه الاحوال الائمه(علیهمالسلام)»، انتشارات دارالقلب التجاریه، نجف.
۴. مومن بن حسن الشبلنجى، «نورالابصار فى مناقب آل بیت النبى المختار»، انتشارات دارالکتب العلمیه، بیروت.
۵. محمد جواد فضل الله، «الامام الصادق»، انتشارات دارالزهرا، بیروت – ۱۴۰۱ هـ.ق.
۶. محمد بن علی بن طباطباالمعروف بابن طقطقی، «الفخرى»، انتشارات دارصادر، بیروت.
۷. ابن انبه، «عمده الطالب فی انساب آل ابى طالب»، انتشارات مکتبه الحیدریه، نجف، ۱۳۸۰ هـ.ق.
۸. سید على خان، «ریاض السالکین فى شرح صحیفه سیدالساجدین»، انتشارات موسسه آل البیت، قم.
۹. ابوالفرج اصفهانى، «ترجمه مقاتل الطالبیین»، مترجم سید هاشم رسولى محلاتى، چاپ دوم، انتشارات صدوق، تهران .
۱۰. هاشم معروف الحسنى، «جنبشهاى شیعى در تاریخ اسلام»، مترجم: سید محمد صادق عارف، چاپ اول، انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۳۷۱.
۱۱. احمد بن محمد بن خالد برقى، «المحاسن»، تصحیح: محدث ارموى، تهران، ۱۳۷۰.
۱۲. باقر شریف قریشى، «حیاه الامام الباقر»، نجف. ابوالعباس النجاشى؛ «رجال النجاشى»، تصحیح: آیت الله زنجانى، انتشارات موسسه النشر الاسلامى، قم.
۱۳. حسین کریمیان، «سیره و قیام زید بن على»، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران ، ۱۳۶۰.
۱۴. محمد بن حسن شیخ طوسى، «اختیار معرفه الرجال معروف به رجال الکشى»، تصحیح: مصطفوى، انتشارات دانشگاه، مشهد.
۱۵. شیخ صدوق: «الامالى»، انتشارات اعلمى، بیروت، ۱۹۸۰ میلادى.
۱۶. الشیخ محمد تقى التسترى، «قاموس الرجال»، انتشارات مرکز نشر الکتاب، تهران، ۱۳۹۷ هـ.ق.
۱۷. محمدبن على بن الحسین بن بابویه الشیخ صدوق، «عیون اخبار الرضا»، انتشارات اعلمى، تهران.
۱۸. سید ابوفاضل اردکانى، «شخصیت و قیام زیدبن على»، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران ـ ۱۳۶۱.
۱۹. عبدالله ما مقانى، «تنقیح المقال»، انتشارات جهان، تهران.
۲۰. شیخ عباس قمى، «سفینه البحار»، انتشارات موسسه فراهانى، تهران.
۲۱. عبدالحسین احمد الامینى النجفى، «الغدیر»، انتشارات مکتبه الامام امیرالمومنین، تهران
۲۲. ابوسعید آبى، «نثر الدرر»، انتشارات الهیئه العامه المصریه للکتب مصر، ۱۹۸۱ میلادى .
۲۳. تقى الدین المقریزى، «الخطط المقریزیه»، انتشارات دارصادر، بیروت .
۲۴. صلاح الدین الصفدى، «فوات الوفیات»، بیروت ـ ۱۴۰۲ هـ. ق.
“احمد تقى زاده”
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .