بررسی ۱۲ طرح شروع تصادفی جنگ با ایران
در حالی که نیروهای نظامی آمریکا در آغاز قرن بیست و یکم به بهانه حوادث یازدهم سپتامبر دو کشور عراق و افغانستان را به اشغال خود درآوردند و می رفتند تا با سرنگونی حزبالله لبنان و محاصره همهجانبه محور مقاومت در منطقه عملاً قلب تپنده دنیا را تحت کنترل خود درآورند، ناگهان شرایط بهطرز ناخوشایندی به ضرر غرب تغییر جهت داد.
شکست رژیم صهیونیستی از حزبالله لبنان و حماس در جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، به قدرت رسیدن شیعیان در عراق و شکست سیاست حضور بدون تلفات نیروهای ناتو در افغانستان عملاً غرب را با یک بنبست همه در مسیر اشغال خاورمیانه روبهرو کرد.
از سوی دیگر مقاومت همهجانبه در حفظ توان هستهای و غنیسازی ایران و ستیز همهجانبه نظام حاکم بر این کشور با حضور آمریکا در خاورمیانه عملاً این بنبست را به یک گرفتاری بزرگ تبدیل کرد.
*خیزشهاس اسلامی عرصه را بر آمریکا تنگ میکند
در شرایط فعلی آغاز خیزشهای اسلامی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا گرفتاری غرب را صد چندان کرده است.
سرنگونی دیکتاتورهای مورد حمایت غرب همچون حسنی مبارک، زینالعابدین بن علی و عبدالله صالح و گرایشات شدید ضدصهیونیستی و آمریکایی مردم منطقه عملاً دولتمردان غربی را به این نتیجه رسانده است که حتی با روی کار آمدن دموکراسی به سبک غربی، روند قبلی غیر قابل بازگشت خواهد بود.
این در حالی است که کشورهایی همانند عربستان سعودی به دلیل دودلی آمریکا در حمایت از حسنی مبارک به شدت نسبت به تداوم سیاستهای حمایتی اوباما دودل هستند.
*خاورمیانه برای غرب غیر قابل تحمل است
بهطور حتم فضای کنونی خاورمیانه برای غرب غیر قابل تحمل بوده و آمریکا برای رهایی از فشار کنونی نیز به فضایی برای تنفس و اتخاذ سیاستهای جدید برای مدیریت حوادث اخیر دارد.
این فضای تنفسی علاوه برفراهم آوردن زمینه تغییرات جدید باید معادله کنونی حاکم بر فضای کشورهای منطقه را که مبتنی بر آزادی خواهی و دوری از استعمار خارجی است به یک معادله درونگروهی بین کشورهای مسلمان مطابق با اهداف غرب تقلیل دهد.
در شرایط فعلی یک درگیری نظامی محدود تنها واقعهای است که توانمندی لازم را برای تحقق چنین اهدافی دارد.
*یک درگیری نظامی همهجانبه با کشوری همچون ایران بهنفع هیچکس در منطقه نخواهد بود
یک درگیری نظامی همهجانبه با کشوری همچون ایران بهنفع هیچکس در منطقه نخواهد بود، چهاینکه در صورت چنین اتفاقی جبهه نظامی چنین نبردی پس از جنگ جهانی دوم، دومین جبهه عظیم درگیری در دنیا خواهد بود.
از سوی دیگر شرایط اقتصادی آمریکا به هیچ عنوان اجازه چنین درگیری را ایجاب نمیکند و دولت آمریکا حتی در فراهم آوردن هزینههای جاری خود با مشکل روبهرو است.
اما یک درگیری محدود علاوه بر فراهم آوردن فضای لازم برای انحراف افکار عمومی جهان اسلام و کشورهای جهان، امکان کسب موافقت کنگره برای افزایش سقف بدهیهای آمریکا بدون برآوردن شرطهای جناح جمهوریخواه امکان پذیر است.
*حادثه ویتنام در ایران تکرار خواهد شد؟
البته به میان آمدن چنین طرحی به هیچ عنوان در قاموس سیاست خارجی آمریکا بیسابقه نیست. حمله دروغین به ناوشکنهای آمریکایی در خلیج تونکن که سبب آغاز جنگ ویتنام شد، یکی از دهها موردی است که هماکنون افشا شده است.
به نظر میرسد در مورد ایران هم طرحهای مشابهی در جریان بوده است. سیمور هرش روزنامهنگار مطرح آمریکایی در سخنانی گفت:
دیک چینی معاون قدرتمند بوش، در ماههای آخر دوران ریاست جمهوری بوش، حدود ۱۲ طرح شروع جنگ با ایران را بررسی کرده بود، که به نظر وی بهترین آنها ملبس کردن کماندوهای نیروی دریایی (خوکهای دریایی) امریکا به قایق و یونیفورم سپاه پاسداران و سپس حمله آنها به ناوهای آمریکایی بود. این طرح کپی برداری از رویدادی مشابه در جریان آغاز جنگ ویتنام و بمباران گسترده این کشور بود.
*یک بازی دوسر باخت برای آمریکا
به نظر میرسد در شرایط فعلی این سناریو در محدودهای کوچکتر مدنظر سردمداران ایالات متحده است، اگرچه حتی فراهم کردن چنین سناریویی حتی با وجود یک درگیری کوچک به هیچ عنوان نتایج مورد نظر را برای ایالات متحده را به بار نیاورد و عملاً یک بازی دوسر باخت برای ایالات متحده محسوب میشود.
چهاینکه ایران ثابت کرده است هر تهاجمی را به صورت کوبنده پاسخ میگوید.