نقد فیلم War for the Planet of the Apes (جنگ برای سیاره میمون‌ها)

نقد فیلم War for the Planet of the Apes (جنگ برای سیاره میمون‌ها)Reviewed by محمدرضا on May 4Rating: ۵.۰نقد فیلم War for the Planet of the Apes (جنگ برای سیاره میمون‌ها)نقد فیلم War for the Planet of the Apes (جنگ برای سیاره میمون‌ها) پس از «طلوع سیاره میمون‌ها» و برخورد شخصیت سزار با کوبا، که به شکلی از آن میتوان

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم War for the Planet of the Apes (جنگ برای سیاره میمون‌ها)

پس از «طلوع سیاره میمون‌ها» و برخورد شخصیت سزار با کوبا، که به شکلی از آن میتوان به عنوان نبرد داخلی یاد کرد، همه

چیز به نبرد و «جنگ برای سیاره میمون‌ها» خلاصه میشود. فیلمی که بار دیگر با داستان و شخصیت پردازی سزار همراه است

و مت ریوز نیز در مقام کارگردانی باید داستان پایانی و ارتباط دهنده به نسخه کلاسیکی آن («سیاره میمون‌ها» محصول ۱۹۶۸)

را تصویرسازی کند.

 

از دست رفتن بسیاری از کارکترهای نزدیک به کارکتر سزار سبب میشود تا نویسندگان فیلم، شخصیت او را به تاریکی غیرقابل گریزی هل دهند

داستان از شکار میمون‌ها توسط انسان‌ها آغاز میشود. انسان‌هایی که با تجهیزات نظامی خود که میمون‌های دیگری را تحت سلطه خود گرفته‌اند، سعی دارند تا مکان اصلی فرمانده بزرگ میمون‌های جهش یافته، سزار را پیدا کنند و به داستان خیزش این موجودات ناخواسته را پایان دهند. در ادامه درگیری بین انسان‌ها و میمون‌ها، در نهایت انسان‌ها شکست میخورند و چند تن از آنها نزد فرمانده سزار آورده میشوند و با توجه به پیشینه قابل حدس این شخصیت، سربازان دستگیر شده به معنای پیام صلح برای سرهنگ داستان فیلم، فرستاده میشوند اما نبرد سزار طولانی و دردناک‌تر آن چیزیست که خود او متصور است.

کلیت داستانی فیلم War for the Planet of the Apes بر اساس “انتقام” و “حس انسانی” شخصیت سزار نوشته و بنا شده است. اگر عنوان کنیم که فیلم متعلق به چه کسی است، باید از اندی سرکیس یاد کرد. بازیگری که پیش‌تر در نقش گالوم از سه‌گانه‌‌های «ارباب حلقه‌‌ها» و «هابیت» خود را معرفی کرده بود و اکنون بازی او در ردای فرمانده سزار، سفر این موجود خاص و جهش یافته را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد. جدای از بازی خود سرکیس، ریوز نیز داستان و بستر اصلی محتوای نسخه پایانی این سه گانه را به خوبی درک کرده و تمام سعی خود را به کار گرفته است تا جنگ برای سیاره میمون‌ها، اگرچه سرنوشت‌اش مشخص و تا حد بسیار قابل حدس است، ولی لذت بخش و با شک و تردیدهای بسیاری همراهی باشد. اینکه نکند، ریوز قصد دارد تا داستان را برخلاف فیلم‌های کلاسیکی خود روایت کند و مسیر داستانی را به سمت دیگری بکشاند. چنین فضا و ساختاری را میتوان مدیون هنر سینمائی و علم کارگردان فیلم در بیان تعلیق دانست که همان چیزی است که در بخش داستان‌سرایی به کمک فیلم می‌آید و ساخته کارگردان فیلم را به اثری مفرح و بسیار قابل توجه تبدیل میسازد.

جنگ برای سیاره میمون‌ها، با شخصیت اصلی سزار معرفی میشود ولی هیچ تلاشی جهت بیان، مفاهیم فلسفی یا روانشناسیِ او نمیکند که این خود نشان میدهد، نویسندگان سناریو داستان به همراه کارگردان اثر، به خوبی درک مشخصی از فضا و خواسته‌ی مخاطب و همچنین نیاز پایانی این سه‌گانه دارند. به معنای بهتر، تکلیف فیلم جنگ برای سیاره میمون‌ها از قبل مشخص است و هیچ دوگانگی بین بیان داستان فیلم و تصاویر آن دیده نمیشود. هنر بزرگ ریوز در آخرین سفرش در دنیای میمون‌ها، پر از سکانس و برداشت‌های احساسی میباشد. از پیدا شدن، دختر معروف نسخه‌های کلاسیک، نوا گرفته تا کشته شدن شخصیت‌های مهم این سه نسخه سینمائی. همگی در هدف تاثیرگذاری فیلم خرج میشوند و شاید ریوز در بیان فیلمی اکشن، تمام هنر خود را در تصاویر غم انگیز و درد آور به کار گرفته است. از دست رفتن بسیاری از کارکترهای نزدیک به کارکتر سزار سبب میشود تا نویسندگان فیلم، شخصیت او را به تاریکی غیرقابل گریزی هل دهند. داستان سه‌گانه سیاره میمون‌ها، در نهایت مشخص میکند، سزار یکی از احساساتی‌ترین شخصیت‌های داستان بوده است. در برابر سزار نیز مردی دور از احساس و تماما عقلانی قرار گرفته است که رفتارهای متفکرانه او سبب میشود تا او بیشتر وودی هارلیسون را در قالب سرهنگ سرسخت و نامهربان داستان، بسیار تنفر برانگیز ولی شاید قابل درک ببینم. اینکه سرهنگ داستان بی‌رحمی خود را برای سزار تعریف میکند و فرمانده میمون‌ها نیز، با قلبی پر از احساس نمیتواند میزان عقلانیت سرهنگ را درک کند. داستان فیلم پافشاری بسیاری بر نقطه تفاوت انسان با میمون‌های هر چند باهوش دارد، اینکه انسان‌ها با فکر و تامل خود، عاملی بر تفاوت بین خود و میمون‌های جهش یافته میشوند. سزار نمونه‌ای از بهترین میمون جهش یافته‌ای است که بیشتر کارکتری عاطفی را در کنار هوشمندی‌های بسیار دقیقش به تصویر کشیده است ولی سرهنگ یا فرمانده ارتش انسانی، دنیایش را تیره و تار میبیند و راهی جز مسیری که در پیش گرفته ندارد و تمامی رفتار خود را با هوش و تفکر، به جلو سوق میدهد.

 

در کنار اِلمان‌های بسیار مناسب و دقیق War for the Planet of the Apes موسیقی متن در سکانس‌های بسیار تاثیرگذار که شاید بتوان از آن نقاط مهم داستانی و نقش دهنده آینده اثر دانست

تاکئید بسیار زیاد War for the Planet of the Apes بر موضوع تقابل عقل و احساس، کار را به جایی میکشاند که سرنوشت نهایی داستان سه گانه میمون‌ها که بیشتر پیش در آمدی بر نسخه کلاسیکی آن است، دیده شود. فیلم در بخش ساختاری خود، متعلق به شخصیت سزار است و تیرگی جهان او نیز در نوع خود یگانه است، حتی حضور و ورود شخصیت نوا نیز سبب میشود تا ارتباط بین پل داستانی بین نسخه‌های اصیل این فرانچایز با آن چیزی که ریوز قصد بیان آن را دارد، عجیب و بسیاری دیدنی به نظر برسد. اینکه نوبسندگان فیلم در کنار ریوز، آنقدر توانا هستند که بین سه نقطه ارتباط بسیار زیبایی برقرار میکنند. در ابتدا آنها پیش در آمد خود را به بهترین شکل تصویرسازی میکنند و سپس به سراغ ساخت اثری سه‌گانه و بسیار موفق میروند که در پایان دست آورد سوم یا همان اثری موفق حتی در ردای فیلمی مستقل و تک قسمتی نیز در «جنگ برای سیاره میمون‌ها» دیده میشود.

خواسته‌های کارگردان War for the Planet of the Apes ، همراه با بازی بسیار دیدنی بازیگران مهم فیلم و تقابل سرهنگ با بازی وودی هارلیسون و سزار با بازی اندی سرکیس، در کنار فیلمنامه‌ای بسیار زیبا که با دقت بسیاری نوشته شده میباشد که مدیریت و نقش ناظر ریوز در جنگ برای سیاره میمون‌ها و دیگر آثار او، نشان دهنده، نوع نگاه و مشخصه خاص و معین او در ساخت آثارش نیز میباشد. اما در کنار اِلمان‌های بسیار مناسب و دقیق فیلم War for the Planet of the Apes ، موسیقی متن در سکانس‌های بسیار تاثیرگذار که شاید بتوان از آن نقاط مهم داستانی و نقش دهنده آینده اثر دانست، موفق دانست. موسیقی متن نیز به دو بخش کلی تقسیم میشود. بخش ابتدایی آن، همان بار احساسی بسیار غنی و دردناکی است که از سفر تیره و تار سزار به عمق انتقام و شخصیت تاریک او پرده بر میدارد و قرارگیری آن در سکانس‌های متعلق به خود سبب میشود تا حس و هدف ریوز از نمایش‌های متعدد نسبت به تیرگی دنیای فرمانده میمون‌ها، برای مخاطبان انسان فیلم، قابل درک باشد و نفوذ کارگردان فیلم بیشتر از طریق بازی و محوریت سکانس‌های پرتعداد انسانی فیلم بر مخاطب حاصل شود. روی دیگر موسیقی متن یا بخش دوم آن، بیشتر با سبکی حماسی است که سفر سزار را در مسیر انتقام نشان میدهد و به شکلی حس و حالی متفاوت از بخش ابتدایی خود را دارا میباشد و با ضرب آهنگی تندتر مخاطب را به مسیری که سزار و دوستانش راهی میشوند، همراه میکند.

 

ریوز از دو فاکتور مهم سینمائی خود، “محتوا” و “تصویر” برابر و همراه با یکدیگر استفاده میکند و نتیجه کار، اثری بسیار دیدنی و لذت بخش میباشد

از نقاط قوت نسخه دوم و حتی ابتدایی این سه‌گانه، بخش جلوه‌های ویژه آن بوده است. اینکه تیم جلوه‌های بصری با توجه به خواسته ریوز، از اکشن‌های بزرگ و بی‌فایده، دوری کرده‌اند و چنین تفکری حتی در نسخه نسبتا آخرزمانی جنگ برای سیاره میمون‌ها نیز تکرار شده است ولی سکانس‌های اکشن فیلم که در توسط جلوه‌های ویژه تصویری سازی شده، جدای از بخش پردازش چهره‌ی کارکتر میمون‌ها به خصوص سزار و دوستان تراز اول او، در خدمت فیلمنامه بوده است و تحت هیچ شرایطی، چنین ساختاری مخاطب را با خستگی یا دلزدگی همراه نمیکند که این خود فاکتور بسیار بزرگ و مهمی برای فیلمی به شمار میرود که تمامیت و عنصر تصویری خود را مدیون بخش بصری و تیم ویژه آن است. یکی از نکات بسیار جذابی که در جنگ برای سیاره میمون‌ها، رعایت شده، سن و خستگی شخصیت سزار است. سزار چهره‌اش با دو نسخه قبلی خود تفاوت دارد و رنگ و روی او، خسته‌تر از همیشه میباشد و ابهت پرداخت به ویژگی‌های ظاهری او سبب میشود تا کارکتر او عمق بیشتری پیدا کند و گاها چنین خستگی همراه با حس انتقامجویانه کارکتر داستان سبب شکل گیری، تصاویری بسیار جذاب و دیدنی شود.

جنگ برای سیاره میمون‌ها، اگرچه نمیتوان به آن عنوان شاهکار را لقب داد ولی میتوان از آن پایانی بسیار دیدنی و تامل برانگیز دانست که تیم نویسندگان آن با نظارت کارگردان فیلم، همه چیز را به شکل قابل توجه‌ای به پایان میرسانند. اینکه مت ریوز، پرونده این سری را به شکل تمام و کمال میبنند و همه چیز را به نقطه صد میرساند. موفقیت ریوز در گرو میزان مدیریت او بر تیم نویسندگان و خواسته کارگردانی او در فیلم بوده و نمیتوان فیلمنامه یا تصاویر را هر یک برتر از هم ندانست، ریوز از دو فاکتور مهم سینمائی خود، “محتوا” و “تصویر” برابر و همراه با یکدیگر استفاده میکند و نتیجه کار، اثری بسیار دیدنی و لذت بخش میباشد. تدوین فیلم نیز که با همپوشانی موسیقی متن و سکانس‌های مهم و سرنوشت‌ساز داستانی میباشد، تاثیر بسیاری در روند و ریتم داستانی فیلم دارد. موفقیت‌های ریوز در جنگ برای سیاره میمون‌ها را میتوان در اتصال اثرش به عنوان پیش در آمدی بر سیاره میمو‌ن‌ها و معرفی ریشه و علت حضور شخصیت نوا دانست که بسیار زیبا در فیلم بیان شده است. حتی اگر جنگ برای سیاره میمنون‌ها را، اثری جدا از سه‌گانه یا پیش در آمد نسخه کلاسیکی و اورجینال آن بدانیم، آنقدر تمامیت و کمال روایت و محتوا را داراست که از مشاهده یکباره آن لذت بخش خواهد بود.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …