داستان شهادت او نیز همانند داستان شهادت پدران بزرگوارش مىباشد یعنى او نیز از بى وفایى و پیمانشکنى مردم کوفه در امان نماند بدینگونه که در ابتدا ۲۵ هزار نفر با او بیعت کردند اما در جنگى که میان زید و یوسف بن عمر ثقفى(استاندار عراق) – که از طرف هشام بن عبدالملک خلیفه اموى منصوب شده بود ـ در گرفت تعداد کمى از این افراد به یارى زید شتافتند در همین جنگ بود که تیرى به پیشانى زید برخورد نمود و در آن فرو رفت و سرانجام زید به شهادت رسید.
قیام زید در سال ۱۲۲ هجرى قمرى به وقوع پیوست. دقت در چندین روایت که از ائمه معصومین (علیهمالسلام) نقل شده مطیع و معتقد بودن زید به اصل امامت را براى ما ثابت مىکند. مانند روایتى که از او نقل شده که مىگفت: جعفر امام ما؛ در حلال و حرام است.[۷] و نیز او مىگفت: در هر زمانى یک نفر از ما اهل بیت حجت خدا است و حجت زمان ما برادرزادهام، جعفر بن محمد است. هر کس از او پیروى کند گمراه نمىشود و هر کس با او مخالفت ورزد هدایت نمىیابد. و نیز روایات دیگرى که این امر را براى ما روشن مىسازد.
حال که اطاعت و فرمانبردارى زید از مقام امامت براى ما ثابت گشت باید به این نکته ظریف توجه کرد که مطمئنا زید از امام عصر خود اجازه قیام را گرفته و آن حضرت نیز موافقت نمودهاند زیرا اگر غیر از این مىبود (امام از قیام او راضى نبود) زید هرگز دست به قیام نمىزد.
امرى که گفته ما را تأیید مىکند روایات بسیارى هست که رضایت ائمه اطهار را از قیام زید حکایت مىکند و این که برخى مىگویند قیام زید بدون اذن امام صورت گرفته، گفتهاى نادرست و بى اساس است زیرا دقت در گفتهها و احادیثى که براى اثبات حرف خود به آن تمسک مىجویند ضعیف بودن متن یا سند اینگونه روایات را به ما نشان مىدهد.
اولین روایتى که رضایت امام صادق(علیهالسلام) را از قیام زید براى ما روشن مىسازد این روایت است که امام رضا(علیهالسلام) از پدر بزرگوارشان امام کاظم(علیهالسلام) و ایشان نیز از پدر بزرگوارشان امام جعفر صادق(علیهالسلام) نقل مىکنند که آن حضرت مىفرمود: «زید براى قیامش با من مشورت کرد» و موقعى که زید از حضور امام صادق(علیهالسلام) بیرون رفت امام فرمود: واى به حال کسى که نداى او را بشنود و به یارى او نشتابد.
روایت دیگرى از امام صادق(علیهالسلام) نقل شده که آن حضرت در گفتگو با یکى از یاران زید که در رکاب او شش تن از سپاه امویان را کشته بود فرمود: خداوند مرا در این خونها شریک گرداند به خدا سوگند عمویم زید روش على و یارانش را در پیش گرفت. امام صادق(علیهالسلام) در روایت دیگرى چنین مىفرماید: خدا عمویم زید را رحمت کند هرگاه پیروز مىشد(به قرار خود) وفا مىکرد. عمویم زید مردم را به رهبرى شخص برگزیدهاى از آل محمد دعوت مىکرد و آن شخص منم.
در روایتى دیگر آن حضرت چنین فرمودهاند: «خدا او(زید) را رحمت کند مرد مومن و عارف و عالم و راستگویى بود. اگر پیروز مىشد به عهد خود وفا مىکرد و اگر قدرت و حکومت را به دست مىآورد، مىدانست آن را به چه کسى بسپارد.
همچنین از آن حضرت نقل شده هنگامى که فردى شعرى در مذمت زید بن على گفته بود و حضرت آن را شنید او را نفرین کرد.
در نقل دیگرى آمده است که حضرت چنین فرمود: «ستایش کنندگان از زید در بهشتند و شماتت کنندگان شریک خون او.
در روایت دیگرى آن حضرت در برابر کسانى از شیعیان که از زید تبرى مىجستند او را تأیید فرموده است.
در روایتى دیگر که کلینى در کافى به نقل از آن حضرت آورده است آن حضرت چنین فرموده است: «نگویید که زید خروج کرد زیرا زید عالم و راستگو بود و شما را به امامت خویش دعوت نمىکرد بلکه به سوى رضاى آل محمد(صلّی الله علیه و آله) مىخواند و چنانچه غالب مىشد، حق را به صاحب حق مىداد جز این نبود که علیه حاکم جائرى که اسباب قدرتش فراهم شده بود و ظلم مىکرد قیام نمود تا قدرتش را در هم شکند.
خبر شهادت زید و یارانش در مدینه اثرى عمیق و ناگوار داشت و بیش از همه امام صادق(علیهالسلام) از این واقعه متاثر بود. پس از شهادت زید چنان غم و غصه امام صادق(علیهالسلام) را فرا گرفته بود که هرگاه نام کوفه و زید به میان مىآمد، بى اختیار اشک از چشمان حضرت سرازیر مىشد و با جملههاى جانسوز و تکان دهنده توأم با تکریم و احترام عمیق نسبت به عموى شهید خود و یاران فداکار وى، خاطره شهادت او را گرامى مىداشت.
یکى از دوستان امام ششم نقل مىکند زمانى که من به محضر آن حضرت رسیدم و به ایشان گفتم که از کوفه مىآیم، آن حضرت به محض شنیدن نام کوفه به شدت گریه کرد به طورى که صورت مبارکش از اشک خیس شد. وقتى که من دلیل این گریه شدید را از آن حضرت سئوال کردم، امام فرمود: به یاد عمویم زید و آنچه بر سر او آوردند افتادم و گریهام گرفت. پرسیدم: چه چیزى از او به یاد شما آمد؟ فرمود: قتل و شهادت او. آنگاه امام چگونگى شهادت زید را براى آن فرد شرح داد.
شخصى دیگر به نام فضیل مىگوید: پس از شهادت زید، خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسیدم. حضرت گریه کرد و فرمود: «خدا زید را رحمت کند او عالمى درستکار بود.»
قیام زید حتى مورد تأیید سایر ائمه نیز بوده است. امیر مومنان على(علیهالسلام)در ضمن خطبهاى از قیام زید خبر داد و فرمود: در این موقع مردى از خاندان ما قیام مىکند. وى را کمک کنید چون مردم را به سوى حق دعوت مىکند.
امام باقر(علیهالسلام) نیز قیام زید را مورد تأیید قرار داده چنین فرمود: برادرم زید بن على قیام مىکند و کشته مىشود او بر حق است واى به حال کسى که او را یارى نکند واى بر کسى که با او بجنگد و واى بر کسى که او را بکشد.
امام رضا(علیهالسلام) درباره قیام زید چنین فرمود: «زید از علماى آل محمد(صلّی الله علیه و آله) بود: به خاطر خدا غضب نمود و با دشمنان خدا جهاد کرد تا به شهادت رسید.
این دسته از روایات و روایات دیگرى رضایت امام صادق(علیهالسلام) و ائمه دیگر را از قیام زید نشان مىدهد. ولى ظاهرا دلیل اصلى عدم تصریح امام به موافقت با قیام زید این بوده که مساله خروج زید مىبایست با رعایت احتیاط کامل صورت گیرد و ممکن بود مداخله امام و موافقت صریح او با قیام زید به گوش دشمن برسد و مشکلاتى بر سر قیام زید پیش آید.
البته روایات دیگرى نیز که با مضمون این روایات تعارض دارد نقل شده است. مانند این روایت که از امام صادق(علیهالسلام) نقل شده که آن حضرت چنین فرمودهاند: زید دروغ مىگوید، او آن چه مىگوید نیست اگر قیام کند کشته مىشود قبل از این که قائم این امت که وى فرزند بهترین کنیزان است قیام کند.
و روایاتى دیگر که در ذم و نکوهش زید و قیام او منسوب به امام جعفر صادق(علیهالسلام) وارد شده است.
بنابراین مىتوان گفت که حضرت امام صادق(علیهالسلام) با قیام زید از آن جهت که قیامى بر ضد ستمگرى انجام گرفته موافق بوده است ولى اختلافاتى در این که خواسته زید، امامت سیاسى بر مردم بوده است (با توجه به این که امامت علمى امام را قبول داشته) و یا این که بدون اذن صریح آن حضرت دست به این قیام زده باشد وجود دارد.
برگرفته از منابع ذیل:
۱. نورالله علیدوست، «پرتوى از زندگانى امام صادق(علیهالسلام)»، چاپ دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران ـ ۱۳۷۷.
۲. رسول جعفریان، «حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه»، چاپ چهارم، انتشارات انصاریان، قم ـ ۱۳۸۰.
۳. ابوعلى فضل بن حسن طبرسى، «اعلام الورى باعلام الهدى»، انتشارات دارالکتب، تهران ۱۳۹۰ هـ. ق.
۴. اسد حیدر، «الامام الصادق و المذاهب الاربعه»، انتشارات مکتبه الامام امیرالمومنین، اصفهان.
۵. محمدبن یعقوب کلینى، «الکافى»، تحقیق، على اکبر غفارى، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران ـ ۱۳۸۸ هـ. ق.
۶. محمدبن محمدبن النعمان الشیخ المفید، «الارشاد فى معرفه حجج الله على العباد»، انتشارات بصیرتى، قم ـ ۱۴۱۳ هـ. ق.
۷. محمدباقر مجلسى، «بحارالانوار»، انتشارات موسسه الوفا، بیروت، ۱۴۰۳، هـ. ق.
۸. کاظم ارفع، «سیره عملى اهل بیت»، چاپ اول، انتشارات فیض کاشانى، تهران ـ ۱۳۷۹.
۹. محمد محمدى اشتهاردى، «سیره چهارده معصوم»، چاپ دوم، نشر مطهر، تهران ـ ۱۳۷۷.
۱۰. مهدى پیشوایى، «سیره پیشوایان»، چاپ یازدهم، انتشارات مؤسسه امام صادق(علیهالسلام)، قم- ۱۳۷۹.
۱۱. عباس قمى، «منتهى الامال»، جلد دوم، چاپ سیزدهم، انتشارات هجرت، قم ـ ۱۳۷۸.
۱۲. ابومحمد حسن بن موسى النوبختى، «فرق الشیعه»، انتشارات المکتبه المرتضویه، نجف ـ ۱۳۵۵ هـ. ق.
۱۳. على بن عیسى بن ابى الفتح الاربلى، «کشف الغمّه فى معرفه الائمه»، انتشارات دارالمکتب الاسلامیه، بیروت.
۱۴. السید محسن الامام الامین، «اعیان الشیعه»، انتشارات دارالتعاریف للمطبوعات، بیروت ۱۴۰۳ هـ.ق.
۱۵. على بن محمد بن احمد المالکى، «الفصول المهمه فى معرفه الاحوال الائمه(علیهمالسلام)»، انتشارات دارالقلب التجاریه، نجف.
۱۶. مومن بن حسن الشبلنجى، «نورالابصار فى مناقب آل بیت النبى المختار»، انتشارات دارالکتب العلمیه، بیروت.
۱۷. محمد جواد فضل الله، «الامام الصادق»، انتشارات دارالزهرا، بیروت – ۱۴۰۱ هـ.ق.
۱۸. محمد بن علی بن طباطباالمعروف بابن طقطقی، «الفخرى»، انتشارات دارصادر، بیروت.
۱۹. ابن انبه، «عمده الطالب فی انساب آل ابى طالب»، انتشارات مکتبه الحیدریه، نجف، ۱۳۸۰ هـ.ق.
۲۰. سید على خان، «ریاض السالکین فى شرح صحیفه سیدالساجدین»، انتشارات موسسه آل البیت، قم.
۲۱. ابوالفرج اصفهانى، «ترجمه مقاتل الطالبیین»، مترجم سید هاشم رسولى محلاتى، چاپ دوم، انتشارات صدوق، تهران .
۲۲. هاشم معروف الحسنى، «جنبشهاى شیعى در تاریخ اسلام»، مترجم: سید محمد صادق عارف، چاپ اول، انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۳۷۱.
۲۳. احمد بن محمد بن خالد برقى، «المحاسن»، تصحیح: محدث ارموى، تهران، ۱۳۷۰.
۲۴. باقر شریف قریشى، «حیاه الامام الباقر»، نجف. ابوالعباس النجاشى؛ «رجال النجاشى»، تصحیح: آیت الله زنجانى، انتشارات موسسه النشر الاسلامى، قم.
۲۶. حسین کریمیان، «سیره و قیام زید بن على»، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران ، ۱۳۶۰.
۲۷. محمد بن حسن شیخ طوسى، «اختیار معرفه الرجال معروف به رجال الکشى»، تصحیح: مصطفوى، انتشارات دانشگاه، مشهد.
۲۸. شیخ صدوق: «الامالى»، انتشارات اعلمى، بیروت، ۱۹۸۰ میلادى.
۲۹. الشیخ محمد تقى التسترى، «قاموس الرجال»، انتشارات مرکز نشر الکتاب، تهران، ۱۳۹۷ هـ.ق.
۳۰. محمدبن على بن الحسین بن بابویه الشیخ صدوق، «عیون اخبار الرضا»، انتشارات اعلمى، تهران.
۳۱. سید ابوفاضل اردکانى، «شخصیت و قیام زیدبن على»، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران ـ ۱۳۶۱.
احمد تقى زاده
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .