نقد فیلم اول پدرم را کشتند (First They Killed My Father)

نقد فیلم اول پدرم را کشتند (First They Killed My Father)Reviewed by محمدرضا on May 7Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم اول پدرم را کشتند (First They Killed My Father)نقد و بررسی فیلم اول پدرم را کشتند (First They Killed My Father) آنجلینا جولی بازیگر و فیلمساز سرشناس آمریکایی، امسال سومین فیلمش را کارگردانی کرده است

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم اول پدرم را کشتند (First They Killed My Father)

آنجلینا جولی بازیگر و فیلمساز سرشناس آمریکایی، امسال سومین فیلمش را کارگردانی کرده است. “اول پدرم را کشتند” 

فیلمی بیوگرافیکال (زندگی نامه ایبر اساس کتابی به همین نام نوشته ی لونگ آونگ می باشد که به زندگی واقعی

نویسنده در زمان کودکی اش می پردازد که در اردوگاه های کار اجباری دولت خِمِرهای سرخ در کشور جنگ زده ی کاموج گذرانیده است.

جولی به مانند فیلم اولش سرزمین خون و عسل” که به معضلات جنگ در کشور بوسنی می پرداخت، اینبار به سراغ یک ملودرام تلخ جنگی دیگر رفته است. “اول پدرم را کشتند” با تم تاریخی اش به بازه ی زمانی فاجعه باری در جنوب شرقی آسیا در دهه ی ۷۰ می پردازد که نهایتا به یک نسل کشی جنون آمیز و وحشیانه منجر گشتکشور کامبوج پس از وضعیت خونبار ویتنام در دهه ی ۵۰ و ۶۰، گرفتار جریان های رادیکال و غیر انسانی کمونیست – مائویست های آن زمان قرار گرفتخِمِرهای سرخ نام یک گروه انقلابی کمونیستی در کامبوج بود که به مانند ویت کنگهای ویتنامی به دنبال سرنگونی حکومت پادشاهی و به زعم خودشان، کوتاه کردن دست امپریالیسم و سرمایه داری غربی بودندآنها پس از چیره شدن بر منطقه برای ایجاد توازن میان اوتوپیای خود با مردم عامه ی کشور، دست به جنایت های فاجعه باری زدند که رد خونین آن برای همیشه در تاریخ ماندگار می مانددر این راستا برای پیاده شدن ایدئولوژی افراطی خِمِرها، بر اساس آمارهای جهانی در حدود ۴ سال در کامبوج حدود ۲ میلیون انسان بی گناه اعم از مرد و زن و کودک و سالخورده بر پای بسط این تفکر نیمه کمونیستی و نیمه فاشیستی قربانی شدند که این اصلاح سیاسی آنها جهان را تکان داد.

 

حال در این بازه زمانی خونبار که زنده ها بر مردگان حسادت می کردند، زندگی واقعی دختر بچه ای بنام لونگ آونگ بهانه ای می شود برای ساختن درامی اثر گذار و تلخفیلم روایتش را به صورت سر راست از لحظه ی ورود نیروهای انقلابی خِمِرها به داخل کشور آغاز می شود و مخاطب در سفری اودیسه وار از جنس برزخی انسانی، همراه خانواده ی آونگ شده و در محور روایت هولناک زندگی این خانواده ی مهنت زده، تاریخ کامبوج جنگ زده برای ما با تمام واقعیت های جنایت بارش روشن می گرددشروع فیلم با نماهایی مستند وار از سخنرانی نیکسون رئیس جمهور آمریکا در اوج جنگ ویتنام و کشتارهای مردم بی گناه شروع می گرددسپس با یک جامپ کات وارد پیرنگ اثر می شویمنوع شخصیت پردازی فیلم که حول پرسناژ بسیار خوب درآمده ی دختر بچه (لونگ آونگجریان پیدا می کند، درام را به صورت پله به پله تئوریزه نموده و اصطلاحا دست مخاطب را می گیرد و از گذرگاه های پیچ در پیچ اتمسفر جنگ زده اش عبور می دهددر این بین روابط دراماتیک و بسیار تاثیر گذار خانواده با یکدیگر، بخصوص نزدیکی گرم پدر و دختر بدون سانتی مانتالیسم و اغراق در بستر فیلم به یک ساختگرایی فرمیک رسیده و نقطه ی مرکزی نگاه اثر برای مخاطب، از سوی دختر بچه ی بشدت سمپاتیک ماست.

