نقد و بررسی فیلم Underworld: Awakening (دنیای ماوراء: بیداری)

نقد و بررسی فیلم Underworld: Awakening (دنیای ماوراء: بیداری)Reviewed by محمدرضا on May 31Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Underworld: Awakening (دنیای ماوراء: بیداری)نقد و بررسی فیلم Underworld: Awakening (دنیای ماوراء: بیداری) در این فیلم که قسمت چهارم سری فیلم های «دنیای ماوراء» Underworld محسوب

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Underworld: Awakening (دنیای ماوراء: بیداری)

در این فیلم که قسمت چهارم سری فیلم های «دنیای ماوراء» Underworld محسوب

می شود، هم نوعان خون آشام کیت بکینسیل Kat Beckinsale و گرگ نماها که دشمن آنها هستند، علیه گونه ی پلید دیگری می جنگند، یعنی انسان ها.

هر وقت مدیران استودیو های فیلمسازی فکر کنند که برای حفظ موفقیت تولیداتشان

در گیشه بهتر است قبل از اکران عمومی هیچ نقد و بررسی خاصی درباره ی آن فیلم

نوشته نشود، حاضر نمی شوند فیلم را پیش از تاریخ اکران برای منتقدین به نمایش

بگذارند. به هر حال ما متوجه می شویم. در پیش گرفتن چنین روندی معمولاً به این

معنی است که فیلم مورد نظر فیلمی بی ارزش از کار در آمده است. با این حساب

فیلم «دنیای ماوراء: بیداری»Underworld Awakening – چهارمین قسمت این سری

که اولین آن سال ۲۰۰۳ ساخته شد و راوی حکایت دشمنی ازلی میان خون آشام ها

و لیکن ها (همان گرگ نماها) بود – پنج شنبه ی هفته ی گذشته در میان دسته گل

هایی که سعی در مخفی کردن حس شرم حامیان مالی آن بودند، بالأخره به نمایش در آمد.

اما کمی غافلگیر کننده بود. بین تمام فیلم هایی که تصمیم سازندگان آنها برای عدم

نمایش پیش از موعد برای منتقدین، نشانه ی کیفیت پائین آنها بوده، Underworld Awakening فیلم بسیار خوبی به شمار می رود.

Kate Beckinsaleدر فیلم «خیزش لیکن ها» Rise of the Lycans که مقدمه ای بود بر

قسمت سوم سری فیلم های  Underworld، حضور نداشت و حالا در این قسمت مجدداً

در نقش خون آشام زیبارو، سلین ظاهر می شود. Kate Beckinsale جوان و با طراوتی که

دو دهه ی پیش توسط کنت برانا Kenneth Branagh از میان شاگردان «انجمن هنرهای

نمایشی دانشگاه آکسفورد» برای بازی در فیلم « هیاهوی بسیار برای هیچ» Much Ado About

Nothing برگزیده شد، حالا دیگر آن شور و حرارت سابق را از دست داده و آنچه از خود

به نمایش می گذارد زنی زیبا رو و سر سخت است.
دیدن Beckinsale 38 ساله در نقش یک خون آشام واقعاً لذت بخش است، به خصوص

اگر یکی از لیکن ها باشید.

واقعا دیدن این زن چشم آبی با کت های بلند براق و گیسوانی که در جهت های مختلف

پیچ و تاب می خورند، هر چند به عنوان یک خون آشان، باز هم تجربه ای جذاب است!

سلین که به یکی از گونه های فرعی خون آشام ها به نام  فرشتگان مرگ / Death Dealers

تعلق دارد، از قابلیت ها و مهارت های خاصی برخوردار است. او می تواند انسان ها، گرگ ها

و انسان های خفاش نما را در نبرد شکست دهد، می تواند به راحتی از روی بام ساختمان

های بلند بپرد و موقع فرود آمدن هم هیچ بلایی سرش نیامده باشد، و حتی می تواند از

رگبار شلیک های پی در پی گروهی از پلیس های ابله و دست و پا چلفتی جان سالم به

در ببرد. حتی یکی دیگر از مأموران حفظ صلح مستقیم به پیشانی او شلیک می کند، اما

پیشانی اش خراشی سطحی برمی دارد و گلوله طوری پرت می شود بیرون که انگار مغز

سلین هسته ی هندوانه ای را تف کرده باشد! در همین حین سلین هم به حال عادی

برگشته و با تغذیه از خون مهاجم بخت برگشته، دلی از عزا درمی آورد. کمی بعد تر، وقتی

داشت از چاقوی ضامن دارش برای روشن کردن ماشین استفاده می کرد، یکی از تماشاگرها فریاد زد: “با من ازدواج کن!”

در فیلمنامه ی این اثر که شش نویسنده در نگارش آن نقش داشته اند (یکی از آنها

Len Wiseman، همسر Beckinsale و کارگردان قسمت اول Underworld است)، انسان

ها بالأخره متوجه حضور خون آشام ها و لیکن ها در میان خود شده اند و برای ریشه

کن کردن نسل آنها مصمم هستند. از آخرین باری که کسی سلین را دیده دوازده سال

می گذرد. او تمام این سالها به عنوان «سوژه ی شماره ی یک» در آزمایشگاه دانشمند

نابکاری به نام جکوب لین (با بازی Stephen Rea) به صورت منجمد نگهداری می شده

است. «سوژه ی شماره دو» دختری است به نام ایو (با بازی India Eisley)، که سلین

او را هم از محفظه ی یخی خارج می کند و همراه خود به اقامتگاه خون آشام ها در زیر زمین های شهر می برد.

حضور سرزده ی این دو زن، رئیس گروه توماس (با بازی Charles Dance) را آشفته می کند. پسر توماس، دیوید (با بازی Theo James) توسط گونه ی خطرناکتری از لیکن ها که دکتر لیک در آزمایشگاه خود پرورش داده کشته می شود و اینجاست که سلین به روشی خارق العاده او را از نو زنده می کند و با اینکار دوستی و نظر مثبت توماس را به دست می آورد. سلین شکم جسم بی جان دیوید را می شکافد و دستش را درون حفره ی سینه ی او فرو می کند – نمایی از چشم انداز اندام های داخلی او نشان داده می شود – و با حداکثر قدرت خود قلب او را ماساژ می دهد تا جایی که بالأخره دوباره به کار می افتد.

فیلم Underworld 4 در سطح فیلم اول این سری نیست، اما باز هم میان فیلم هایی که در این هفته اکران شدند و قهرمان اصلی آن ها یک زن بود، بهترین مورد به شمار می رود و به راحتی فیلم «غیر قابل کنترل» Haywire با نقش آفرینی Gina Carano را پشت سر می گذارد. به نظر من، میان فیلم های دنباله داری که به خون آشام ها و گرگ نما ها و اینجور موجودات می پردازند، «دنیای ماوراء» Underworld نسبت به «افسانه گرگ و میش» The Twilight Saga برتری دارد. Måns Mårling و Björn Stein، دو کارگردان سوئدی فیلم که ساخت مشترک فیلم تریلر «سرپناه» Shelter با بازی جولیان مور Julianne Moore را هم در پرونده ی خود دارند، سبک اروپایی / Euroflash و ابتکاری خود را برای تولید این پروژه نیز، به کار می بندند:
سایه های نقره فام بر سر و روی بازیگران دیده می شود، تکنیک لایو-اکشن و جلوه های گرافیک کامپیوتری CGI ماهرانه با یکدیگر تلفیق شده اند، و اینطور به نظر می رسد که  اکثر بازیگر ها جز Beckinsale مدام در حال اخم کردن هستند.

علاوه بر این به کرّات شاهد صحنه های شکستن شیشه و پاشیده شدن خون به اطراف هستیم که Mårling و Stein هر چند دقیقه یکبار، برای اینکه تماشاگران در ازای اضافه بهای بلیط نمایش سه بعدی فیلم هیجان بیشتری تجربه کنند، در فیلم گنجانده اند.

نقطه ی اوج فیلم در انبار زیرزمینی آزمایشگاه دکتر لیک شکل می گیرد و شامل چهار نبرد مجزّاست که در هر کدام یکی از شخصیت های مثبت زن یا مرد در برابر یکی از لیکن های شروری که هورمون هایشان دستکاری شده و رشد غیر عادی داشته اند، به مبارزه می پردازند. مبارزات چهارگانه ی میان این هشت نفر آنچنان هوشمندانه طرح ریزی شده که دیگر مثل یکی از نماهای اولیه ی فیلم، مخاطب را آزار نمی دهد. در نمای مورد نظر شاهد جنازه ای هستیم که از ارتفاع زیادی بر روی سقف یک ماشین پرتاب شده است. این نما که از یک فیلم پلیسی محصول کشور هنگ کنگ به نام «اعمال شیطانی» Infernal Affairs – فیلم The Departed بازسازی همین فیلم بود که البته نتوانست به جایگاه موفق آن دست پیدا کند- تقلید شده است، در نهایت از پس انتقال فضای هیجانی خود بر می آید.

اینکه بحث ما به تعریف چند لحظه ی کوتاه زد و خوردهای سنگین و تصادف های ماشین ختم شده است، شاید بیانگر این باشد که نباید توقع داشته باشیم فیلم Underworld Awakening، مانند نمایشنامه ی کلاسیک «بیداری بهار» Spring Awakening تأثیرگذار باشد. این فیلم جز کشاندن مخاطب به سالن های سینما هدفی را دنبال نمی کند. اما می تواند تفاوت میان دو نوع خاص از فیلم های اکشن را نشان دهد: اکشن هایی مانند فیلم ارجح منتقدین Haywire، که کارگردان آن Steven Soderbergh پیش از این برنده ی جایزه ی اسکار بوده است اما توجه چندانی به جریان داستان و حفظ پیوستگی عناصر داستانی نشان نمی دهد، و فیلم هایی مانند Underworld که ساخت آنها از انسجام و یکپارچگی لازم برخوردار است.
اولی فیلمی پر ادّعا اما کوته فکرانه است و دومی فیلم ساده ای ست که هوشمندانه ساخته شده است. من شخصاً لذت بردن از ویژگی های هوشمندانه ی یک فیلم خون آشامی بی ادّعا و سرگرم کننده را ترجیح می دهم.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …