در این زمینه یکی از نشریههای غربی چندی پیش خبر داد که ریاض برای پیشبرد سیاستهایش در منطقه در دوره جدید مجددا بندر بن سلطان که مدتی مغضوب شده بود را بر صدر نشانده است. با توجه به سوابق بندر در خصومت با ایران بازگشت او بهویژه در روابط میان ایران و عربستان بسیار مهم است.
اختلافات دو بازیگر اصلی منطقه خلیج فارس یعنی ایران و عربستان، به مولفههای سیاسی، ایدئولوژیک و ژئوپلتیک باز میگردد. البته این مولفه در سایه انقلاب اسلامی ایران تشدید شد و این دو بازیگر بیش از پیش فعالیتهای یکدیگر را رصد کردند. خاصه آنکه اختلافات شدید مذهبی میان ایران و عربستان سبب شد که شکافهای جدی تری در مسیر روابط دو کشور ایجاد شود.در این میان برخی از سیاستمداران بوده و هستند که این شکافها را تعمیق کردند.
به هر حال با تلاشهای صورت گرفته در عرصه سیاست خارجی، دو کشور ایران و عربستان در سالهای نه چندان دور به اشتراکاتی رسیدند اما این همسویی و اشتراکات دیری نپایید و باز هم این روند واگرایی و افتراق بود که بر فضای روابط دو کشور به ویژه در چند سال اخیر حاکم گشت. یکی از سیاستمدارانی که همواره کوشیده تا روابط ایران و عربستان را در فضای تنش آلود دنبال کند «بندر بن سلطان» فرزند ولیعهد عربستان که هماکنون در آمریکا بستری است و اخبار ضد و نقیضی از حال و روزش مخابره میشود.
تلاشهای بیوقفه وی که در زمره بازها یا افراطیون و نه جناح لیبرال ریاض قرار میگیرد در راه ایران ستیزی و ایران هراسی چهرهای معروف از بندر در این زمینه ساخته است. خاصه آنکه وی آنگونه که مارتین ایندایک روایت میکند با مقامات کاخ سفید در دوران نو محافظه کاران ارتباطاتی فراتر از حد معمول داشته است و در زمان حملات ۱۱ سپتامبر یعنی اوج روابط تنش آلود میان آمریکا و عربستان نیز سفیر سعودیها در واشنگتن بود.
ادعاهای شاهزاده ایران ستیز
بندر بن سلطان هم یکی از سه هزار شاهزادهای است که در خاندان آل سعود بهدنیا آمده است. بندر فرزند ولیعهدی است که در روزهای اخیر حیاتش در هالهای از ابهام فرو رفته است. وی در مارس ۱۹۴۹ در طایف متولد شد، در دانشکده نیروی هوایی سلطنتی کرانول تحصیل کرد و از طریق همین تحصیلات، هفت سال فرماندهی نیروی هوایی سلطنتی عربستان سعودی را بر عهده گرفت.
گفته میشود که وی از طریق اعمال نفوذ در کنگره آمریکا در سال ۱۹۸۷ آنها را ترغیب میکند تا فروش جنگندههای اف- ۱۵ به عربستان سعودی به تصویب برسد اما فصل نوین زندگی این شاهزاده در سال ۱۹۸۳ آغاز میشود زمانی که وی بهعنوان سفیر عربستان در آمریکا منصوب شد و به مدت ۲۲ سال این سمت را در دست داشت.
در دوران این سفارت، وی با ۴ رئیسجمهور آمریکایی، چندین وزیر امور خارجه این کشور و مشاور امنیت ملی آمریکا، چند کنگره آمریکا و صدها سیاستمدار دیگر آمریکایی به ویژه جمهوریخواهان آن هم از نوع نفتیاش رابطه برقرار کرده است. اگرچه اوج دوران فعالیت بندر بن سلطان و نزدیکیاش به آمریکا به سالهایی بر میگردد که کاخ سفید تحت سیطره نو محافظه کاران قرار میگیرد اما یکی دو سال از همین دوران سختترین دوره روابط میان واشنگتن و ریاض است. سالهایی که در آن ملک عبدالله آمریکا را به اشغالگری در عراق متهم کرد و بوش در اوایل دوره پس از ۱۱ سپتامبر به دنبال توهم دموکراتیزاسیون در منطقه بود.
دشمنی با ایران، تلاش برای محدودسازی ایران و شیعیان در منطقه، و همچنین پیش بردن ناآرامیها در عراق از طریق حمایت از نیروهای القاعده و نیز مهار سوریه از جمله برنامههایی است که شاهزاده سعودی در این دوران پیش میبرد اما همین ارتباطات نزدیک بود که به تعبیر مارتین ایندایک موجبات دوری ریاض و واشنگتن را نیز در دورههایی فراهم آورد.
سفیر اسبق آمریکا در اسرائیل در مقالهای در آوریل ۲۰۰۷ به نام؛«پایان ماه عسل بوش و سعودی ها» در این خصوص مینویسد که واگراییها میان بندر و ملک عبدالله در خصوص مسائلی چون فلسطین و اسرائیل دولت بوش را گیج کرده بود؛«درحالی که بوش و دوستانش به سخنان بندر گوش میدانند ملک عبدالله پذیرای سران فلسطینی در مکه بود و قصد نزدیکی به اسرائیل را نداشت.»
مارتینایندایک در همان مقاله مینویسد که پروژه اصلی بندر مهار ایران شیعی از طریق ایجاد ائتلاف میان اعراب سنی و اسرائیل بود درحالی که ملک عبدالله با این ایده سر آشتی نداشت و از دوری از اسرائیل استقبال میکرد. روایت متفاوت ایندایک در سال ۲۰۰۷ اگرچه خطاب به تصمیم سازان واشنگتن نوشته شده است ولی در درون خود درون مایههایی قوی از جدال قدرتی نامحسوس در میان شاهزادگان سعودی دارد.
اما در ماههای اخیر که روابط تهران- ریاض به خاطر لشکرکشی سعودیها به بحرین در اوج تنش قرار داشته است بندر بن سلطان در یکی از دیدارهای خود مدعی شده : «از تحرکات ایران به ستوه آمدهایم. فهمیدهایم که نمیتوانیم با آنها کار کنیم. آنها میخواهند منطقه را به تنهایی تصاحب کنند و کاری هم به ما ندارند. عزمشان را جزم کردهاند که در تمامی پروندههای منطقه تنها سیاستهای خود را پیش ببرند. ما هم تصمیم داریم علیه آنها وارد عمل شویم.»
وی در ادامه سخنان گستاخانه خود میافزاید: «تمام تلاش خود را به کار میگیریم که شاخ ایران را بشکنیم. دیگر اجازه نمیدهیم بیشتر از این در منطقه نفوذ کنند….از امروز به بعد دیگر راه تعامل با ایران را پیش نخواهیم گرفت. آمریکا را هم تحریک خواهیم کرد که علیه ایران بیشتر از اینها وارد عمل شود.»
همچنین درباره گسترش شورای همکاری خلیج فارس و عضویت اردن و مراکش در آن نیز وی به مقامهای ترکیه گفته است که به یک هدف مشخص شورای همکاری را گسترش دادیم؛ رویارویی با ایران. دیگر نمیخواهیم ایران بیش از این در منطقه نفوذ و مزاحمت ایجاد کند!
بندر نفتی
بندر در زمینههای اقتصادی هم فعال بوده و هست. وی در پیشبرد مذاکرات قرارداد تسلیحاتی یمامه انگلیس با عربستان سعودی در سال ۱۹۸۵ کمک بسیاری کرد. طى این قرارداد عربستان تعدادى هواپیماى «تورنادو» از شرکت «بی.آی.ای.سیستم» خریدارى کرد.
گفته میشود شرکت هوافضای بی. ای. ایی انگلیس پس از آنکه قرارداد یکماهه به امضا رسید، مبلغ ۲ میلیارد دلار به حساب سفارت عربستان سعودی در واشنگتن واریز کرد و بندر مبالغ واریزی انگلیس را برای استفادههای شخصی بهکار برده است.