 

اما نوع سبک دوربین و چینش میزانسن ها در برخی از سکانس ها به منطق روایی اثر نمی خورد و می توان همین امر را نقطه ی ضعف اول پدرم را کشتند” دانستبرای مثال در سکانس های آغازین حرکت های گیج و حیران دوربین روی دست و تراکینگ شات های هوازی، به نوع درام پردازی روایت نمی خورد و به مخاطب مجال مکث نمی دهدبا اینکه خیلی راحت می شد چنین نماهایی را با میزانسن هایی ایستا و دوربین ثابت گرفت تا حداقل منطق روایی درام برای ما ساخته می شدبا اینکه فیلم با چنین سرگردانی نقطه ی دیدی، استارت می خورد اما در ادامه ساختمان اثر به انسجام کافی رسیده و نقطه نظرهای دوربین در قسمت های اردوگاه و نمایش جنون آمیز کمونیست های رادیکال به خوبی از پس درام نمایشی اش بر می آید.

اول پدرم را کشتند” اتمسفر تلخ و بسیار اخلاق گریزی را در پس تصویر خود دارد و هسته ی خانواده در پس نمایش بدون رنگ و لعاب های هالیوودی در فرم، بسیار سمپاتیک در می آیدرابطه ی لونگ با پدرش یکی از فاصله گذاری های فرمیک بجا و سازنده ی فیلمساز در بستر روایتش می باشد که مخاطب را تکان داده و در پس بازی درخشان آن دختر بچه کامبوجی، فضایی می آفریند که جهان به وجود آمده اش بشدت رنگ و بوی بزرگسالانه دارد و گویی دیگر دنیای کودکی مرده استلونگ ابتدا در دنیای منحصر بفرد خود کودکی معصومانه اش را می گذراند ولی روز بعد او در همان بچگی به پیری زودرس می رسیدکار کردن، جنگیدن، خشونت و برده بودن، تمام موهبت آزادگی ایدئولوژیک برای لونگ است.فیلمساز در روایت این درام زندگی نامه ای اش برده داری خِمِرهای سرخ از انسانها را به تصویر کشیده و اعمال آنها به طور جالبی پیوند نزدیکی با افعال جنون آمیز نازیست ها در اردوگاه های داخائو و آشوویتس داردمراکز کشتار جمعی این کمونیست های تندرو بجای اینکه به سمت شعار بغلتد، بیشتر نمایشی سمپاتیک برای مخاطب خلق نموده و میزانسن ها و بخصوص نگاه ناظرانه ی لونگ ما را در حیطه ی یک شاهد نسبی گرا قرار می دهد.

 

یکی دیگر از کارهای جالب فیلمساز در ساختار روایتش، ایستادن در مقابل حدس اولیه ی تماشاگر استچون اولین توقع ما از فیلم، همانطور که از نامش بر می آید، مرگ پدر می باشدیعنی تماشاگر از همان ابتدا در انتظار نمایش قتل پدر بوده اما روند پیرنگ، این نقطه ی اثر گذاری دراماتیک را به تعویق انداخته و در پایان ما فقط در پلانی سوبژکتیو در ذهن لونگ، اعدام پدر را می بینیم و سپس در ادامه سکانسی قائم بر نمایش مرگ خواهر و برادرهای لونگ هم دیده نمی شوداساسا فیلمساز با این کار جهان ذهنی کودک را به دنیای خودآگاه ما پیوند زده و این تصویر سازی را به ناخودآگاه مخاطب می سپارد. “اول پدرم را کشتند” یکی از فیلمهای تاثیر گذار و خوب این سالهاست که نقطه نظرش کاملا از سوی یک کشور جهان سومی بوده و حتی آنجلینا جولی در پایان تیر خلاص را به ایدئولوژی میلیتاریسمی آمریکایی می زندابتدای فیلم با سخنرانی نیکسون شروع شده و در پایان، فیلم با ارائه ی گزارشی از بمباران های هوایی ارتش ایالات متحده از این کشور دفاع نمی کند و انتهای اثر را با دست ناجی گون آمریکایی ها نمی بندد، درست برعکس آثار فیلمسازانی همچون ایستوود و اسپیلبرگ.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …