نقد و بررسی فیلم Brokeback Mountain (کوهستان بروکبک)

نقد و بررسی فیلم Brokeback Mountain (کوهستان بروکبک)Reviewed by محمدرضا on Apr 26Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Brokeback Mountain (کوهستان بروکبک)نقد و بررسی فیلم Brokeback Mountain (کوهستان بروکبک) هوس یکی از قوه‌های مهم موجود در انسان است که ستون فقرات بسیاری از آثار سینمایی

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Brokeback Mountain (کوهستان بروکبک)

هوس یکی از قوه‌های مهم موجود در انسان است که ستون فقرات بسیاری از آثار سینمایی شده است. «کوهستان بروبک»

(Brokeback Mountain) داستان عشق و فقدان، رویاهای درک نشده، زندگی هدر رفته، میل سرکوب شده و قبول سنت‌ها

ست. وجه تمایز «کوهستان بروبک» (Brokeback Mountain) و به عنوان مثال، «پل‌های مدیسون کانتی» (The Bridges

of Madison County) «کلینت ایستوود» در این است که در اثر «انگ لی»، رابطه بین دو مرد است و این عشق در اصل، عشق

افلاطونی نیست. این دو مرد مذکور، همانقدر به یک دیگر علاقه دارند که دو عاشق و معشوق به هم علاقه دارند.

«جک تویست» (جک جیلینهال) و «انیس دل مار» (هث لجر)، در تابستان ۱۹۶۳ توسط «جو آگویر» (رندی کوید) استخدام می‌شوند تا در کوهستان بروبک چوپان او باشند. شغل آنها این است که همیشه گوسفندان را متحرک نگه دارند و همه‌شان را به خانه برگردانند. به مرور زمان، دوستی بین این دو شکل می‌گیرد. البته لازم به ذکر است که هیچ یک از این دو، فن بیان خوبی ندارند. و سرانجام در یک شب آرام، دوستی آنها فیزیکی می‌شود. آنها با یکدیگر قرار می‌گذارند که هر اتفاقی که بین آنها بیفتد در کوهستان بروبک بماند و وقتی تابستان به پایان رسید، دیگر هیچوقت همدیگر را نبینند. «انیس» قرار است با «آلما» (میشل ویلیامز) ازدواج کند و «جک» هم با دختر سوارکاری به نام «لارین» (آنا هاثاوی) آشنا می‌شود. ولی در اعماق قلبشان، هیچ یک نمی‌توانند همدیگر را فراموش کنند و سرانجام «جک» تصمیم می‌گیرد که سکوت را بشکند و با او تماس می‌گیرد.

«کوهستان بروبک» (Brokeback Mountain) اغنای شخصیت‌پردازی و داستانش را باید مدیون قوت و تاحدودی بی‌تحرکی‌اش بداند. مشکل داستان این است که برخی از پیرنگ‌های فرعی که کاملا واضح است که حداقل مثل پیرنگ اصلی جذاب هستند، توسط پیرنگ اصلی درو می‌شوند و همین امر بسیار ناامید کننده است. شخصیت «آلما» به محض شروع مجدد رابطه «جک» و «انیس» تبدیل به یک قربانی می‌شود. او حالا باید با روح کسیکه هر لحظه ممکن است، زندگی او را با خود ببرد، زندگی کند. اما با این وجود هم، به داستان این شخصیت بسیار کم پرداخته شده است. به نظر من داستان، داستان «جک» و «انیس» است، اما کارگردان «انگ لی» (کارگردان «ببر خیزان (Crouching Tiger) و هالک(Hulk)) ما را آنقدر مجبور به این می‌کند که به شخصیت‌های داستان (حتی شخصیت‌های مکمل) علاقه پیدا کنیم که گاهی حتی یک سکانس کوچک از داستان اصلی ما را ناراحت کند.

اگرچه فیلم منسجم است و در دنیای شخصیت‌ها، کنش و واکنش‌های احساسی خوبی دیده می‌شود، اما «کوهستان بروبک» (Brokeback Mountain) وارد وادی جدیدی نشده است. اما این را هم باید مدنظر داشت که نظیر این داستان با ستون فقرات همجنس‌گرایانه هرگز گفته نشده است (حداقل در سینما). میل جنسی دو شخصیت اصلی داستان مبهم باقی می‌ماند. «انیس» بنظر می‌رسد، دگرجنس‌گرایی است که برای چند لحظه خودش را در هوسی نسبت به مرد دیگر غرق می‌کند و همین امر باعث مغلوب شدن، ذهنش می‌شود. از طرف دیگر «جک»، حداقل دوجنس‌گرایی است که شهوتش به زن بیشتر از مرد است (علی‌رغم اینکه، او خود را عجیب نمی‌داند). اگرچه این عشق بین دو مرد شکل گرفته است و بحث مذکور نباید خیلی مهم جلوه کند، اما برای بعضی‌ها مبهمی این حس ناراحت‌کننده است. ممکن است بعضی‌ها دوست داشته باشند که «کوهستان بروبک» (Brokeback Mountain) صرفا یک فیلم همجنس‌گرایانه کابوی نباشد. ممکن است این حرف درست باشد، اما این مسئله در لایه های زیرین داستان در حال اتفاق افتادن است.

