تمنای طلوعReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Aug 6Rating:
رُخ زیباى تو را یاسمن آیینه بدست
قد رعناى تو را سرو جوان چشم به راه
درشبستان شهود،اشک فشان دوخته اند
همه شب تا به سحر،خلوتیان چشم به راه
***
دیدمش فرشى ازابریشم خون مىگسترد
درسراپرده ى چشمان خودآن چشم به راه
***
نازنینا! نفسى اسب تجلّى زین کن!
که زمین گوش به زنگ است وزمان چشم به راه!
***
آفتابا! دمى از ابر برون آ، که بود
بى تو منظومه ى امکان، نگران; چشم به راه!