نقد و بررسی فیلم آخرین جدای: بازگشت جنگ ستارگان !
در ابتدا قرار بود تا جورج لوکاس، عنوان جانسون را از مجموعه خود حذف کند و به نوعی کنار بگذارد تا ضربه ای به این مجموعه
وارد نشود. اما لوکاس با مشاهده اولیه فیلم دیگر از مجموعه کالت سینما، آخرین جدای تصمیم گرفت تا در ابتدا آن را برای
منتقدین به نمایش در آورد. نمایش اولیه فیلم با واکنش خیره کننده منتقدین همراه بود. بسیاری عنوان کرده بودند که ساخته
جانسون، بیشترین شباهت را به ساخته های قوی مجموعه های لوکاس دارد، تعدادی دیگر حتی ساخته حانسون را به قوت
و جنبش اثر دیدنی، ضربه به امپراطوری دانستند. اما نظر منتقدین شاید در معدود دفعات با ببیندگان سینمائی همراه و همخوان
شده بود. ساخته کمپانی لوکاس که به نویسندگی و کارگردانی جانسون بود، موفقیت خیره کننده ای در نزد عاشقان این مجموعه کسب کرد.
جنگ ستارگان آخرین جدای، در حقیقت آخرین جدای است. اثر جانسون داستانی را روایت میکند که دیگر جدای بودن به کتاب و درسهای معرفت باز نمیگردد و همه چیز به درگیری ذات کارکترها متمرکز شده است. شاید بتوان عنوان کرد، خبر سفارش ساخت سه گانه توسط لوکاس به جانسون بسیار هیجان انگیز میباشد. چرا که ساخته ابتدایی نشان میدهد که جانسون میداند، چگونه از ریشههای این مجموعه استفاده کند و همچنین روش روایت خود را در بیانی تازه و غیرتکراری بیان کند. جنگ ستارگان: آخرین جدای، دیگر نبرد شرارت و خیر نیست و دیگر آن داستان همیشه گیشه پسند نیست. آخرین جدای نمیتواند همانند بلید رانر ۲۰۴۹، آن پیچش نهایی و آن ضربه زیرمتنی را وارد کند اما با این حال، کارکترهای خود را در مجموعه اتفاقاتی قرار میدهد که مخاطب را مجذوب خواهد کرد.
ساخته جانسون دیدنی است. جلوههای ویژه در نوع خود زیباست و از شلوغی عجیبی برخوردار نیست اما با این حال در زمان مناسب خود را به نمایش میگذارد. کینه و انتقامجویی نیز خود را به بهترین شکل نشان میدهد و این در حالی است که جانسون خود را از عنوان قبلی این مجموعه، نیرو بر میخزد، جدا نکرده است. سوالات مهم نسخه قبلی نیز تا حدی به آنها پاسخ داده میشود و بدون شک پاسخهای بزرگتر بیشتری در مسیر این عنوان خواهد بود.
یکی از نقاط قوت این عنوان در کنار، فیلمنامه خوب، کارگردانی با روایت شفاف و درگیر کننده و همچنین بازی بسیار خوب بازیگران فیلم که بیشتر میزان توانایی خود را در نسخه قبلی به نمایش گذاشته بودند، موسیقی متن نوستالژیک و جذاب فیلم است. هنگامی که فیلم در مسیر روایت است، موسیقی شنیدنی فیلم مخاطب را در خلائی غیرقابل باور قرار میدهد. حسی که ببینده در تصاویر غرق شده است و در کنار آن، یادآوری زیبایی از دیدنیترین آثار این مجموعه و قلههای داستانی بوده که لوکاس آنها را خلق کرده است.
امپراطور ضربه میزند، شاید عنوانی به نظر میرسید که تنها کارگردان و نویسندهای توانایی پرداخت به آن را دارد که خود دنیای خلق شدهاش را درک کرده است، اما خبر خوش برای طرفداران این مجموعه آن است که فرانچایز پرطرفدار جنگ ستارگان نه سقوط خواهد کرد و نه نوستالژیک خواهند ماند. جانسون شاید در عنوان ابتداییاش دیوانهوار نبوده باشد اما بسیار موفق در بیان داستانی درگیر کننده و روایتی منسجم ظاهر شده است. بنابراین میتوان عنوان کرد، مجموعه جنگ ستارگان با سیاست و تصمیمگیری لوکاس که این بار کارگردانش امتحان خود را پس داده، میتواند به مسیری جذاب و متفاوت و البته پای بند به اصول و رنگبندی نسخه ابتدایی ساخته و ادامه داده شود. مهم آن است که مخاطب بداند، دیگر خبری از جنگ بین پدر و پسر و خیر و شر نیست، این بار داستان اگرچه همان برخورد نیروهای جمهوری و امپراطوری میباشد اما چاشنی جدیدی چالشی جدید در فیلم ایجاد کرده است و همچنین نویسندگی جانسون نیز در پایان بندی، علت و معقول بودن جدای بعدی را کاملا قابل درک نشان میدهد و ویژه بودن در جایگاه را یک برای همیشه زیر سوال میبرد. این که برای جدای بودن، لازم نیست از خون و نسلی خاص و منحصر به فرد برخوردار باشید، هر شخصیتی توانایی تبدیل شدن به نیروی جدای را دارد. اما این چالش عنوان شده، اگرچه جذاب است، اما باید دید در آینده چطور به آن پرداخته خواهد شد.