نقد و بررسی فیلم Murder On The Orient Express

نقد و بررسی فیلم Murder On The Orient ExpressReviewed by محمدرضا on Apr 21Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Murder On The Orient Express (قتل در قطار سریع‌السیر شرق)نقد و بررسی فیلم Murder On The Orient Express (قتل در قطار سریع‌السیر شرق) همانند بیشتر داستان‌های «آگاتا کریستی»، «قطار سریع‌السیر شرق»

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Murder On The Orient Express (قتل در قطار سریع‌السیر شرق)

همانند بیشتر داستان‌های «آگاتا کریستی»، «قطار سریع‌السیر شرق» نیز در پی یافتن مقصر است. این معما یکبار حل شده است و دلیل

زیادی برای مطرح کردن دوباره آن وجود ندارد. «کریستی» هیچ‌وقت بفکر توسعه دادن شخصیت‌هایش نبود؛ «هرکول پوارو» یک شخصیت دو

بعدی برگرفته از عقل و عرف قرن بیستم بود.( «کریستی» با گذشت زمان، واقعا از شخصیت‌هایی که ساخت متنفر شد. «پوارو»، «کند»

و «غیرقابل‌تحمل» خطاب میشد، اما با این وجود او هرگز از نوشتن در مورد «پوارو» دست برنداشت.) بنابراین تفسیر متفاوت و ماهرانه

«کنت برانا» از این قصه، موجب غافلگیری هرکسی که، چه پایان داستان را بداند و چه نداند، میشود. و این یک تفاوت بزرگ است.

این، چهارمین بازسازی برجسته از «قطار سریع‌السیر شرق» است. اولین مورد، سال ۱۹۷۴ با بازی «آلبرت فینی» (Albert Finney) در نقش «پوارو» ساخته شد، که مورد توجه و تمجید زیادی قرار گرفت. در سال ۲۰۰۱ یک نسخه ضعیف از آن در تلویزیون CBS پخش شد، که «آلفرد مولینا» (Alfred Molina) در راس امور قرار داشت. ساخت سریال دور و دراز «پوارو» از «ITV» با بازی درخشان «دیوید ساچت» (David Suchet) سال ۲۰۱۰ دوباره از سرگرفته شد. جالب است بدانید که مشهورترین پواروی قبل از «ساچت»، «پیتر اوستینوف»(Peter Ustinov) بود که هرگز در هیچ نسخه‌ای از «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» ظاهر نشده بود.( البته، در عوض با شش بار ایفای نقش بعنوان کارآگاه، این خلاء را جبران کرده بود.) «برانا»اینبار کفش‌های ورنی بپا نمیکند و بازیگری وی هیچ شباهتی به «اوسینوف» و «ساچت» ندارد، اما بازی وی نیز مانند آنها ماندگار خواهد بود.

ستاره‌های زیادی در فیلم وجود دارند، اما هیچکس بجز «برانا» بیشتر از چند خط یا صحنه مجال عرض اندام نمی‌یابد. فیلم هم، مانند کتاب تماما حول طرح‌ها و نقشه‌ها میچرخد، به همین دلیل تلاش زیادی برای توسعه دادن شخصیت‌ها انجام نگرفته است. و بیشتر از آنکه بازیگرها شبیه شخصیت‌هایشان باشند، شبیه خودشان بودند. لیست مظنونین شامل: «جودی دنچ»، «درک ژاکوبی»، «میشل پیفر»، «دیزی رایدلی»، «اولیویا کولمن»، «ویلیام دفو»، «جاش گاد» و «پنه لوپه کروز» میباشد. البته چند بازیگر سرشناس دیگر هم وجود دارند تا جمع رندها تکمیل گردد. «جانی دپ» (Johnny Depp) بازی در نقش «ادوارد راتچت» بر عهده دارد، قربانی نگون‌بختی که در همان نیم‌ساعت ابتدایی فیلم کشته میشود.

«هریس زامبرولوس» با نظرخواهی از «برانا»، برای فیلمبرداری از دوربین ۶۵ میلیمتری استفاده کرده، که ثمره قابل توجهی داشته است.( او اولین بار این کار را در «هملت» انجام داد و پس از آن، این راه را ادامه داد.) این عمل موجب میشود که فیلم، اگرچه در یک تئاتر ساده با پروژکشن دیجیتالی هم مشاهده شود، حماسی‌تر بنظر بیاید. او معمولا از برداشت‌های طولانی استفاده میکند. مخصوصا در اوایل فیلم، زمانی که میخواهد شخصیت‌ها را معرفی و سازماندهی کند، برداشت‌های طولانی میگیرد.( هم برای نمایش ایستگاه و هم برای نمایش فضای خارج از پنجره قطار نیز از این ترفند یاری میجوید.) جزئیات فیلم فوق‌العاده است و لحظاتی وجود دارد که تصور میکنیم با یک قطار لوکس که از میان کوهستانهای سرد بین استانبول و پاریس راهش را باز میکند، همراه شده‌ایم. «پاتریک دایل» بهترین عملکردش را ارائه داده است، آهنگسازی او با کارگردانی «برانا» برابری میکند. او به ناگاه با موسیقی قاطعش وارد میشود و یک اثر درخشان می‌آفریند.

فیلم در «دیوار ندبه» در اورشلیم آغاز میشود، جایی که «پوارو» با حل یک جنایت بخصوص هنرش را به نمایش میگذارد. سپس درخواستی بدستش میرسد، مبنی بر اینکه برای حل مشکلی به حضور وی در لندن احتیاج است. «پوارو» مانند یک تعطیلاتِ کوچک، به زمان حضورش در قطار مینگرد. اما وقتی که یکی از مسافرین به قتل میرسد، او به تمامی افراد حاضر در قطار مظنون میشود و این سفر به یکی سخت‌ترین پرونده‌هایش تبدیل میگردد. وقتی که قطار بخاطر بهمن متوقف میشود، او هم تحقیقات خود را آغاز مکیند.

تعبیر متفاوت «برانا» روی بسیاری از آثار اسبقش که به نمایش گذاشته، استوار شده است. همینطور شکوه ابتدایی کارکتر وی در ابتدای فیلم یک فضای نیمه‌طنز را فراهم کرده است. وبا فاش شدن جزئیات، فضا جدی‌تر میشود. نوشتن این داستان پس از «کودک‌ربایی لیندبرگ» به فکر «کریستی» خطور کرد. نگارش داستانِ «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» یکسال پس از جنایت شنیع سال ،۱۹۳۲ اتفاقی نیست. پایان فیلم با اینکه به کتاب وفادار مانده است، اما از مطرح کردن آن معمای اخلاقیی که در سریال «پوارو» بوجود میاید، پرهیز میکند.

برای کسانی که از پایان فیلم اطلاعی ندارند: « قتل در قطار سریع‌السیر شرق» یک روایت رازآلود کلاسیک را نمایش میدهد، بطوری که بیننده را هم با خودش همراه کند تا همرا «کارآگاه» حدس بزند که گناهکار چه کسی است. تحدید به وفور در فیلم وجود دارد؛ بعضی مواقع شاید بیش از اندازه است. همین موجب میشود که شخصیت‌ها در داستان مبهم باشند؛ سرراست کردن داستان و تکمیل قطعه‌های پخش و پلای آن تلاش بیشتری میطلبد. با این وجود نیز جرقه بزرگ فیلم، تاثیرگذار است. کسانی که از هویت قاتل خبر دارند، کمتر درگیر فیلم میشوند. اما بازهم دیدن بازی «برانا»، طراحی صحنه، سحر دوربین و روایت سریع فیلم، خالی از لطف نیست.

ساخت این فیلم از سوی «برانا»، شاید عجیب بنظر بیاید. نثر ساده و سرراست «کریستی»، با شاعرانگی «برانا» در تضاد است. چند دهه از وقتی که «برانا»، «شکسپیر» را بر روی صحنه برد گذشته است. در این فاصله چندین سبک را امتحان کرده است؛ او پس ازفعالیت در «تور» و «جک رایان»، اخیرا در ساخت یک نسخه «اکشن-مهیج» از سیندرلا هم دخالت داشته است. «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» موجب شد که «برانا» و دوستانش، «جودی دنچ»، «درک ژاکوبی» و «جرارد هوران»، یکبار دیگر بهم برسند.

شاید میمون‌ترین اتفاقی که این فیلم موجب رخ دادن آن شد، این بود:تخصیص یک بودجه کلان برای ساخت فیلمی در این ژانر از یاد رفته. یعنی ژانر فیلم‌های جنایی و رمزآلودِ کلاسیک. فیلم آنقدر طولانی نیست که خسته‌کننده شود. چیزی که واقعا قابل تحسین است، جزئیات بی عیب و نقص، و حضور چهره‌های آشنای زیاد در فیلم است. کسانی که اولین بار است با داستان آشنا میشوند، خیلی بیشتر با فیلم انس میگیرند، اما آنقدر محاسن در فیلم وجود دارد که کهنه‌کارها را هم مجذوب خود کند. اگرچه «برانا»، «ساچت» نیست، اما آنقدر خوب عمل میکند که برای دوساعت هم که شده او را بعنوان یکی از دو کارآگاه محبوب و تحسین شده «کریستی» بپذیریم.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …