نقد و بررسی فیلم Last Tango In Paris (آخرین تانگو در پاریس)

نقد و بررسی فیلم Last Tango In Paris (آخرین تانگو در پاریس)Reviewed by محمدرضا on Jun 2Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Last Tango In Paris (آخرین تانگو در پاریس)نقد و بررسی فیلم Last Tango In Paris (آخرین تانگو در پاریس) ظاهرا برتولوچی قصد داشته در مورد لایه های زیرین یک شخصیت ضربه خورده فیلمی بسازد

نقد و بررسی فیلم Last Tango In Paris (آخرین تانگو در پاریس)

ظاهرا برتولوچی قصد داشته در مورد لایه های زیرین یک شخصیت ضربه خورده فیلمی بسازد

که در آن رابطه دو نسل متفاوت و همچنین توانایی فرورفتن انسان را در منجلاب حیوانیت

به تصویر بکشد ،که حاصل آن باید فیلمی حدودا ۷۰ تا ۸۰ دقیقه میشد .ولی انگار برتولوچی

به این فکر افتاده که این داستان جذایبتی نخواهد داشت ،چه کار باید کرد؟ بله تنها جذابیت

برای تمام اعصار را باید به آن اضافه کرد.”رابطه جنسی“. هرچند که این عامل شاخص ترین

المان این فیلم است تا جایی که اگر لقب پور نو نداشته باشد حداقل میتوان یک ارو تیک

فیلم باشد ولی با این حال این فیلم در موردرابطه جنسیست. فیلمهای زیادی در باره این

موضوع ساخته شده اند که یا به تقدیس یا تنفیر!! آن پرداخته اند. که بسیاری از آنها حتی

صحنه های کمتری هم دارند. اما در این فیلم اینگونه نیست ورابطه جنسیتنها یک عکس

العمل است .با تمام احترامی که برای استاد بزرگ سینما، برتولوچی قائلم ولی این فیلم

بسیار سطحی است و فقط با اغراق در موضوع و صد البته بازی زیبا و مرموز براندو فقط

ظاهر یک فیلم بزرگ را دارد. ریتم فیلم هم بسیار کند و خسته کننده است. و کاملا مشخص

است که برتولوچی فقط بر پایه ذهنیت خود این داستان را پرداخته و ساخته است و از

مشاوره و همکاری با یک روانشناس پرهیز کرده است. زیرا که روانشناسیِ شخصیتیِ

رابطه جنسییکی از مهمترین و خالصترین نوع شخصیت شناسی میباشد (البته بعد از

شخصیت شناسی ترس) زیرا در این دو حالت بیشتر رفتار انسان بر پایه رفتار ناخودآگاه

است و در این شرایط انسان رفتاری کنترل شده بر پایه تفکر ندارد و بیشتر تاثیر گرفته از

غرایز است . ولی در این فیلم، نوع رفتار پائول در رابطه جنسی اش با دلیل این رفتار که

انتقام از همسر سابقش است ضدیت دارد. برتری طلبی و زن ستیزی و رفتار مازوخیستی

اش به هیچ وجه سنخیتی با رفتار پس از رابطه اش ندارد. برای درک بهتر منظورم پیشنهاد

میکنم رفتار پس از رابطه را در فیلم مخمل آبی از دیوید لینچ ، با بازی دنیس هاپر را ببینید

و آن را با این فیلم مقایسه کنید.توجه داشته باشید نویسنده داستان و فیلمنامه خود برتولوچی است.

س.ک.س شناسی در این فیلم بحثی طولانی میطلبد که من بسیار کوتاه به آن میپردازم.

از دید رفتار شناسی انسان،رابطه جنسیعلاوه بر عامل اولیه که نیازی بیولوژیکی است

دارای محرکهای زیادی است که معمولا بین انسان ها مشترک هستند ،و به دو دسته روانی

و فیزیکی تقسیم میشوند. در دسته اول یعنی روانی میتوان به دوری دو نفر از همدیگر که

داری حس مشترکی به یکدیگر هستند حداقل به مدت ۴۸ ساعت اشاره کرد یا تغییر در ظاهر

هریک از طرفین که به چشم طرف مقابل زیبا باشد.و یا موقعیت های خاص که سیستم عصبی

را دچار تحریک میکنند مانند شرکت در یک مراسم عروسی یا حتی عزاداری و یا حتی پس از

حرکات ورزشی.در دسته دوم یعنی فیزیکی میتوان به رژیم غذایی که شامل مواد غذایی با

طبع گرم اشاره کرد و یا برخورد فیزیکی دو نفر مانند لمس کردن .البته در هر دو دسته موارد

دیگری نیز وجود دارد و از آنجایی که به بحث ما مربوط نمیشود از توضیح آنها صرف نظر میکنم .غرایز ما بر اساس نیاز فیزیکی و روانی ما شدت این تحریکات را کنترل میکند. دسته دیگر از محرکهایرابطه جنسی،عواملی هستند که برای ما کمی ناشناخته هستند و بیشتر از عواملی که پیش از این ذکر کردم ناشناخته هستند تا جایی که حتی بسیاری آنها را رد میکنند یا در ناخودآگاه خود آن ها را پس میزنند. محرکهایی مانند خشم ،انتقام ، غم ، حسادت و مواردی از این قبیل که گروهی اینها را محرکهای منفی مینامند. در فیلم های درام و رومانتیک به محرکهای بیولوژیکی و فیزیولوژیکی پرداخته میشود و در فیلمهای روانشناسی معمولا به دسته دوم یعنی محرکهای منفی می پردازند. و از آنجای که در زنها  گرایش های سادیسمی بیشتر از مردان است و در مردها گرایش مازوخیزمی قویتر است با نمایش آنها و حتی اغراق در آنها به بیان منظور خود میپردازند. البته این برداشت بر پایه روانشناسی فروید است و طبیعتا مخالفانی نیز دارد و از آنجا که من برای توضیح این نظریه یا دفاع از آن این نقد را نمی نویسم از تحلیل آن پرهیز میکنم (هر چند که خودم از طرفداران آن هستم).

آخرین تانگو در پاریس مشخصا به این محرکهای منفی پرداخته است .برای پائول خشم از همسر خیانت کار و غم از دست دادن کسی که دوستش داشته و در جین عصبانیت و انتقام از دوست پسر سر به هوا و لاقیدش که در رابطه شان تردید دارد و فیلمی که میسازد مهمتر از اوست ،محرکهای منفی را شکل میدهد.پائول با این رفتار قصد انتقام گرفتن از جنس مونث را دارد ولی همانطور که پیش از این هم گفتم این فیلم تنها در ظاهر و سطح این نظریه دست و پا میزند و هیچگاه نمیتواند به عمق برسد و چه بسا با صحنه های بیش از حد خود حتی به لوث کردن مساله نیز میرسد.

برتولوچی کار خود را راحت کرده (و صد البته کار براندو را)زیرا هیچ صحنه ای از قبل از بحران پائول (خودکشی همسرش ) را نشان نمیدهد و شخصیت اصلی پائول در پرده ای از ابهام باقی میماند و تنها شناخت ما چند جمله ای است که کارآگاه پلیس به پیشخدمت هتل میگوید. اما واقعا بازی براندو در این فیلم (هرچند که خود او از کل فیلم ناراضی است) بسیار زیبا روان و باور پذیر است. اگر از شاخصهرابطه جنسیدر این فیلم صرف نظر کنیم شباهتهای زیادی با فیلم درخشش اثر استنلی کوبریک را در آن میبینیم (البته درخشش محصول سال ۱۹۸۰ است و من قصد ندارم این دو فیلم را به هم ربط دهم) با پایانی یکسان ولی در معنی متفاوت. من شخصا بازی جک نیکلسون را در آن فیلم بیشتر میپسندم زیرا به شخصیت سینماییش نزدیک تر و از دید روان شناسی واقع گرایانه است. ولی در این فیلم بازی مارلون براندو هر چند بسیار قویتر از نیکلسون است ولی ضعف شخصیت پردازی و ایراد فیلم نامه باعث تضعیف این اثر شده است. شاید اگر به جز براندو بازیگر دیگری این نقش را میگرفت و اسمی به بزرگی برتولوچی پشت آن نبود تنها خاطره ای از آن به جا مانده بود. چند صحنه چالش برانگیز در این فیلم وجود دارد مانند صحنهرابطه جنسیمقعدی و یا صحنه ای که پائول از جین میخواهد انگشتش را ….! ماریا اشنایدر بازیگر زن فرانسوی فیلم درباره صحنه‌ای از فیلم که حاوی صحنه هایی ازرابطه جنسیمقعدی است اعلام کرده که این قسمت در فیلمنامه نبوده و مدتی بعد افزوده شد او می‌افزاید که باید در این مورد وکیل  می‌ گرفته‌است چون نمی‌توان کسی را مجبور به بازی در قسمتی از فیلم کرد که در فیلمنامه نیست.اشنایدر اشکهای خود دراین صحنه را واقعی عنوان کرده‌است. او همچنین کارگردان فیلم را جاکش نامیده و بازی در این فیلم را تنها اشتباه زندگی خود دانسته‌است . مارلون براندو نیز درباره بازی دراین فیلم گفته‌است این فیلم او را تحقیر کرده‌است.با اینحال این فیلم دارای نکات و صحنه های مثبتی هم هست مانند صحنه گفتگوی پائول با جسد همسرش و یا صحنه ای که جین را تا آپارتمان مادرش دنبال میکند که به خوبی جنون را به نمایش گذارده است.وینسنت کنبای، منتقد روزنامه نیویورک تایمز، محتوای جنسی قوی در فیلم را به عنوان «بیانی هنری»! از دوران نورمن میلر و جرماین گریر تلقی می‌کند.میخواستم در مورد صحنه و نکات دیگری از این فیلم هم صحبت بکنم ولی از آنجایی که قصد من فقط بیان نکاتی از فیلم و معرفی است و نه القای نظرات شخصی خودم برای آشنایی بیشتر شما با این فیلم نوشته ای تقریبا طولانی را از راجر ایبرت نقل میکنم .

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …