گزارش “بارنزریویو ” با اشاره به صدماتی که شهادتهای دروغ و جعلی “شاهدین عینی ” و “بازماندگان ” به علم تاریخ وارد کردهاند، ادامه مییابد: برای کسب دانش تاریخی هیچ نوع میانبری وجود ندارد. در اغلب موارد هیچ چیز نمیتواند جایگزین خواندن و بازخوانی دقیق و موشکافانه رویدادها باشد. در آلمانی عبارتی وجود دارد به معنای “دیوانهوار دروغ گفتن ” (lugen wie gedruckt). یک ضربالمثل روسی نیز وجود دارد که میگوید “هیچکس مثل یک شاهد عینی دروغ نمیگوید. ” اینها دو خطر عمدهای هستند که در نوشتههای تاریخی امروزی به چشم میخورند. برای مقابله با این وضعیت، محققین مکتب تاریخ حقیقی سعی میکنند تاریخ را از انبوه چیزهایی که احاطهاش کردهاند محافظت کنند. اما آنها برای نیل بدین مقصود باید تاریخ را با دقت و موشکافی زیاد مورد بازبینی قرار دهند و این کار آسانی نیست. کتابی که معرفی میشود برای یک مطالعه غیرجدی و سرسری نگاشته نشده است. این اثر به عنوان یکی از متون اصلی مکتب تاریخ حقیقی در حوزه هولوکاست، دقت و موشکافی لازم را در بهترین حد ممکن رعایت کرده است.
در ادامه گزارش حاضر آمده: آن دسته از افراد ادیب و اهل مطالعهای که دقتی هر چند اندک در مورد موضوع ادبیات هولوکاستی کردهاند یقینا تصدیق مینمایند که آثار و ادبیات نابودیگراها (exterminationist) افرادی که معتقد به داستان نابودی و کشتار یهودیها به دست آلمان نازی هستند دچار مبالغه و گزافهگویی شدهاند. یهودی واقعا تحت پیگرد و آزار بودند و در این میان دچار رنج زیادی شدند و مرگ و میر بالایی نیز متحمل شدند. چرا باید موضوع را بیشتر بررسی کرد؟
گزارش “بارنزریویو ” با جواب به سؤال فوق ادامه مییابد: به یک دلیل، زیرا خود تاریخ در معرض خطر قرار دارد. تا چه حدی تاریخ برای مصارف تبلیغاتی به کار میرود؟ تا چه حد باید هر دورهای افسانهشناسی هولوکاستی مختص به خود – به همراه تابوها و سانسورهایش – را داشته است؟ تحمل کردن این نوع تنزل استانداردها بدون هیچ گونه اعتراض و یا مقاومت درست به مانند این است که در اجرای قانون از فرایند منصفانه و بیطرفانه قضایی دست بشوییم. تاریخ نیز به فرایندی منصفانه و بیطرفانه نیاز دارد.
برای مثال برای بررسی درستی یک شهادت باید خود شهادتها را نیز مورد استنطاق و بازجویی دوباره قرار داد تا میزان صحت آنها را سنجید. (چه مقدار از شهادتهای بازماندگان هولوکاست در معرض شک و تردید قرار گرفتهاند؟) اگر دادگاهی به جنایتی رسیدگی میکند که میتواند منجر به صدور حکم اعدام شود (در این مورد جرم عبارت است از شنیعترین کشتار دستهجمعی تاریخ) آیا نباید آلات ارتکاب آن جرم به دقت مورد بررسی قرار گیرند؟ عنصر فیزیکی جرم کجاست؟
آن دسته از خواندگانی که میخواهند برای اولین بار اسناد و مداراک موجود را به طور جدی مورد وارسی قرار دهند، کتاب حاضر را شوکهکننده خواهند یافت. در این کتاب مجموعهای از اصلیترین مطالب تجدیدنظرطلبها منتشر شده است. کتاب “کالبدشکافی هولوکاست ” متشکل از ۲۴ مقاله است که هر کدام در حدود ۳۰ صفحه را شامل میشوند. برخی از این مقالات بسیار فنی بوده و مطالعه همگی آنها ضروری است. بخش شوکهکننده کتاب اینجاست که با خواندن آن میفهمیم تجدیدنظرطلبی بر دعاوی نابودیگرایان مهر پایان نهادهاند. عنوان کتاب نوعی اشاره کنایهآمیز به کتاب دبورا لیپستاد (Deborah Lipstadt)، نابودگرای معروف، است که برای حمله به محققین مکتب تاریخ حقیقی نوشته شده بود. عنوان کتاب لیپستاد از این قرار است: “انکار هولوکاست: حملات فزاینده به حقیقت و حافظه. ”
اما تحقیق در باب تاریخ حقیقی هولوکاست پدیدهای است که هر کسی باید به شیوه خود بدان بپردازد. همانگونه که در مورد تبلیغات بدبین و شکاک هستیم، خودمان نیز نمیخواهیم که بخشی از آن باشیم. ما معترضینی هستیم که به سادگی عقیده خود را تغییر نمیدهیم.
گزارش نشریه “بارنزریویو ” با بررسی کتاب رودلف گرمار ادامه مییابد: زمان زیادی لازم است تا متون ارائه شده در این کتاب به طور کامل فهمیده شوند. اذهانی که هنوز متولد نشدهاند روزی با علاقه و اهمیت خاصی به مطالعه متون خواهند پرداخت. مخالفین ما امروزه هولوکاست را تبدیل به مهمترین مشغله تاریخ کردهاند. همین واقعیت در آینده توجهات زیادی را معطوف به خود خواهد کرد. چگونه این تبلیغات و افسانهها توانستهاند در این زمانه صلح خود را چنین گسترده تحمیل نمایند و چگونه در فضایی که چنین دم از آزادی بیان زده میشود با مقاومت ضعیفی روبرو گردیده؟
گرمار رودلف (Germar Rudolf) ویراستار این کتاب، پس از اینکه کتاب مقدماتیاش با نام “بنیانهای تاریخ ” ۱۵ سال قبل انتشار پر سر و صدای خود را در آلمان آغاز کرد، تصمیم گرفت بنا به دلایل حقوقی کتابش را با نام مستعار به چاپ برساند. این نویسنده که نامش مستحق تقدیر و تحسین است، رهبری جهانی جنبش مکتب تاریخ حقیقی را عهده دار شده و بارها تحت پیگرد و تعقیب قضایی قرار گرفت که این خود از وی قهرمانی بزرگ ساخت. رفتار همکاران وی در مؤسسه ماکس پلانک (Max-Planck-Institut) که لکه ننگی بر نام پلانک است، و سپس سیستم قضایی آلمان و در آخر خود دولت آلمان روزی به عنوان یکی از بزرگترین رسواییهای زمان ما قلمداد خواهند شد. آنهایی که تاریخ را میسازند معمولا هزینه آن را میپردازند.
رودلف در معرض انواع حملات تعصبآمیز قرار گرفت اما خود هیچگاه در عقایدش تعصب را راه نداد. اثبات حقیقت تاریخی امری بسیار سخت است زیرا همیشه برنامهای سیاسی در جهت مخالف آن وجود دارد. دوک ولینگتون (Wellington) در اواخر عمرش میگفت که آنقدر داستانهای متفاوتی درباره نبرد واترلو شنیده است که گاهی با خود میاندیشد آیا واقعا در آنجا حضور داشته یا نه. ما محققین مکتب تاریخ حقیقی بر صداقت و درستکاری در مواجهه با پیچیدگیهای تاریخ گذشته اصرار میکنیم، بنابراین باید خود نیز این فضائل را دارا باشیم و هیچگاه از آنها عدول ننماییم.
منبع:خبرگزاری فارس