امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آیا اسماعیل در سورۀ مریم(ع)، اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم(ع) است، یا ?
#1
آیا اسماعیل در سورۀ مریم(ع)، اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم(ع) است، یا اسماعیل بن حزقیل؟
پرسش
در قرآن مجید اسم حضرت اسماعیل 12 بار آمده است. در سورۀ مریم(ع) بعد از آوردن اسم حضرت موسی(ع)، اسم حضرت اسماعیل آمده است، آیا ایشان همان اسماعیل بن ابراهیم(ع)اند یا اسماعیل بن حزقیل که یکی از انبیای بنی اسرائیل است که بعد از موسی(ع) مبعوث شده است و برخی از مفسران به آن اشاره کرده‌اند؟
پاسخ اجمالی
مفسران در اين‌كه اين اسماعيل كيست، اختلاف نظر دارند؛ بيشتر آنها گفته‌اند كه او فرزند ابراهيم خليل الرّحمن است و برخی دیگر نیز با استناد به روایات گفته‌اند که او اسماعيل بن حزقيل، يكى از انبياى بنى اسرائيل است.

پاسخ تفصیلی
در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيّاً»؛[1] و در اين كتاب (آسمانى) از اسماعيل (نيز) ياد كن، كه او در وعده‌هايش صادق، و رسول و پيامبرى (بزرگ) بود!
مفسران در اين‌كه اين اسماعيل كيست، اختلاف نظر دارند؛ بيشتر آنها گفته‌اند كه او فرزند ابراهيم خليل الرّحمن است،[2] و اگر در این آیه شریفه حضرت اسماعیل(ع) تنها نام برده شده و از اسحاق و يعقوب نامی نیامده براى اين بوده كه قرآن کریم نسبت به خصوص اسماعیل(ع) عنايت داشته است.[3] اما بعضى دیگر گفته‌اند: مقصود آیه، اسماعيل بن حزقيل، يكى از انبياى بنى اسرائيل است؛[4] چون اگر فرزند ابراهيم بود می‏بايست اسحاق و يعقوب را هم نام می‏برد.[5]
هر چند دیدگاه اول، میان مفسران مشهور است، اما روایات دیدگاه دوم را تأیید می‌کنند که در این‌جا بیان می‌شود:
1. در روایت صحیح[6] از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «اسماعيل در آيه "وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ"، اسماعيل فرزند ابراهيم(ع) نيست، بلكه او پيامبرى از پيامبران است كه پروردگار او را به سوى قوم خود اعزام فرمود قوم او نيز پوست سر و صورت او را كندند فرشته‌اى بر او نازل شد عرض كرد پروردگار مرا فرستاده هر چه دستور می‌دهى رفتار نمايم اسماعیل فرمود: می‌خواهم از روش و سيره حسین بن علی(ع) پيروى كنم».[7]
2. برید بن معاویه عجلی از امام صادق پرسید: اى پسر رسول خدا! به من خبر دهيد از اسماعيل كه حق تعالى در كتاب خودش از او ياد كرده و فرموده: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا»، آيا مقصود از او اسماعيل بن ابراهيم(ع) است؟ چه آنكه مردم اين طور می‌پندارند كه وى اسماعيل بن ابراهيم می‌باشد.
امام(ع) فرمود: «اسماعيل پيش از حضرت ابراهيم از دنيا رفت و جناب ابراهيم(ع) حجّت‏ قائم حق تعالى و صاحب شريعت بود، با این حال، اسماعيل با چنين موقعيتى به جانب چه كسانى می‌توانست مبعوث باشد؟!»، راوى می‌گويد: محضر مباركش عرض كردم: پس اسماعيل در آيه مذكور چه كسى است؟
آن حضرت فرمود: «وى اسماعيل بن حزقيل پيامبر است كه خدای متعال او را به جانب قومش برانگیخت و آنها وى را تكذيب كرده و كشتند، سپس پوست صورتش را كندند پس خداوند به آنها غضب نمود و سطاطائيل را كه فرشته عذاب است بر او نازل كرد، فرشته عرضه داشت: اى اسماعيل! من سطاطائيل بوده كه فرشته عذاب هستم پروردگار متعال من را نزد شما فرستاده تا قوم شما را به انواع عذاب‌ها معذّب نمايم و در صورتى كه نخواهى، اينها را به بلاها و گرفتاری‌ها مبتلا سازم. اسماعيل(ع) به او فرمود: به اين امر نياز و احتياجى ندارم. پس حق تعالى وحى فرستاد: اى اسماعيل! حاجت تو چيست؟ عرض كرد: پروردگارا! از بندگانت عهد و ميثاق گرفتى كه تو را ربّ و پروردگار دانسته و حضرت محمّد(ص) را پيامبر و اوصياء كرامش را ولىّ بدانند و به بهترين مخلوقاتت خبر دادى كه امّتش با حسين بن على(ع) بعد از پيامبر چه خواهند نمود و به حسين(ع) وعده دادى كه به دنيا برگردانده می‌شود تا خودش از آن قوم جفا كار انتقام بگيرد و حاجت من به تو اى پروردگارم آن است كه من را نيز به دنيا برگردانى تا انتقام خود را از ظالمين بگيرم همان‌طورى كه حسين(ع) را به دنيا بازگردانيدى، پس حق تعالى به اسماعيل بن حزقيل وعده داد او را با حسين بن على(ع) به دنيا برگرداند».[8] این روایت در کامل الزیارات آمده است که برخی از فقها مانند حضرت آیت الله خویی(ره) تمام اسناد در آن را توثیق دانسته‌اند.[9] به علاوه این‌که، صاحب کامل الزیارات از کسانی است که از جز از افراد ثقه و مورد اعتماد روایتی نقل نمی‌کند.[10] لذا این حدیث هم صحیح محسوب می‌شود.
همچنین علامه طباطبایی(ره) در ردّ دیدگاه اول می‌نویسد: «دليلى كه بيشتر مفسران براى نظريه خود آورده‌اند "كه به خصوص اسماعيل بن ابراهیم عنايت داشته" حرف صحيحى نيست؛ زيرا اگر چنين بود جا داشت كه نام وى را بعد از نام ابراهيم و قبل از داستان موسى ذكر كند نه بعد از داستان او».[11]

[1]. مریم، 54.
[2]. شیخ طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، با مقدمه شيخ آقابزرگ تهرانى، تحقيق: قصيرعاملى، احمد، ج 7، ص 133، دار احياء التراث العربى، بيروت، بی‌تا؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، با مقدمه بلاغى، محمد جواد، ج 6، ص 800، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ ابن كثير دمشقى، اسماعيل بن عمرو، تفسير القرآن العظيم، تحقيق: شمس الدين، محمد حسين، ج 5، ص 211، دار الكتب العلمية، منشورات محمدعلى بيضون، بيروت، چاپ اول، 1419ق؛ ‏مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 13، ص 94، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[3]. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 14، ص 63، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير قمى، تحقيق: موسوى جزايرى‏، سيد طيب، ج 2، ص 51، دار الكتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش؛ فيض كاشانى، ملا محسن، الأصفى فى تفسيرالقرآن، تحقيق: درايتى، محمدحسين، نعمتى، محمدرضا، ج 2، ص 743، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم، چاپ اول، 1418ق؛ مدرسى، سيد محمد تقى، من هدى القرآن، ج 7، ص 66، دار محبى الحسين، تهران، چاپ اول، 1419ق.
[5]. الميزان فى تفسير القرآن، ج 14، ص 63.
[6]. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، محقق و مصحح: موسوى كرمانى، حسين، اشتهاردى، على پناه‏، ج 12، ص 148، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406ق.
[7]. ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، محقق و مصحح: امينى، عبد الحسين، ص 65،‏ دار المرتضوية، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 77 – 78، كتاب فروشى داورى، قم، چاپ اول، 1385ش.
[8]. كامل الزيارات، ص 65.
[9]. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 50، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[10]. صدر، سيد محمد باقر، قاعدة لا ضرر و لا ضرار، مقرر: حيدرى، سيد كمال، ‌ص 84، دار الصادقين للطباعة و النشر، قم، چاپ اول، 1420ق.
[11]. الميزان فى تفسير القرآن، ج 14، ص 63.
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان