نقد فیلم Dr. Strangelove (دکتر استرنجلاو)
سال ۱۹۶۴ در تاریخ سینما سال بسیار عجیبی است. والت دیزنی فیلم بسیار موفق «مری پاپینز» را اکران میکند، سینمای
وسترن با ورود «یک مشت دلار» راه را به آرامی برای وسترن اسپاگتی باز میکند، سینمای موزیکال با نمایش فیلم «بانوی
زیبای من» به صدر جدولهای فروش میرود و پیتر سلرز به کمک استنلی کوبریک در یکی از بهترین نقشآفرینیهای زندگی
شغلیاش ظاهر میشود: «دکتر استرنجلاو یا: چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم».
در میان بازیگران کمدی در تاریخ سینما، چند چهره بیش از دیگران به چشم میآیند و یکی از آنها بدونشک پیتر سلرز است. این استاد بداهه و شخصیتپردازی در فیلمهای متفاوت خوب و بد ظاهر شده است و در تمامی آنها نقشآفرینیهای جذاب و بیادماندنی انجام داده. در کنار پیتر سلرز، استنلی کوبریک نیز بعنوان یکی از شاخصترین کارگردانهای سینما نامبرده میشود. قدرت کوبریک در خلق فیلم برای ژانرهای مختلف و وسواس او برای ایجاد هر صحنه «به همان شکلی که در ذهنش وجود دارد» باعث میشود که نام او به وفور در بین نام کارگردانهای تاثیرگذار تاریخ سینما یافت شود. به این دلیل زمانی که کارگردانی مانند کوبریک تصمیم میگیرد که یک کمدی سیاه با موضوع بمب اتم کار کند، عجیب نیست که به سراغ پیتر سلرز برود.
دکتر استرنجلاو، مانند دیگر آثار کوبریک، یک اثر اقتباسی است. کوبریک فیلمنامه را از روی رمان «وضعیت قرمز» نوشته پیتر جرج و با کمک خود پیتر جرج مینویسد اما تصمیم میگیرد که برخلاف لحن جدی رمان، برای فیلم دکتر استرنجلاو، یک لحن کمدی انتخاب کند و داستان تبدیل به یک کمدی سیاه درباره جنگ سرد و خطر بمب اتم میشود. داستان فیلم از جایی آغاز میشود که یک سرهنگ نیروی هوایی آمریکایی با توهم توطئهی شدید تصمیم میگیرد که علیه روسیه اعلام جنگ کند و به هواپیماهای حامل بمب اتم که در اطراف روسیه در حال گشت هستند دستور حمله به شهرهای روس را بدهد. این عمل او باعث ایجاد تنشهایی بین رئیس جمهور آمریکا، مرکین مافلی، و همتای روس او میشود و شرایط وخیمتر از آنچه بود ظاهر میشود زمانی که روسیه اعلام میکند که یک دستگاه نابودی طراحی کرده است که در صورت حمله به روسیه تمام زمین را مورد تهاجم قرار میدهد.
یکی از نکات بسیار جذاب فیلم، پیتر سلرز و بداهههای زیاد او است که باعث شد کوبریک در طول فیلمبرداری بارها فیلمنامه را تغییر بدهد تا بتواند بداهههای سلرز را در تار و پود فیلم حفظ کند و به این دلیل میان شخصیتهایی که سلرز بازی میکند و روند داستان کوبریک یک هماهنگی بسیار خوب به وجود آمده است. استفاده درست کوبریک از سلرز و بداهههایش باعث شده که فیلم با وجود اشارات فراوان به جنگ سرد و همچنین تمهای سیاسی کاملاً واقعگرایانهاش در انتها تبدیل به یک کمدی سیاه عالی نیز شود. بار کمدی سلرز و لحن بریتانیایی جوکهایش باعث شده که دکتر استرنجلاو حتی با گذر بیش از نیم قرن از ساختش همچنان خندهدار و قابل همذاتپنداری باشد.
داستان فیلم، با وجود آنکه بیشتر بر اساس ایدههای کمدی و منطق فیلمهای کمدی است، خط داستانی مستحکمی را دنبال میکند. روند اتفاقات فیلم و روند صحنهها بسیار روان است و جوکهای فیلم نیز به خوبی در میان اتفاقات مهم و نقاط اصلی پلات فیلم نهفته شدهاند و به همین خاطر در کنار یک فیلم کمدی مبتنی بر جوک، یک داستان بسیار کامل نیز میتوان مشاهده کرد، ولی بزرگترین نقطه مثبت فیلم و ستون اصلی آن، بازیگرانش هستند. در کنار پیتر سلرز که در سه نقش کاملاً متفاوت به بهترین نحو ظاهر میشود و در مرکز توجه قرار دارد، تیم بازیگری بسیار قدرتمندی جمع شده است که همگی آنها به راحتی در صحنههای متوالی فیلم را از آن خود میکنند. جورج سی. اسکات که معمولاً در نقشهایی جدی ظاهر میشود در این فیلم بعنوان یک ژنرال فریادزن به بهترین نحو از بدنش استفاده کرده، استرلینگ هایدن نیز در یک کنتراست بسیار جذاب از سی. اسکات بعنوان یک پارودی تمام شخصیتهای منفی فیلمهای جنگ سرد دیالوگهای کمیکش را در جدیترین حالت بیان میکند و اسلیم پیکنز نیز با وجود به نمایش کشیدن یک شخصیت کلیشهای تگزاسی، توانسته قدرت خود را نشان بدهد.
از نظر فنی نیز باز کوبریک قدرت بالای خود در دقت به جزئیات را به نمایش میکشد. نماهای فیلم اکثراً پر از جزئیات ریز و جوکهای پنهان شده هستند که باعث میشود هر بار دیدن فیلم یک تجربه جدید باشد و استفاده کمیک کوبریک از موسیقیهای حماسی در صحنههای حملهی هواپیما باز به بار کمدی فیلم افزوده است. تنها نکتهای که از نظر فنی میتواند به فیلم آسیب بزند، جلوههای ویژه بسیار ضعیف در صحنههای پرواز هواپیما است. با وجود آنکه فیلم در دههی ۶۰ ساخته شده، اما جلوههای ویژه استفاده شده در این صحنهها به هیچوجه نمایانگر قدرت مسئولین جلوههای ویژه در آن دوره نیستند.
در انتها باید گفت که شاید دکتر استرنجلاو، اولین فیلمی نباشد که با شنیدن نام استنلی کوبریک به ذهن برسد. کوبریک به قدری فیلمهای بزرگ در ژانرهای مختلف کارگردانی کرده که فیلمهای اولیهاش قدری پنهان شدهاند؛ اما بدونشک دکتر استرنجلاو یکی از بهترین فیلمهایی است که در فیلموگرافی استنلی کوبریک وجود دارد. داستان فیلم، قدرت کارگردانی کوبریک و بازی بسیار عالی پیتر سلرز و گروه بازیگری در کنار قدرت کمدی و جوکهای فراموش نشدنی فیلم باعث میشوند که فیلم تبدیل به یک شاهکار بیمانند بشود.