یکی از نقاط قوت فیلم، نشان دادن این هوس، بیرون از تصویر است. می‌توانیم حسش کنیم. لمس‌کردنی است. خاطرات ما را به جاده‌هایی می‌برند که هرگز نرفته‌ایم. یکی دیگر از ستون های «کوهستان بروبک» (Brokeback Mountain) ، تیم بازیگری آن است. «جیلینهال»، بنظر می‌رسد در اسکار امسال رقیب خودش است (بازی او در فیلم «جارهد» (Jarhead) هم خوب است). او در سومین فیلم امسالش «برهان» (Proof) نیز اثبات کرده است که بازیگر بااستعدادی است. احتمالا «جک» چالش برانگیز‌ترین نقش او باشد و او هم از این نقش به خوبی برآمده است. در سمت دیگر، «هث لجر» هم مثل «جیلینهال» خوب است و اعماق نقش درک‌شده‌اش را (البته نه به اندازه فیلم «کازانوا» (Casanova) ) به خوبی نشان می‌دهد. «انیس» یک شخصیت درونگرای کم حرف است، اما این مشخصه، مانع «لجر» برای کاوش در درد و تنهایی شخصیت مذکور نمی‌شود. این شخصیت، زندانی سنت هاست و «لجر» هم به خوبی آن را نشان می‌دهد.

نقش های مکمل هم به اندازه نقش های اصلی، شایسته تقدیر هستند. این بهترین ایفای نقش «میشل ویلیامز» است. او پیش از این در یک سریال تلویزیونی محترم، یک نقش مهم را بازی کرده بود. «آنا هاثاوی» از پیله خود بیرون می‌آید و شخصیت معروفی که کمپانی «دیزنی» از او ساخته بود را دور می‌اندازد و شخصیت گستاخ و مصنوعی «لارین» را بازی می‌کند. و در آخر، «رندی کوید» شانس این را پیدا می‌کند، شخصیتی جدی را بازی کند و طبعا مثل تمام گردن کلفت های دهه شصت از همجنس‌گراها بدش می‌آید.

«کوهستان بروبک» (Brokeback Mountain) یک دوره زمانی بیست ساله را طی می‌کند. در این زمان، ما فقط متوجه نکات مهم می‌شویم، اما همین کافی است که ما را متوجه توافق این دو مرد به ملاقات‌های گاه و بی‌گاه و مرزهایی که هردو علاقه‌ای به رد کردن آنها ندارند، بکند. «جک» می‌خواهد وضعیت را عوض کند و با «انیس» زندگی کند، اما «انیس» راضی به اینکار نمی‌شود، چون معتقد است، نگاه جامعه به این افراد، بسیار بد است. همانطور که پیش‌بینی می‌شود، پایان فیلم احساسی است، اما همین امر باعث کم شدن، ملودرام آن می‌شود. این خط مشی «لی» قابل تقدیر است. شاید اگر کارگردان دیگری بود، تلاش بیشتری می‌کرد برای احساسی‌تر کردن فیلم تا قوه احساسات تماشاگران را تهیج کند.

فیلم بر اساس داستان کوتاهی است از «آنی پرولوکس» است که «دایانا اوسانا» و نویسنده سریال «فاخته تنها» (Lonesome Dove) یعنی، «لاری مک‌مارتی» از آن اقتباس کرده‌اند. «کوهستان بروبک» (Brokeback Mountain) فیلمی مختص همه نیست، اما برای کسانی که روابط همجنس‌گرایانه برایشان مشمئزکننده و آزاردهنده نیست، مطالعه‌ای است از علاقه، عشق و فقدان. آنچنان که فیلمهای «باقیمانده روز» (The Remains of the Day) و «پل‌های مدیسون کانتی» (The Bridges of Madison County) (هردو تم مشترکی دارند، اما آهنگ آنها متفاوت است) روی من تاثیر گذاشتند، این فیلم روی من تاثیر نگذاشت، اما بعضی از حس‌های مشترک را برایم تداعی کرد. این فیلم تلاشی شجاعانه و تاثیر برانگیز است از کارگردانی که عادت داریم از او کارهای خوب ببینیم.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …