نقد و بررسی فیلم The Debt (بدهی)

نقد و بررسی فیلم The Debt (بدهی)Reviewed by محمدرضا on May 24Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم The Debt (بدهی)نقد و بررسی فیلم The Debt (بدهی) تماشای فیلم بدهی آدم را به یاد داستانهای حادثه ای و سرگرم کننده در مورد دوران جنگ سرد میاندازد.

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم The Debt (بدهی)

تماشای فیلم بدهی آدم را به یاد داستانهای حادثه ای و سرگرم کننده در مورد دوران

جنگ سرد میاندازد. فیلمی که بسیاری از عناصر آن برگرفته از فیلم اسرئیلی Ha – Hov

در سال ۲۰۰۷  بوده وبه نوعی بازسازی آن میباشد. همچنین فیلم از لحاظ مضمون شباهت

زیادی به “مونیخ” اسپیلبرگ  و رمانهای John Le Carre و Len Deighton دارد. نویسندگانی

که استاد خلق ماجراهای پیچیده و رمانهای جاسوسی هستند و داستانهای مربوط به

مسائل بعد از جنگ جهانی دوم شان همواره جزو آثار پرفروش بوده است. اما با وجود

اینکه بدهی به پیچیدگی داستانهای این دو نیست ولی در نهایت همچنان به نوعی

تماشاگر را غافلگیر میکند (که در واقع همین تبدیل به نقطه ضعف فیلم میشود).


سکانسهای اول فیلم مدام و گاهی آزاد دهنده تماشاگر را بین وقایع سالهای ۱۹۶۶ و

۱۹۹۷ جلو و عقب میبرد. اما وقتی داستان بروی روال میافتد متوجه میشویم که آن

صحنهای ابتدایی سرنخ های داده است که به درک باقی داستان کمک میکند. داستانی

که از این پس بسیار سر راست و بدون جابجایی زمانی تا پایان ادامه میابد. روشی

نو در بیان حادثه کلیدی داستان که قدرت روایت از سوی راوی نامعتبر را بخوبی نشان

میدهد. به طوری که سکانسهای ظاهراً نامرتبط ابتدایی باعث گیرا تر کردن اتفاقات

پایانی داستان میشود.


در سال ۱۹۶۶ سه مامور موسات بنامهای استفان(با بازی Marton Csokas)، دیوید

(با بازی Sam Worthington) و راشل (با بازی Jessica Chastain ) برای انجام ماموریتی

سری با هدف دستگیری نجایتکار جنگی نازی بنام برنهارت (با بازی Jesper Christensen)

موسوم به “قصاب بیرکناو” و انتقال وی به اسرائیل جهت محاکمه عمومی، به برلین شرقی

اعزام میشوند. نقشه ای جسورانه که البته همه چیز هم طبق معمول بر اساس آن پیش

نمیرود. تقریباً ۳۰ سال بعد این سه مامور بار دیگر دور هم جمع شده و تصمیم میگیرند کار

ناتمام خود را تمام کنند. استفان  (حال با بازی Tom Wilkinson) رازی دارد آن را تا به امروز

مخفی نگه داشته، دیوید (حال با بازی Ciaran Hinds) به خاطر احساس گناهی که دارد

دچار عذاب وجدان است و نهایتا راشل (حا با بازی Helen Mirren) که مجبور میشود بعد

از سالها بازنشستگی دوباره به سر کار برگردد.


بخشهایی از بدهی که در برلین شرقی دوران جنگ سرد اتفاق میافتد مسلماً پرکشش تر

و خوش ساخت تر از باقی فیلم است. این بخش که دو سوم زمان فیلم را شامل میشود پر

از تنش و صحنه های حادثه ای است. John Madden کارگردان اثر با هنرمندی جو بدبینی و خفقان دهه ۶۰ در برلین را به تصویر کشیده است. پرده آهنین فرو ریخته و بخشی از شهر که تحت کنترل شوروی است کم کم رو به زوال و فراموشی است. دنباله داستان در سال ۱۹۹۷ روند کند تری داشته ولی هنوز نوعی تعلیق را بهمراه دارد. روشی که اغلب نویسنده بکار میگیرد تا پایانی مناسب و توجیح پذیر برای فیلم رقم بزند.


بازی بازیگران اثر به خصوص جوانترها واقعاً قابل تقدیر است. Martin Csokas ، Jessica Chastain (که که بازیهایش در سال ۲۰۱۱ میتواند وی را نامزد اسکار برای چند فیلم کند) و Sam Worthington که ارتباطشان در فیلم با یکدیگر بجز همکار بودن مخلوطی از عشق و دوستی است. ولی انتخاب بازیگران برای میانسالی شخصیتها میتوانست بهتر از باشد. شاید بهتر بود سن همان بازیگران دوران جوانی را با گریم بالا برد. بخاطر اینکه بازی Wilkinson, Hinds و Mirren ایرادی نداشته، فقط چهرشان چندان شباهتی با شخصیتهای دوران جوانیشان ندارد!


بیشتر فیلمهای حادثه ای که با حفظ عناصر اکشن دست به تعلیق میزنند، فضاسازی خوبی انجام میدهد و بدهی هم از این قاعده مثتسنی نیست. سکانسهای برلین شرقی بهترین نمونه از همین روش ساخت است که تا حدی در تلاویو سال ۱۹۹۷ هم ادامه میابد. اکثراً Madden را بخاطر فیلم برنده اسکار شکپیر عاشق میشناسند، اما تجربه هایش در ساخت تعدادی سریال بریتانیایی سبب شد تا همان فضا را در فیلم حاضر ادامه دهد و رویدادهای داستان را جذابتر سازد.

بدهی با اینکه فیلمی حادثه ای است ولی در عین حال درامی است تاثیر گذار در مورد رابطه عاشقانه و البته گاهی همراه با خصومت و دعوا میان سه شخصیت اصلی داستان. همچنین در بخشهایی از داستان زمانی که برنهارت اسیر شده است، سعی میکند تا با بهره گیری از تکنیکهای روانشناختی میان گروگانگیران خود اختلاف بیاندازد. هرچند نمونه بهتری از آن را در فیلمهای دیگر دیده ایم ولی باز هم تاثیر زیادی بر هیجان انگیز شدن روند داستان میگذارد.


فیلم بدهی اگر تعادل بهتری میان اتفاقات سال ۱۹۹۷ و ۱۹۶۶ برقرار میکرد، میتوانست جزو بهترین آثار این ژانر باشد. چیزی هم که این عدم تعادل را باعث شده، ناسازگاری دوره های زمانی و عدم تطبیق ظاهری شخصیتهای اصلی در این دو دوره است. اما در کل فیلم اثری ارزشمند است و دیدن آن توصیه میشود.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …