به گزارش خبرگزاری فارس، سیدرضا مؤید که اکنون در آستانه ۷۰سالگی به سر میبرد، از شعرای برجسته آیینی و انقلابی است که سرودههای پرشور و شعورش ذکر لب مردم و ذاکران اهل بیت علیهم السّلام است.
شعر معروف «خدا کند که بیایی» تنها یکی از آثار ماندگار اوست و مجموعه اشعار او در طول سالها، از «گلهای اشک» تا «بهار بیخزان» مجموعهای غنی از معارف ناب دینی بودهاند که در کالبد ادبیاتی معرفتی و در عین حال مردمی جلوه کردهاند.
ویژگی برجسته وی، آن است که دعبلوار، شعر خود را در خدمت انقلاب و امام به کار گرفته و ابعاد انقلابی و ستمسوز و مجاهدتآمیز معنویت ناب دینی را در اشعار شیرین خود به مردم نشان داده است.
از همین رو بود که مقام معظم رهبری نیز در دیدار اخیر خود با جمعى از شعراى آیینى کشور در ۲۵ خرداد ماه سال جاری، فرمودند: «به برخى از موضوعات در شعرهاى آئینى کم پرداخته میشود؛ از جمله، موضوعات مربوط به مسائل انقلاب، مسائل جنگ و دفاع مقدس. البته در یک دورهاى خیلى خوب بود. همین آقاى مؤید در زمان جنگ وقتى جنازههاى شهدا را به مشهد مىآوردند، شاید هر روزى یا هر چند روزى یک غزل میگفت و مداحها اینها را میخواندند . . . الآن جاى این اشعار خالى است».
در آستانه برگزاری نکوداشت این دعبل انقلاب اسلامی و انتشار مجموعه اشعار مبارزاتی و جهادی او و همچنین عید مبعث خبرگزاری فارس شعر منتشر نشده از سیدرضا مؤید را که به مناسبت عید مبعث و در ایام دفاع مقدس سروده شده است، تقدیم خوانندگان میکند.
مکه امشب غرق نوری دیگر است
آسمان روشن ز نوری دیگر است
شب بوَد آبستن رازی بزرگ
در حجاب مکه اعجازی بزرگ
سر بهسوی کوه و صحرا میکشد
انتظار صبح فردا میکشد
پای تا سر شوق و سر تا پا نگاه
شاهد مردی که میآید ز راه
رادمردی کو بوَد خیر الوری
آفتابی کآن بتابد از حرا
ساحت غار حرا عرش نماز
گلشن بشکفتن گلهای راز
محفل انس خلیلی دیگر است
کو حبیب و از خلیل اولیتر است
آن مبارک صحنه، طور احمدیست
جلوهگاه عشق و نور احمدیست
چون شود گرم مناجات و دعا
گم شده در جذبه عشق خدا
آیدش در جلوه، نور کردگار
وز میان نور، بانگی آشکار
کی محمد ای رسول ما بخوان
خیز و باسمِ ربّک الاعلی بخوان
تو رسولستی و قرآنت کتاب
انبیا چون انجم و تو آفتاب
کن سخن آغاز از ربّ الفلق
آن که انسان آفریده از علق
آن ندا وحی و منادی جبرئیل
پیک پیغام خلیلی بر خلیل
احمد امّی لقب، لب باز کرد
با منادی هم ندا آواز کرد
شد دلش آئینه ذات ودود
خواند از این آیات هر رازی که بود
روح عالم جان گرفت از جان وحی
شد دهانش چشمه جوشان وحی
صبح رویش مطلع الانوار شد
سینه او مخزن الاسرار شد
در حرا فرمان حرّیت گرفت
وز خدا تاج عبودیت گرفت
بنده، حق را محرم درگاه شد
ابن عبدالله، عبدالله شد
از عبادت با خدا همراز گشت
در میان انبیا ممتاز گشت
بهترین وصفش کمال بندگیست
چون محمد ذات حق را بنده کیست؟
ای محمد ای بزرگ رهبران
عقل اول، آخر پیغمبران
ای رخت در محفل توحید، شمع
هرچه حسن و لطف و رحمت در تو جمع
پاسخ هر دین و آئین دین توست
مکتب عدل و شرف آئین توست
ای وجودت رحمه للعالمین
فیض عامت شامل مستضعفین
نک ببین کز بعد اعصار و قرون
باز ما را مکتبت شد رهنمون
بعثتت در عصر ما تجدید شد
کشور ما کشور توحید شد
مکتب عشق و شهادت زنده شد
زنده دین زان چشمه ارزنده شد
پاسداران پاس این مکتب دهند
آبرو بر مکتب و مذهب دهند
باز برپا ماجرایی دیگر است
کشور ما رزمگاه خیبر است
باز فریاد علی آید به گوش
حمزه از سوی دگر دارد خروش
دشت و دامن باز نقش خون گرفت
از ارس تا ساحل کارون گرفت
باز شد در کشور ما پای جنگ
کشور ما سوخت در غوغای جنگ
شعله عشقت چراغ راه شد
پرچمت برپا ز روح الله شد
اندرین غوغا که ما اسلامیان
سخت در جنگیم با صدامیان
ابنملجمها به میدان تاخته
هر طرف سنگ نفاق انداخته
طعنه بر امر شهادت میزنند
دم ز تضعیف ولایت میزنند
گر که نادانسته یا دانستهاند
پشت دین و مملکت بشکستهاند
از نفاقافکن حمایت میکنند
وز امام خود شکایت میکنند
گوی با آنکس که از جهل مزید
این شهیدان را نمیداند شهید
دید او از دیده صدامی است
کین نه رسم مکتب اسلامی است
جوشش خون شهیدان خدا
بازگرداند ولایت را به ما
ای ز مهر و مه جهان افروزتر
وی به اسلام از همه دلسوزتر
بخش عزت امت اسلام را
سرنگون کن دولت صدام را
رحمتی این ملت آگاه را
سرفرازی بخش روح الله را
رهبر ما را تو بهروزی بده
ارتش ما را تو پیروزی بده
بر «مؤید» کن نظر ای فیض عام
تا نلغزد پایش از خط امام
اینک ای پیغمبر ختمیمآب
حال ما را از مقال ما بیاب
* سروده شده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۶۰