در این زمینه یک قاضی فدرال آمریکا حکم مصادره بخشی از اموال بندر را صادر کرد. بندر همچنین ارتباط تنگاتنگى با خانواده بوش دارد که از زمان ریاست بوش پدر تداوم یافته است تا جایی که اطرافیان «بندر بن سلطان» وی را «بندر بوش» صدا مىزنند.
میزان نزدیکی بندر با اعضای کاخ سفید تا حدی بوده که به گفته برخی رسانهها وی در دوران سفارت خود، به کاخ سفید راه پیدا کرد و گفته میشود که وی اولین سفیر سعودی در آمریکاست که از جزئیات امنیتی وزارت امور خارجه آمریکا مطلع بوده است.
در کتاب «طرح حمله» نوشته باب وودوارد، نویسنده نزدیک به اردوگاه نومحافظه کاران، ذکر شده است که بندر توسط دولت بوش از تصمیم حمله آمریکا به عراق مطلع شده بوده است. در این کتاب همچنین آمده است که بندر از قرارداد کاهش قیمت نفت در آستانه انتخابات سال ۲۰۰۴ ریاستجمهوری آمریکا مطلع بوده است و بوش را بهطور آشکار مورد تایید قرار داده است.
باب وودوارد در این زمینه مىنویسد: حکومت عربستان مىتواند هنگام هجوم آمریکا به عراق تولید نفت را افزایش دهد تا بهاى نفت از قیمت توافق شده بالاتر نرود. بندر آن زمان در رابطه با قیمت نفت خواستار دیدار خصوصى با بوش شد و رئیسجمهور ایالات متحده نیز موافقت خود با این دیدار را اعلام کرد.
از ترک سفارت تا تلاش پنهانی برای کسب قدرت
بندر در ۲۶ ژوئن سال ۲۰۰۵، به دلایل شخصی از سمت سفیری عربستان در آمریکا استعفا دادو رئیس شورای امنیت ملی شد. بازگشت بندر به عربستان سعودی درست چند هفته قبل از مرگ ملک فهد، پنجمین پادشاه عربستان شایعاتی را دامن زد که وی قصد دارد در عربستان اقداماتی را برای کسب قدرت و هموارسازی قدرت برای پدرش صورت دهد. شاید هم به همین دلیل بود که برخی از تحت کنترل قرار گرفتن وی سخن به میان آوردند.
سعدالفقیه، رئیس جنبش اسلامی اصلاح با اشاره به ناپدید شدن بندر، تاکید کرد که شاهزاده بندر بن سلطان به علت تحریک کودتا علیه پادشاه عربستان در بازداشت خانگی بهسر میبرد. ایندیپندنت در همین زمینه نوشت: با توجه به وضعیت جسمانی بد شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز که پدر شاهزاده بندر است، ناپدید شدن وی نگرانیهای بسیاری را بهوجود آورده است، بهویژه اینکه او پس از تعیین شدن شاهزاده نایف بن عبدالعزیز وزیر کشور عربستان سعودی بهعنوان جانشین بعدی برای پست ولیعهدی ناپدید شد.
وی در سال ۲۰۰۵ توسط «عبدالله بن عبدالعزیز» ششمین پادشاه عربستان بهعنوان دبیرکل شورای امنیت ملی عربستان منصوب شد. گزارشانی از دست داشتن وی در مسلحسازی گروههای القاعده، به ویژه القاعده لبنان یعنی گروه سلفی فتح الاسلام و همچنین مسلحسازی گروههای سلفی در سوریه در هفتههای اخیر از رسانهها منتشر شده که همگی نشان میدهد که وی شاهزادهای فعال در جهت مقابله با شیعیان بوده است.
اگر در دوره پیش از بهار عربی پادشاه عربستان از ایده بندر در نزدیکی به اسرائیل برای مهار ایران آنگونه که ایندایک روایت میکند رویگردان بوده اما حوادث جدید و افزایش شکافها میان تهران و ریاض در کنار از دست دادن متحدینی چون حسنی مبارک شاید ملک عبدالله بیمار را به این نتیجه رسانده باشد که باید این بار به حرفهای بندر گوش کند.