10-04-2015, 09:40 PM
یک پایگاه لبنانی به بررسی مشکلات روابط کویت و عربستان و اختلافات این دو کشور بعد از بمبگذاری تبعه عربستانی در مسجد امام صادق شهر کویت پرداخته است.
به گزارش اشراف، پایگاه خبری النشره لبنان در مقالهای به قلم «حنیف عبدالله» نوشت: بغض دشمنان وحدت مسلمین با انفجار مسجد ترکید. چهل روز پیش در حالی که روزهدار هموطنمان برای ادای فریضه نماز جمعه در مسجد امام صادق در منطقه الصوابر حاضر شده بودند، دستان کینه و بغض از آستین دشمنان وحدت مسلمین بیرون آمد و در یک کشور نسبتاً باثبات عربی خلیج، بیش از ۲۵۰ نفر را به خاک و خون کشید. وزارت کشور تعداد تلفات این حادثه تروریستی را ۲۷ نفر کشته و بیش از ۲۲۷ نفر مجروح اعلام کرد.
داعش که در قتلعام مردم منطقه ید طولایی دارد، بلافاصله با انتشار بیانهای در صفحات اینترنتی باافتخار، مسئولیت این حادثه را بر عهده گرفت. انفجار مسجد شیعیان کویت، اولین و شدیدترین اقدام تروریستی در کویت در طول سالهای اخیر است.
رسانههای منطقه و دنیا با پخش تصاویر و فیلمهای ضبطشده از این اقدام ضد انسانی، انگشت اتهام را به سوی حکومت عربستان نشانه گرفتند. چرا که عامل انتحاری حادثه یک شهروند سعودی به نام «ابوسلمان الموحد» با تفکرات تکفیری بوده و بر اساس اعتراف برخی اسرای داعش مبنی بر ارتباط مستقیم با مقامات نظامی و اطلاعاتی ریاض، این کشور متهم ردیف اول حادثه تروریستی کویت قلمداد شده است.
اما سؤال اساسی این است که چرا کویت باید هزینه «خودبزرگ بینی» عربستان سعودی را پرداخت کند؟ آیا تصمیمات و اقدامات منطقهای کویت میتواند عامل عصبانیت سران جدید و جوان عربستان از این کشور باشد، چرا برادر بزرگ خلیجیها برادر دیگر خود را قربانی کرد، دیدگاههای زیادی برای پاسخ به سؤالات وجود دارد اما بهطور خلاصه میتوان چنین گفت:
اول: در میان کشورهای خلیج، مردم کویت از آگاهی و رشد سیاسی و سطح علمی خوبی نسبت به سایر کشورهای عرب برخوردارند. وجود مطبوعات گوناگون، امکان اظهار عقاید مختلف، وجود گروههای مختلف سیاسی و مذهبی با گرایشهای متفاوت، فضای نسبتاً باز سیاسی در کویت ایجاد کرده که از بین کشورهای منطقه به الگوی سیاسی دموکراسی غربی نزدیکتر است.
بر همین اساس کویت در کنار عمان تلاش کرده در منازعات منطقهای خود را به عنوان میانجی بیطرف معرفی کند. این در حالی است که جهان و سازمانهای حقوق بشری از اقدامات ضد بشری و ساختار بسته سیاسی عربستان به سطوح آمده و ملتهای منطقه نیز از دخالتهای عربستان در امور داخلی کشورهایشان خسته شدهاند.
دوم: قطر به همراه ترکیه جزو کشورهایی هستند که بیشترین حمایتها را برای قدرت گرفتن گروه اخوان المسلمین در منطقه انجام دادهاند و این حمایتها همواره مورد اعتراض برخی کشورهای منطقه به ویژه عربستان و امارات متحده عربی قرار میگرفت.
بعد از سرنگونی محمد مرسی رئیسجمهوری مصر و روی کار آمدن دولت نظامیان و ارتشبد السیسی و تداوم حمایتهای مالی، رسانهای، سیاسی قطر از اخوانیها، تنش در روابط این کشور با عربستان و امارات بالا گرفت و این کشورها به همراه بحرین تصمیم به فراخواندن سفرای خود از دوحه گرفتند.
آنها علت این تصمیم را پایبند نبودن قطر به توافقات شورای همکاری خلیج اعلام کردند ولی قطر اعلام کرد فراخوان سفرا خارج از چارچوب شورای همکاری است. این در حالی است که عمان و کویت قاطعانه با مسئله فراخواندن سفرا از قطر یا قطع روابط دیپلماتیک با این کشور مخالفت کردند.
برخیها نیز معتقدند که عدم فراخواندن سفیر کویت از قطر اقدامی هماهنگ شده بوده تا کویت بتواند همچنان به نقش میانجیگری خود میان دوحه با ریاض و دیگر پایتختهای عربی ادامه دهد. این تصمیم نارضایتی برخی برادران از جمله عربستان سعودی در شورای همکاری را در پی داشته است.
سوم: از ابتدای حمله عربستان به یمن، برخی کشورها هرگز حاضر به همراهی با این برنامه نشدند. کشورهایی مثل پاکستان، عمان و کویت به درخواست برخی مقامات جوان عربستان برای مشارکت در این جنگ پاسخ منفی دادند. اما گویا این عدم همراهی با خود هزینههایی در پی داشته که کمکم در حال بروز است. عربستان نسبت به مشارکت حداقلی کویت در حمله به یمن به شدت ناراضی است.
شیخ “صباح خالد الصباح” وزیر خارجه کویت نیز در جلسه استیضاح خود در پارلمان گفت به دلیل فشارهای زیاد عربستان مجبور به مداخله در جنگ علیه یمن شده و این مشارکت خیلی محدود و تنها به چند پرواز خلاصه شده است.
از سوی دیگر، کویت در اعزام نیروی نظامی به بحرین جهت کمک به حکومت آلخلیفه در چارچوب نیروهای «سپر جزیره» مشارکت محدودی داشته است. عمان نیز هیچگاه در موضوع بحرین و یمن دخالت نکرد بلکه محور عمان، آمریکا و انصارالله را در موضوع یمن پایه ریزی کرد. عدم همراهی فعّال این دو کشور با سیاستهای عربستان در شورای همکاری خلیج، موجب کاهش شدید نفوذ و قدرت عربستان در این شورا شده و این یکی از عوامل جدی نارضایتی برادران عربستانی از همپیمانان خود است.
چهارم: حدود ۱۰ ماه پیش نشریات کویتی از وقوع اختلاف جدی نفتی دیگری بین دولت کویت با دولت عربستان سعودی در خصوص مالکیت یکی از حوزههای نفتی مشترک بین دو کشور خبر دادند. فعالیت در حوزه نفت و گاز «الدره» از نزدیک به یک سال قبل تا به امروز به دلیل اختلافات ۲ کشور متوقف شده است.
از سوی دیگر اقدام مقامات عربستان جهت تصرف مناطق وسیعی از میدان نفتی «خفجی» با اعتراض کویت مواجه شد. کویت و عربستان از سالها پیش درباره این میدان نفتی اختلاف داشتهاند. کویت و عربستان در ۲ حوزه نفتی «خفجی» و «وفره» به مساحت پنج هزار کیلومتر مربع و با تولید روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت دارای سهم مشترک هستند و بر اساس توافقنامهای پنجاه ساله از آن بهره برداری میکنند.
نشریه «جریده» به نقل از مقامات کویت نوشت: در پی شکست مذاکرات با عربستان و تشدید اختلافات میان دو کشور، کویت رسماً خواستار ارجاع اختلافات نفتی به دادگاه بین المللی لاهه شده است. سایت خبری «رأی الیوم» پیشتر به نقل از منابع آگاه نفتی نوشته بود که بار دیگر بحران نفتی میان دو کشور عربستان و کویت به مرحله انفجار رسیده تا بدان جا که مقامهای کویتی از شرکت نفتی آمریکایی «شورون» که با سعودیها در این دو حوزه نفتی همکاری میکند، خواستهاند تجهیزات خود را جمع کنند.
پنجم: در خصوص تحولات منطقه و سیاست خارجی نیز کویت با برخی کشورهای عربی حوزه خلیج به ویژه عربستان و قطر در اتحادیه عرب همگام شد و طرح لغو عضویت سوریه در این اتحادیه را امضا کرد و طی ۴ سال از مخالفان سوریه حمایت کرد اما اینک به عنوان اولین کشور عربی درصدد از سرگیری روابط خود با سوریه برآمده است.
با توجه به تغییر اولویت آمریکا از سرنگونی نظام سوریه به تضعیف آن و پایان دادن به عمر گروههای افراطی از جمله داعش، دولت کویت به این نتیجه رسیده که از تصمیم خود مبنی بر بستن سفارت در دمشق عقبنشینی و سفارت سوریه را در کویت بازگشایی کند زیرا بیش از ۱۳۰ هزار سوری مقیم کویت هستند.
حال در شرایطی که عربستان برای ساقط کردن نظام سوریه میلیارها دلار هزینه میکند و گروههای مسلح جدیدی را تشکیل و تجهیز مینمایند، کویت مشغول عادی سازی روابط با سوریه است، طبیعی است خشونت علیه کویت طراحی شود.
واقعیت این است که سیاست خارجی رئالیستی سران کویت به تحولات منطقه در ححال تغییر است و این مخالف دیپلماسی برخی برادران خلیجی است. اما سؤال این است که برای مخالفت و تعدیل این سیاست باید خانه خدا را منفجر کرد، آیا ضرورت دارد روزهداران را قربانی و در ماهی که پیامبر اسلام جنگ را متوقف کرد، خون برادران دینی خود را بریزیم.
با این اوصاف جای اندیشه است که بپرسیم آیا کویت از این به بعد بازهم زیر سایه چتر برادر بزرگتر باقی میماند؟ اینها سوالاتی است که برای پاسخ به آن باید منتظر تدبیرها و تصمیمهای واقعبینانه دولت کویت باشیم.
به گزارش اشراف، پایگاه خبری النشره لبنان در مقالهای به قلم «حنیف عبدالله» نوشت: بغض دشمنان وحدت مسلمین با انفجار مسجد ترکید. چهل روز پیش در حالی که روزهدار هموطنمان برای ادای فریضه نماز جمعه در مسجد امام صادق در منطقه الصوابر حاضر شده بودند، دستان کینه و بغض از آستین دشمنان وحدت مسلمین بیرون آمد و در یک کشور نسبتاً باثبات عربی خلیج، بیش از ۲۵۰ نفر را به خاک و خون کشید. وزارت کشور تعداد تلفات این حادثه تروریستی را ۲۷ نفر کشته و بیش از ۲۲۷ نفر مجروح اعلام کرد.
داعش که در قتلعام مردم منطقه ید طولایی دارد، بلافاصله با انتشار بیانهای در صفحات اینترنتی باافتخار، مسئولیت این حادثه را بر عهده گرفت. انفجار مسجد شیعیان کویت، اولین و شدیدترین اقدام تروریستی در کویت در طول سالهای اخیر است.
رسانههای منطقه و دنیا با پخش تصاویر و فیلمهای ضبطشده از این اقدام ضد انسانی، انگشت اتهام را به سوی حکومت عربستان نشانه گرفتند. چرا که عامل انتحاری حادثه یک شهروند سعودی به نام «ابوسلمان الموحد» با تفکرات تکفیری بوده و بر اساس اعتراف برخی اسرای داعش مبنی بر ارتباط مستقیم با مقامات نظامی و اطلاعاتی ریاض، این کشور متهم ردیف اول حادثه تروریستی کویت قلمداد شده است.
اما سؤال اساسی این است که چرا کویت باید هزینه «خودبزرگ بینی» عربستان سعودی را پرداخت کند؟ آیا تصمیمات و اقدامات منطقهای کویت میتواند عامل عصبانیت سران جدید و جوان عربستان از این کشور باشد، چرا برادر بزرگ خلیجیها برادر دیگر خود را قربانی کرد، دیدگاههای زیادی برای پاسخ به سؤالات وجود دارد اما بهطور خلاصه میتوان چنین گفت:
اول: در میان کشورهای خلیج، مردم کویت از آگاهی و رشد سیاسی و سطح علمی خوبی نسبت به سایر کشورهای عرب برخوردارند. وجود مطبوعات گوناگون، امکان اظهار عقاید مختلف، وجود گروههای مختلف سیاسی و مذهبی با گرایشهای متفاوت، فضای نسبتاً باز سیاسی در کویت ایجاد کرده که از بین کشورهای منطقه به الگوی سیاسی دموکراسی غربی نزدیکتر است.
بر همین اساس کویت در کنار عمان تلاش کرده در منازعات منطقهای خود را به عنوان میانجی بیطرف معرفی کند. این در حالی است که جهان و سازمانهای حقوق بشری از اقدامات ضد بشری و ساختار بسته سیاسی عربستان به سطوح آمده و ملتهای منطقه نیز از دخالتهای عربستان در امور داخلی کشورهایشان خسته شدهاند.
دوم: قطر به همراه ترکیه جزو کشورهایی هستند که بیشترین حمایتها را برای قدرت گرفتن گروه اخوان المسلمین در منطقه انجام دادهاند و این حمایتها همواره مورد اعتراض برخی کشورهای منطقه به ویژه عربستان و امارات متحده عربی قرار میگرفت.
بعد از سرنگونی محمد مرسی رئیسجمهوری مصر و روی کار آمدن دولت نظامیان و ارتشبد السیسی و تداوم حمایتهای مالی، رسانهای، سیاسی قطر از اخوانیها، تنش در روابط این کشور با عربستان و امارات بالا گرفت و این کشورها به همراه بحرین تصمیم به فراخواندن سفرای خود از دوحه گرفتند.
آنها علت این تصمیم را پایبند نبودن قطر به توافقات شورای همکاری خلیج اعلام کردند ولی قطر اعلام کرد فراخوان سفرا خارج از چارچوب شورای همکاری است. این در حالی است که عمان و کویت قاطعانه با مسئله فراخواندن سفرا از قطر یا قطع روابط دیپلماتیک با این کشور مخالفت کردند.
برخیها نیز معتقدند که عدم فراخواندن سفیر کویت از قطر اقدامی هماهنگ شده بوده تا کویت بتواند همچنان به نقش میانجیگری خود میان دوحه با ریاض و دیگر پایتختهای عربی ادامه دهد. این تصمیم نارضایتی برخی برادران از جمله عربستان سعودی در شورای همکاری را در پی داشته است.
سوم: از ابتدای حمله عربستان به یمن، برخی کشورها هرگز حاضر به همراهی با این برنامه نشدند. کشورهایی مثل پاکستان، عمان و کویت به درخواست برخی مقامات جوان عربستان برای مشارکت در این جنگ پاسخ منفی دادند. اما گویا این عدم همراهی با خود هزینههایی در پی داشته که کمکم در حال بروز است. عربستان نسبت به مشارکت حداقلی کویت در حمله به یمن به شدت ناراضی است.
شیخ “صباح خالد الصباح” وزیر خارجه کویت نیز در جلسه استیضاح خود در پارلمان گفت به دلیل فشارهای زیاد عربستان مجبور به مداخله در جنگ علیه یمن شده و این مشارکت خیلی محدود و تنها به چند پرواز خلاصه شده است.
از سوی دیگر، کویت در اعزام نیروی نظامی به بحرین جهت کمک به حکومت آلخلیفه در چارچوب نیروهای «سپر جزیره» مشارکت محدودی داشته است. عمان نیز هیچگاه در موضوع بحرین و یمن دخالت نکرد بلکه محور عمان، آمریکا و انصارالله را در موضوع یمن پایه ریزی کرد. عدم همراهی فعّال این دو کشور با سیاستهای عربستان در شورای همکاری خلیج، موجب کاهش شدید نفوذ و قدرت عربستان در این شورا شده و این یکی از عوامل جدی نارضایتی برادران عربستانی از همپیمانان خود است.
چهارم: حدود ۱۰ ماه پیش نشریات کویتی از وقوع اختلاف جدی نفتی دیگری بین دولت کویت با دولت عربستان سعودی در خصوص مالکیت یکی از حوزههای نفتی مشترک بین دو کشور خبر دادند. فعالیت در حوزه نفت و گاز «الدره» از نزدیک به یک سال قبل تا به امروز به دلیل اختلافات ۲ کشور متوقف شده است.
از سوی دیگر اقدام مقامات عربستان جهت تصرف مناطق وسیعی از میدان نفتی «خفجی» با اعتراض کویت مواجه شد. کویت و عربستان از سالها پیش درباره این میدان نفتی اختلاف داشتهاند. کویت و عربستان در ۲ حوزه نفتی «خفجی» و «وفره» به مساحت پنج هزار کیلومتر مربع و با تولید روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت دارای سهم مشترک هستند و بر اساس توافقنامهای پنجاه ساله از آن بهره برداری میکنند.
نشریه «جریده» به نقل از مقامات کویت نوشت: در پی شکست مذاکرات با عربستان و تشدید اختلافات میان دو کشور، کویت رسماً خواستار ارجاع اختلافات نفتی به دادگاه بین المللی لاهه شده است. سایت خبری «رأی الیوم» پیشتر به نقل از منابع آگاه نفتی نوشته بود که بار دیگر بحران نفتی میان دو کشور عربستان و کویت به مرحله انفجار رسیده تا بدان جا که مقامهای کویتی از شرکت نفتی آمریکایی «شورون» که با سعودیها در این دو حوزه نفتی همکاری میکند، خواستهاند تجهیزات خود را جمع کنند.
پنجم: در خصوص تحولات منطقه و سیاست خارجی نیز کویت با برخی کشورهای عربی حوزه خلیج به ویژه عربستان و قطر در اتحادیه عرب همگام شد و طرح لغو عضویت سوریه در این اتحادیه را امضا کرد و طی ۴ سال از مخالفان سوریه حمایت کرد اما اینک به عنوان اولین کشور عربی درصدد از سرگیری روابط خود با سوریه برآمده است.
با توجه به تغییر اولویت آمریکا از سرنگونی نظام سوریه به تضعیف آن و پایان دادن به عمر گروههای افراطی از جمله داعش، دولت کویت به این نتیجه رسیده که از تصمیم خود مبنی بر بستن سفارت در دمشق عقبنشینی و سفارت سوریه را در کویت بازگشایی کند زیرا بیش از ۱۳۰ هزار سوری مقیم کویت هستند.
حال در شرایطی که عربستان برای ساقط کردن نظام سوریه میلیارها دلار هزینه میکند و گروههای مسلح جدیدی را تشکیل و تجهیز مینمایند، کویت مشغول عادی سازی روابط با سوریه است، طبیعی است خشونت علیه کویت طراحی شود.
واقعیت این است که سیاست خارجی رئالیستی سران کویت به تحولات منطقه در ححال تغییر است و این مخالف دیپلماسی برخی برادران خلیجی است. اما سؤال این است که برای مخالفت و تعدیل این سیاست باید خانه خدا را منفجر کرد، آیا ضرورت دارد روزهداران را قربانی و در ماهی که پیامبر اسلام جنگ را متوقف کرد، خون برادران دینی خود را بریزیم.
با این اوصاف جای اندیشه است که بپرسیم آیا کویت از این به بعد بازهم زیر سایه چتر برادر بزرگتر باقی میماند؟ اینها سوالاتی است که برای پاسخ به آن باید منتظر تدبیرها و تصمیمهای واقعبینانه دولت کویت باشیم.