چیستی و چرایی مقوله ای به نام «سحر»

چیستی و چرایی مقوله ای به نام «سحر»Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Jun 26Rating:

«سحر»، «رمالی»، «اجنه» و… واژگانی هستند که امروزه نه در خانه‌های مخروبه و پستوهای پنهان و نه در گفتارهای برخی مردم عامی که از رسانه‌های رسمی کشور به گوش می‌رسند. در مقابل این مقولات هم همیشه موضع گیری‌های متفاوتی صورت گرفته: از انکار آن‌ها به طور کلی تا دیده‌ها و شنیده‌های مردم از تجربه این امور و تا فعال ما یشاء دانستن ساحران و اجنه!

در این مطلب به بررسی آیه‌ای از قرآن پرداخته شده که مشخصا مربوط به سحر است تا با استمداد از کلام الهی و دیدگاه‌های علامه طباطبایی در شرح آن، دریچه‌ای تازه از این موضوع غریب به روی ما گشوده شود.

آیه ۱۰۲ و ۱۰۳ سوره بقره
——————————-
وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ ا… وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَهِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْابِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ(۱۰۲) وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَهٌ مِّنْ عِندِ ا… خَیْرٌ لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ (۱۰۳)

ترجمه بر اساس تفسیر المیزان:و [یهودیان] از آن چه شیاطین(جنیان) در زمان پادشاهی سلیمان [از علم سحر بر مردم می‌خواندند و به دروغ آن را بر حکومت سلیمان میبستند] پیروی کردند. [جنیان می‌گفتند سلیمان به وسیله سحر سلطنت می‌کند اما سلیمان دست به سحر نیالود و کافر نشد، ولی شیاطین [که به مردم سحر می‌آموختند،] کافر شدند. و [نیز یهودیان] از آن چه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پیروی کردند]، و حال آن که آن دو فرشته به هیچ کس [سحر] نمیآموختند مگر آن که میگفتند: ما فقط مایه آزمایش هستیم [و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم می‌دهیم]، پس [با به کار گرفتن آن] کافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبی [از سحر] را می‌آموختند که با آن، میان مرد و همسرش جدایی می‌انداختند؛ در حالی که آنان به وسیله آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند؛ و همواره چیزی را می‌آموختند که به آنان آسیب می‌رسانید و سودی نمی‌بخشید؛ و یقیناً [یهود] می‌دانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهره‌ای ندارد. و همانا بدچیزی است آن چه خود را به آن فروختند اگر می‌دانستند (۱۰۲)و اگر آنان ایمان می‌آوردند و [از سحر و جادو] پرهیز می‌کردند، قطعاً پاداشی که از جانب خداست بهتر [از منافع سحر برای آنان] بود، اگر می‌دانستند(۱۰۳)

تفسیر آیات

برای فهم هر آیه، نخست باید به فضایی که آیه در آن نازل شده اشراف پیدا کرد تا فهم بهتری حاصل شود. مهم ترین عامل در مشخص کردن فضای نزول، تصویرسازی‎ای است که آیات قبل و بعد دارند. خداوند متعال در آیات قبل از آیه ۱۰۲ به پیمان‎شکنی وگوساله‎پرستی یهودیان در غیاب حضرت موسی اشاره می‌کند. در آیات بعد هم به عقاید انحرافی آن‌ها مبنی بر توهم ورودشان به بهشت یا ناچیز دانستن مسیحیان و وادار کردن پیامبر به تبعیت از خودشان پرداخته شده است.

علامه طباطبایی با توجه به این فضای نزول می‌فرمایند: «آیه، بیان گوشه دیگری از حالات یهود است. یعنی رایج شدن سحر در میان آن ها» یهودیان بر این عقیده بودند که منشاء سلطنت حضرت سلیمان سحر بود و او بر این اساس توانست جن و انس و حیوانات را تسخیر کند. از طرفی علامه، اشاره خداوند به مسخر کردن «شیاطین» برای حضرت سلیمان و عدم اطلاع «جنیان» از مرگ آن حضرت را شاهدی می‌دانند بر این که در این داستان منظور از «شیاطین»، «جن ها» هستند. در ادامه خداوند با این تعبیر که حضرت سلیمان کافر نیست ایشان را از اتهام سحر مبرا می‌کند. علامه، معادل دانستن «کفر» با «سحر» را این گونه توجیه می‌کند: «سحر همان تصرف در موجودات جهان برخلاف وضعی است که خدا عادتاً برای آن‌ها مقرر داشته و به حواس موجودات زنده نشان داده است» بنابراین سلیمان که پیغمبر معصوم است ساحت مقدسش از کفر به خدا منزه است و این جنیان هستند که به دروغ به سلیمان نسبت ساحر دادند. در واقع، جنیان به دلیل آموزش سحر به انسان‌ها از دیدگاه قرآن کافر محسوب می‌شوند.

آیه ۱۰۲ در قسمت بعد از تبعیت ثانوی یهودیان از آن چه به دو فرشته نازل شده بود، حکایت می‌کند. خداوند از باب آزمایش به هاروت و ماروت مطالبی درباره سحر نازل می‌کند ولی آن دو قبل از این که این مطالب را آموزش دهند اعلام می‌کنند ما وسیله امتحان شماییم؛ مبادا سحر را در مواردی غیر از ابطال سحر یا کشف خرابکاری‎های ساحران به کار بندید، زیرا باعث کفر شما می‌گردد. ولی یهودیان با بیاعتنایی به این سخن، سحر را برای اختلاف افکندن میان زن‌ها و شوهرانشان استفاده کردند. علامه با تحلیل توبیخ خداوند در قبال متضرر شدن آنان در معامله‎ای که بین سعادت خود و به کارگیری سحر انجام دادند، می‌فرماید: «اگر آن‌ها به جای پیروی از شیاطین و کفر ورزیدن به وسیله سحر، با پیروی از ایمان تقوا می‌ورزیدند، ثوابی شامل حال آن‌ها می‌شد که از منافع عاید از سحر بهتر بود.»

نگاهی فلسفی به سحر
—————————-
اکثر کارهای خارق العاده‎ای که ما با آن‌ها مواجه هستیم، عللی مادی و طبیعی دارند. دسته‎ای از این کارها حاصل تمرین و ممارست زیاد است مثل شعبده‎بازی و بندبازی. در این حالت یک عمل چنان بامهارت انجام می‎شود که علت مادی آن به چشم نیامده لذا ما گمان می‌کنیم که آن عمل، علتی غیرطبیعی دارد. دسته‎ای دیگر حاصل از علل طبیعی مرموزی هستند که ما از آن‌ها بی خبریم؛ مثل نسوختن فردی در آتش که بدنش آغشته به ماده نسوز مخصوصی است. اما برخی امور هستند که منشا طبیعی و عادی ندارند، مثلا احضار ارواح و بیمار ساختن و خواب نمودن و پیشگویی از آینده. پس از دقت و مطالعه بر روی این نوع کارها ثابت می‌شود که تمام آن‌ها از «نیروی اراده و باور به تاثیر» سرچشمه می‌گیرد. یعنی هنگامی که علم قطعی بر چیزی پیدا شد و در حواس انسان تاثیر کرد، آن چه بدان قطع پیدا کرده در برابر او مجسم می‌شود. حال اگر اراده خیلی قوی باشد آن چه را در خود به وسیله قطع ایجاد کرده می‌تواند در دیگران هم ایجاد کند. نکته‎ای که در این جا حائز اهمیت است مطابق نبودن آن «علم قطعی» با واقع است.

به بیان دیگر ممکن است احضارکننده ارواح، باور قطعی به حاضر شدن روح در جلوی چشمانش داشته باشد اما این که واقعا در عالم عینی و فیزیکی چنین موجودی در مقابل او ظاهر می‌شود یا خیر ربطی به باور او ندارد. ممکن است او در عالم خیال خود چنین موجودی را مشاهده کند نه در عالم واقع. از آن جایی که می‌دانیم هر انسان یک روح دارد. احضار کردن روح یک نفر همزمان در دو مکان مختلف یا احضار کردن روح یک نفر در یک زمان با دو حالت غمگین و شاد تایید می‌کند که روح تنها در عالم خیال احضارکننده حاضر می‌شود.

گذشته از این، باید بدانیم هر قدر اراده و قدرت تاثیر یک ساحر بالا باشد باز هم توانایی‌های او انسانی و تابع ضعف‌ها و نقص‌های انسان است. اما اگر صاحب اراده از انبیا و اولیا باشد و صاحب مقام یقین که جز برای خدا اراده‎ای نمی‌کنند، آن گاه این اراده، آلوده به هوا و هوس نمی‌شود، در نتیجه اراده‎ای ربانی است که تاثیرش حدود معینی ندارد.

در نوع اول که اراده خودمحور است اگر اعمال همراه با دعا یا اوراد باشد «سحر» خوانده می‌شود و اگر توام با استمداد از روح و جن باشد «کهانت» ؛ در مقابل، در نوع دیگر اراده که خدامحور بود اگر اعمال همراه با تحدی باشد «معجزه» نام دارد و اگر قرین با دعا باشد «کرامت» نامیده می‌شود. شایان ذکر است از آن جایی که این اعمال وابسته به اراده افراد است بنابر قوت یا ضعف اراده شخص، آثار اعمال خارق‎العاده او هم تفاوت خواهد داشت. از همین روست که می‌بینیم «معجزه»، «سحر» را باطل می‌کند یا افراد قوی‎تر بر اثر فعالیت ساحران به خواب نمی‌روند.

نتیجه:
———
از نظر اسلام وجود کارهای خارق عادتی چون سحر و کهانت تایید شده است. اما طبق مفاد آیات فوق پرداختن عوام به آن یا حتی آموزش این امور به مردم هم‎ردیف کفر دانسته شده و خداوند با برتری دادن به پاداش الهی در مقابل منافع سحر، سعی در منصرف کردن مردم از این امور دارد. از طرف دیگر می‌توان از مجموعه مطالب فوق استنباط کرد که تنها دلیل پرداختن به این امور، مقابله با افرادی است که سوء استفاده از کارهای متافیزیکی را وجهه همت خود قرار داده‎اند. ولی نکته ظریف این جاست که لزوم پرداختن به امور این چنینی حتی با این دلیل هم تماما اثبات نمی‌شود زیرا بنا به فرمایش علامه طباطبایی راه‌های دیگری چون معجزه و کرامات، برای ابطال و از کار انداختن سحر و کهانت وجود دارد. در آخر باید گفت وعده اطمینان‎بخش خداوند مبنی بر این که کسی نمی‌تواند بدون اذن او از طریق این امور ماورایی به دیگری آسیب برساند، می‌تواند آرامش، ایمان و توکل ما به خدا را در مقابل این امور به دنبال داشته باشد.

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

صحیفه سجادیه

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلا

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلاReviewed by پ on Mar 3Rating: …