نقد فیلم King Arthur: Legend of the Sword (شاه آرتور: افسانه شمشیر)

نقد فیلم King Arthur: Legend of the Sword (شاه آرتور: افسانه شمشیر)Reviewed by محمدرضا on May 3Rating: ۵.۰نقد فیلم King Arthur: Legend of the Sword (شاه آرتور: افسانه شمشیر)نقد فیلم King Arthur: Legend of the Sword (شاه آرتور: افسانه شمشیر) “شاه آرتور” یکی از معروف‌ و شناخته شده‌ترین پادشاهان انگلستان به شمار میرود. این

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم King Arthur: Legend of the Sword (شاه آرتور: افسانه شمشیر)

“شاه آرتور” یکی از معروف‌ و شناخته شده‌ترین پادشاهان انگلستان به شمار میرود. این پادشاه از آن جهت که با تاجگذاریش،

خود را به عنوان اولین پادشاه بریتانیا اعلام کرده بود و همچنین به جهت سلحشوری و دادگستریش بسیار مورد توجه تاریخ‌نویسان

بریتانیا قرار گرفته است، بنابراین سرنوشت مبارزات و حکومت او دستخوش رشته‌ای از افسانه شده است.

 

رشته افسانه‌هایی که شکلی خاص از به قدرت رسیدن اولین شاه بریتانیا را مطرح میکند. در داستان‌های شاه آرتور و افسانه‌هایش، مرلین یکی از ارکان اصلی بشمار میرود، در توضیح بیشتر مرلین جادوگری قدیمی و دانایی به شمار میرود که سازنده “شمشیری در سنگ” نیز میباشد. داستان شمشیری در سنگ و شاه آرتور، این بار روایت تازه سینمای بوده، اما آیا “گای ریچی” به عنوان کارگردان فیلم، موفق بوده؟

 

داستان فیلم «شاه آرتور: افسانه شمشیر» از جلوه‌های عظیم و بصری در نبرد بین “پدر شاه آرتور” با جادوگری خبیث به نام  “موردرد” آغاز میشود. پدر شاه، به ناچار میشود تا به برج سیاه داستان فیلم راهی شود و در مقر اصلی آن، با موردرد رو به رو میشود و سر او را به جهت پایان دادن به نبرد بین جادوگران و انسان‌ها، میبرد. صلح بار دیگر به انگلستان باز میگردد اما از قلب حکومت، توطئه‌ای شکل میگیرد و عموی شاه آرتور، “ورتیگرن” که از قضاء جادوگر نیز میباشد، بر علبه برادر خود، قیام میکند و در نهایت پدر و مادر آرتور را به قتل میرساند، اما شاهزاده آرتور فرار میکند و با گذر از جریان‌های پرتلاطم رودخانه، خود را به شهری کوچک و حومه لاندینیوم میرسد. آرتور در این شهر و نزد زنانی که در فاحشه خانه کار میکنند، بزرگ میشود تا در نهایت، آرتور بالغ و جذابی را میبینم که “رئیس” خطاب میشود و بسیاری از خلاف‌های شهر توسط او کنترل و مدیریت میشوند و به نوعی، آرتور داستان ریچی، رهبر خلافکارهای شهر به حساب می‌آید و در نهایت بنا بر درخواست شاه ورتیگرن، او راهی لاندینیوم میشود و مجبور به کشیدن شمشیر در سنگ میشود. آرتور که توسط سربازان سیاه محاصره شده است، شمشیر افسانه‌ای خاندانش را میکشد و …

فیلم «شاه آرتور: افسانه شمشیر» یکی از هنجارشکن‌ترین ساخته‌های مربوط به تاریخ انگشت‌نمای انگلستان میباشد. “گای ریچی” که بیشتر با فیلم‌های «اسنچ» و «سری شرلوک هلمز» شناخته میشود در «افسانه شمشیر» داستانی متفاوت و غیرکلاسیکی را روایت میکند. در حقیقت «شاه آرتور» ساخته‌ای متناسب با نسل جدید سینمارو ها میباشد. شاید با عنوان کردن نام “شاه آرتور”، انتظارِ فیلمی با نماهای همچون فیلم «شجاع دل» شکل، یعنی همان، حماسه‌سرایی‌هایی که جذابیت جنتلمن‌های انگلیسی را منعکس میکند. خب، «شاه آرتور» از چنین تصویرسازی به دور است. فیلم بیشتر ساخته‌ای نوآور به شمار میرود که تکنیک‌های به کار رفته توسط ریچی سبب شده تا فرم خاص او در مدت دو ساعت، کاملا قابل درک و شناسایی باشد.

«افسانه شمشیر» ساخته‌ای مفرح با عناصر تازه از سینمای و فرم ریچی میباشد. اگر «اسنچ» و «شرلوک هلمز» را دیده باشید، سبک متفاوت سینمای ریچی تماما قابل درک میباشد، ریچی با استفاده از کات‌ و تدوین سریع فیلمش، دیالوگ شخصیت‌ها را به سبک خودش به نمایش گذاشته است. جدای از کات و دیالوگ‌های سریع بین شخصیت‌های فیلم، ریچی سبک خاصی از فیلمبرداری را در فیلمش به کار برده است و این فرم شامل نماهای متمرکز شده بر روی عکس العمل شخصیت‌ها در هنگام فرار از دست سربازان سیاه تا اسلوموشن‌های ویرانگری میباشد که همه‌ی آن‌ها، اگرچه تازه نمیباشد و در گذشته و سایر فیلم‌های ریچی دیده بودیم ولی در فیلمی با عناصر حماسی، منحصر به فرد و یگانه میباشد. البته این سبک، همان فرم واقعی ریچی است، ریچی که پیرو مکتب “تارانتینو” بوده و بدون آموزش‌های سینمائی، آثار بسیار موفقی را روانه سینما کرده است. اما تکنیک‌های استفاده شده توسط کارگردان فیلم، که منجر به فرم و شکل‌دهی به فیلمش نیز شده، ممکن است برای بسیاری خوشحال کننده و جذاب نباشد، چرا که «افسانه شمشیر» در دقایقی شلوغ میشود و گریزی به بازی‌های کامپیوتری میزند اما ریچی از زمینه افسانه‌ای بودن داستانش استفاده کرده و با نمای هم نسل و خاص بودن، فیلمی از تاریخ حماسی انگلیستان و شاه بزرگ برتانیا، آرتور را متفاوت‌تر از هر فیلمی هم نسل خود ساخته است.

 

در حقیقت، اگر توقع فیلمی با اِلمان‌های روایی یا فرمی همانند، “ارباب حلقه‌ها” را دارید، ریچی در همان سکانس‌های آغازین فیلمش با نمایش چگونه پرورش یافتن شاه افسانه‌ای، سبک خود را تمام و کمال نشان میدهد، منظور کات‌های تدوین شده‌ی سریعی است که ناخودآگاه مخاطب را به فیلم اسنچ پرتاب میکند. شخصیت پردازی در فیلم «شاه آرتور: افسانه شمشیر» یکی از بخش‌های چالش‌برانگیز فیلمنامه میباشد. فیلم «افسانه شمشیر» قرار بود تا بر روی دیالوگ استوار باشد و در کنار آن زمینه‌های حماسی به فیلم جان دهند ولی در عوض فیلم با اکشن‌های خیره کننده، به سبک «سریال بازی تاج و تخت» ساخته شده و شخصیت‌پردازی را در مراحل بعدی خود قرار داده است. نگارش فیلمنامه فیلم بر عهده “لیئونل ویگرام” و “جابی هارولد” بوده و به نظر میرسد که آن‌ها با توجه به حضور ریچی در کنار خود، سبکی خاص از نگارش و هم سو با فرم فیلمش در نظر گرفتند. فیلمنامه با عنوان “خب، داستان شاه آرتور و مرلین و غیره. را میدانید و بارها شنیده‌اید، حال بگذارید از بخش دیگر داستان و مبارزات جذابِ داستانِ قدیمی را برایتان بگویم” این عبارت، به نظر هدف اصلی فیلم و تیم ریچی بوده، تا بیشتر بر روی بخش اکشن و نبردهای فیلم تمرکز شود و البته، چنین تمرکزی در فیلمنامه فیلم به شدت تاثیرگذار و قابل مشاهده میباشد.

شخصیت پردازی عنوان اصلی فیلم، یعنی “آرتور” عمیق نمیباشد ولی در ظاهر “شاه آرتور” که هنوز شاه نشده، به شدت امروزی و برای نسل سینماروی این روزها ساخته شده است، به عبارتی تیم فیلمنامه‌نویسِ ریچی، هیبت و جنتلمنی شاه بزرگ بریتانیا را با تغییرات بسیاری، به چالش میکشند و این تغییر رویه بزرگ، تحت هیچ شرایطی باب میل منتقدین و انگلیسی‌ها نخواهد بود و یکی از دلایل شکست فیلم «افسانه شمشیر» در گیشه، پرداخت جدید و امروزی به شاه انگلستان، متناسب با تفکر نسل جوان میباشد. شاه آرتور تا زمانی که مجبور به فرار نمیشود، داستان خوبی دارد اما هنگامی که مخاطب متوجه میشود که او در فاحشه خانه بزرگ شده و هنگامی که سنش بالاتر رفته، رئیس خلافکاران و چرخاننده فاحشه خانه بوده، تعجب میکند و به نوعی از فیلم متنفر میشود، چرا که هرگونه آسیب ناخواسته به شاه آرتور را پذیرا نمیباشد اما ایده جدید تیم ریچی در شکل دهی شخصیتِ پادشاهی جدید بسیار خوب بوده است.

شاه آرتورِ داستان ریچی، شباهتی به نسخه‌های کلاسیک و “شان کانری” ندارد، این شاه جدید سینما، “خوش چهره”، “بزن بهادر”، “جذاب” و “قلدر” است و در مراحل داستان، با شمشیر خود درگیر و در تلاش است تا آن را درک و کنترل کند و در بسیاری از لحظات هدف‌های جدیدی برای او به عنوان حامل و دارنده شمشیر در نظر گرفته میشود. دیگر شخصیت فیلم، “جودی لا” میباشد که نقش پادشاه ورتیگرن را بازی میکند. بازی او عمیق‌تر است و فیلمنامه به شخصیت او بیشتر پرداخته، از این رو سناریو شخصیت “لا” را همانند آرتور نیمه رها نکرده، اما با این حال، مسیر داستانی شاه ورتیگرن نیز با وجود هیولایی خبیث و شیطانی همچنان سوال برانگیز است و برای آن دسته سینماروهایی که با شاه آرتور و دنیای مرلین آشنایی ندارند، نام و علت حضور او، سخت و دشوار است. شخصیت فرعی دیگر نیز، همانند چارلی هونام و جودی لا تکلیفشان مشخص نیست و فقط میدانیم که روزی از نزدیکان پدر آرتور بوده‌اند و لقب “سر” را یدک میکشند. به زبانی ساده، فیلمنامهِ «شاه آرتور: افسانه شمشیر» به جهت پرداخت سریع و اختصاص زمان بیشتر به اکشن‌های گسترده، از عمق کافی برخوردار نیست و همیشه حفره‌ای از سوالات ناپخته و سطحی که در مرحله اول هر فیلمنامه باید به آن پاسخ داده شود، دیده نمیشود. شکی نیست، ریچی فیلمِ «شاه آرتور: افسانه شمشیر» را با هدف دانستن کل داستان از سوی مخاطب ساخته است، بنابراین با استفاده از تغییراتی سعی در متفاوت بودن نسبت به نسخه‌های کلاسیک، تفاوتی بین شاه آرتور نسل جدید و قدیم سینما قائل شود. در کنار فیلمنامه، جلوه‌های ویژه، بخش عظیمی را به خود اختصاص داده، بنابراین به بخش‌هایی که چندان در افسانه آرتور و سینمای او، چندان پرداخته نشده بود، ریچی به عنوان رکن اصلی فیلمش در نظر میگیرد.

اگر ریچی تمامی المان‌های اکشن فیلمش را، برای نسخه‌های دوم و سوم این مجموعه و در نبردهایی بزرگتر استفاده مینمود، جذابیت این مجموعه سینمائی، همراه با پختگی همراه میبود که قبلا به آن پرداخته شده و میدانیم که مسائل و پیچش داستان از چه قرار است. در کنار فرم و فیلمنامه شاه آرتور، باید به موسیقی متنِ فیلم به عنوان تکنیکی از کارکرد کارگردان فیلم نیز، باید اشاره‌ داشت. موسیقی حال و هوای سده‌های شانزدهم و البته دقیق با فرم کات‌های سریع ریچی را دارد، در موسیقی نوعی خاص از زیرکی شخصیت‌ اصلی یا شاه آرتور دیده میشود و همچنین، شاهد متنی ویژه و البته کوتاه در سکانسی ورودی از نبرد پایانی فیلم هستیم، سرود خوانده شده، طولانی نیست ولی در همان مدت زمان، متناسب با سکانس و موقیعت فیلمنامه میباشد و در کل، موسیقی فیلم، یکی از بخش‌های موفقِ «افسانه شمشیر» به حساب می‌آید که توسط “دنیل پمبرتون” نوشته و ساخته شده است.

 

از بازیگران فیلم، بیشتر از همه “جودی لا” موفق بوده، که جدا از پرداخت عمیق و بیشتر سناریو به شخصیت‌اش ، بازی او نیز چشمگیرتر میباشد البته با این حال، چیزی از هیبت انسانی او به عنوان چالشی برای شاه آرتور نمیبینم و شخصیت او بیشتر زیر پوستی از شرارت روایت میشود که شاید ناشی از ضعفِ شخصیت او بوده و نویسندگان نیز قصد بیان چنین موضوعی را داشتند اما در آن طرف و در تیم خیر، در راس گروه، “شاه آرتور” قرار گرفته که توسط “چارلی هانوم” بازی داده شده است. شخصیت تا حدودی شبیه به “جکسون تیلر” از “فرزندان آشوب” میباشد که البته پرداخت نه چندان عمیق و بازی خوب او در اکثریت زمانِ اکشن فیلم، سبب شده تا تنها از شاه آرتور بگذریم یا از او به عنوان شخصیتی که حسابی با شمشیرش ما را سر ذوق می‌آورد نگاه بیندازیم. “دیمن هونسو” و “ایدن گلین” که هر یک بیشتر با فیلم «گلادیاتور» و سریال «بازی تاج و تخت» شناخته شده‌اند، به عنوان رفیق و عضوی از انجمن شاه آرتور، بازی‌های استانداردی را بع نمایش میگذارند و بار دیگر به جهت پرداخته نشدن به مقام و جایگاهشان در مسیر سلطنتی، یکی از عیوب اصلی فیلم و ضربه به شخصیت آنها به شمار میروند.

گای ریچی، کارگردان خاص و ویژه است که سبک مخصوص به خود را در فرم دادن به آثارش به همگان ثابت کرده است. فیلمنامه «افسانه شمشیر» گپ یا شکاف‌های بسیاری مخصوصا در شخصیت‌پردازی دارد که نمونه تیپیک آن، شخصیت اصلی فیلم، شاه آرتور میباشد که بیشتر بازی چارلی هانوم در قالب سکانس‌های اکشن، سبب شده تا فیلم پر از آدرنالین باشد. موسیقی متن نیز دقیق و هماهنگ با فرم «افسانه شمشیر» بوده و در سرود چند دقیقه آن نیز حسی خوبی به مخطاب منتقل میشود. جلوه‌های ویژه‌ی فیلم، بهترین و عالی‌ترین بخش به شمار میرود که ریچی در آن عالی عمل کرده و ساخته او از این جهت عظیم است، اگرچه چندان نیازی به آن نبوده ولی در هر حال، ریچی سعی داشته تا با استفاده از اکشن‌های گسترده، فیلم «شاه آرتور» را به افسانه‌ای و در نبردهای حماسی متمرکز کند، فارغ از آن که، فیلم شخصیت پردازی کامل و قابل توجه‌ای ندارد . اگر فروش ناموفق فیلم گای ریچی را به عنوان دیگر ارزیابی فیلم در نظر بگیریم، بی‌شک «افسانه شمشیر»، به جهت تغییرات ناپسند در شخصیت کلاسیک شاه آرتور و همچنین نبود فیلمنامه‌ای عمیق و دقیق، ضرباتی بزرگ و جبران ناپذیری را دریافت کرده است ولی با این حال، «شاه آرتور: افسانه شمشیر»، اثری تماما ریچی است که با گذر زمانی، متوجه فرم  ویژه و منحصر به فرد این کارگردان و شباهت بسیار آن به فیلم «شرلوک هلمز: بازی سایه ها» خواهید شد.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …