امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
احادیث درباره فضایل اسدالله الغالب امیرالمومنین مولا علی (ع)
#1
حارث نصرى گويد: از امام صادق (ع) تفسير وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ را پرسيدم، فرمود: نامى است كه خداوند از آسمان اختصاص به علىّ عليه السّلام داده است، زيرا اوست كه از جانب رسول خدا (ص) بيزارى از مشركين را اعلام كرد ، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله نخست آن را به أبو بكر داده بود، جبرئيل فرود آمد و گفت: اى محمّد خدا بتو می‏فرمايد: «خودت يا مردى كه از خودت باشد و ديگرى حق ابلاغ آن را از جانب تو ندارد» بعد از آن فرمان بود كه پيغمبر علىّ عليه السّلام را فرستاد، و او به أبو بكر رسيد، و صحيفه را از دستش گرفت و برد، و به ديوار كعبه نصب نمود، از اين جهت خداوند او را أذان ناميد، همانا آن نامى است كه خداوند از آسمان اختصاص به علىّ (ع) داده است. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 214

حضرت محمد (ص) : من شهر علم هستم و علی (ع) در اوست. دروغ گوید هرکه فکر میکند از غیر در به شهر وارد شده و نیز دروغ میگوید هرکه گمان دارد مرا دوست دارد و علی (ع) را دشمن دارد ( و با او دشمنی میکند) اصول کافی جلد 3 صفحه 336

اصبغ بن نباته از حضرت علىّ بن ابى طالب (ع) روايت نموده كه پيغمبر خدا (ص) ، به من فرمود : يا علىّ آيا می‏دانى معنى شب قدر چيست؟ عرض كردم : نه يا رسول اللَّه! پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: خداوند تبارك و تعالى در آن شب به تقدير و سرنوشتى كه در روز قيامت خواهد بود، قضا و حكم، و اندازه‏ گيرى نموده، و در آنچه خداى عزّ و جلّ فرمان داد ولايت تو بود ، و نيز ولايت امامان از نژاد تو، تا روز قيامت‏. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 250

مفضّل بن عمرگويد : در محضر امام صادق (ع) از آيه مباركه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (بدرستى كه ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستاديم ) ( سوره قدر آیه 1 )
سخن به ميان آمد ، فرمود: چقدر برترى آن بر سوره ‏هاى ديگر آشكار است! گويد: عرضه داشتم : برترى آن چه می‏باشد؟ فرمود: در آن شب ولايت امير المؤمنين علی ( عليه السّلام ) نازل شده ، گفتم : در شب قدرى كه ما آن را در ماه رمضان اميد داريم؟ فرمود: آرى شبى كه در آن شب آسمانها و زمين اندازه ‏گيرى شده، و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام در آن تقدير و معيّن شده است. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 250

قال رسول الله (ص) : عنوان صحيفة المؤمن حبّ علىّ بن ابى طالب‏
رسول خدا (ص) فرمودند : سر آغاز طومار و برنامه هر فرد با ايمان، دوستى على بن ابى طالب (عليه السّلام) است { الغدیر جلد 1 صفحه 12 } ‏

حضرت صادق (ع) فرمودند : هرکه اقرار به ولایت امیرالمومنین (ع) نکند ، اعمال و عباداتش باطل شود ، مانند خاکستریکه در معرض باد تند قرار گیرد. تفسیر جامع جلد 3 صفحه 429

مفضل بن عمر گوید : ابو عبدالله (ع) در پایان حدیثی طولانی فرمود : که پیامبر خدا (ص) به ام سلمه ( رضی الله عنها ) فرمودند : ای ام سلمه گفتار مرا بشنو و گواه من باش که این علی بن ابی طالب در دنیا و آخرت برادر من میباشد ، ای ام سلمه بشنو ! شاهد باش که این علی بن ابی طالب در دنیا و عقبی قائم مقام من است ، ای ام سلمه از من بشنو ، و گواهم باش که این علی بن ابی طالب پرچمدار من در دنیا ، و حامل پرچم حمد است ، فردا در عقبی ، ای ام سلمه از من بشنو و گواهی ده که این علی بن ابی طالب وصی و جانشینم بعد از من و در هم کوبنده دشمنان من ، و حامی و حافظ شرف حوض من است . ای ام سلمه گفتار مرا بشنو و گواهم باش که این علی بن ابی طالب سالار مسلمانان ، و امام تقوا پیشگان ، و رهبر دست و رو سپیدان ، و کشنده (( ناکثین )) ( پیمان شکن های جنگ جمل ) و (( مارقین )) ( خوارج نهروان که از مرز دین پافراتر نهادند ) و (( قاسطین )) ( بازگشتگان از حق در صفین ) است. ام سلمه گوید : عرض کردم ، ای پیامبر خدا (( ناکثان )) چه افرادی هستند ؟ فرمود : آنان که در مدینه با وی بیعت کردند ، و در بصره آن را شکستند ، عرض کردم : (( قاسطان )) چه کسانی هستند ؟ فرمود : معاویه و همدستان او از مردم دمشق ، بعد عرض کردم (( مارقان )) کیانند ؟ فرمود : اشخاصی که در نهروان صف آرائی کردند. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 22

ابوالطفیل از امیرالمومنین (ع) روایت نموده که پیامبر خدا (ص) فرمود: يا علىّ براى تو در بهشت گنجى است و تو مالك دو سوى آن هستى. در حال نماز نگاهى را به نگاه ديگر مپيوند، در اولى رخصت دارى و در دومى نه. (1) مصنّف اين كتاب- رضى اللَّه عنه- گويد: معنى فرمايش پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله:
(همانا براى تو گنجى است در بهشت) يعنى كليد نعمتهاى بهشت در اختيار تو است، و آن بدين جهت است كه گنج در نظر مردم فقط به اندوخته‏اى از طلا و نقره گفته می‏شود و انسان آن را ذخيره نمی سازد مگر از ترس تهيدستى، و به هيچ كار نيايد مگر براى داد و ستد در اوقاتى كه نياز به آن است، امّا در بهشت نه نيازى است و نه نيازمندى وجود دارد، زيرا بهشت خانه أمن است از هر نيازى و آسيبى، و هر آنچه نفسها بخواهند و چشمها از ديدارش لذّت برند در آن موجود است، پس اين گنج عبارت از كليد (بهشت) است. و آن بدين سبب است كه على عليه السّلام بخشنده بهشت است، و البتّه مقسّم بهشت و دوزخ بودن عليّ عليه السّلام نيز به اين علّت می‏باشد كه ملاك ورود به هر يك از آن دو مكان، ايمان و كفر است.
(2) و پيغمبر(ص) فرموده : « يا علىّ دوستى با تو ايمان، و كينه‏ ورزى با تو نفاق و كفر است» و علىّ عليه السّلام به همين جهت مقسّم بهشت و جهنّم می‏باشد، و چنان كه يكى اساتيد می‏فرمود: منظور از اين گنج فرزند آن بزرگوار محسن عليه السّلام است كه چون حضرت فاطمه- سلام اللَّه عليها- بين دو در فشرده شد، او را سقط نمود، و دليل آورم به خبرى كه در باره اولاد سقط شده روايت گرديده كه خشمگين بر در بهشت می ‏ايستد، به او گفته می‏شود : به بهشت وارد شو! می‏گويد: داخل نمیگردم مگر آنكه پدر و مادرم قبل از من وارد شوند، و طبق حديثى كه نقل شده: خداوند متعال حضرت ابراهيم و ساره را سرپرست اولاد مؤمنان نموده و آنان بوسيله درختى كه در بهشت است و داراى نوكى مانند نوك پستان گاو می‏باشد تغذيه می‏گردند، پس چون قيامت فرا رسد؛ لباسهاى زيبا بر آنان پوشانده شده و با عطريّات بهشتى خوشبو گشته، و به پدرانشان اهدا می‏گردند، و از آن هنگام آنان با پدرانشان در بهشت فرمانروايند.
امّا فرموده آن بزرگوار صلى اللَّه عليه و آله و «تو مالك دو سوى ابتدا و انتهاى آن هستى» به اين معنى است كه حسن و حسين (ع) دو گلدسته و مناره بهشتند، بدليل آن روايتى از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه فرموده است: براستى كه خداوند بوسيله آن دو بهشت خود را آرايش می‏دهد همچنان كه زنان با دو گوشواره كه بر
گوش می آويزند خود را می آرايند، و خبر ديگرى كه «خداوند بوسيله آن دو عرش خود را می‏آرايد». و با نگرشى ديگر؛ معنى فرمايش پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله‏
( و انت ذو قرنيها )
يعنى تو صاحب دو سوى دنيا هستى و بر خاور و باختر آن حجّتى، و صاحب امر و نهى در آن می‏باشى، (يعنى شاخ شرق و غرب در يد تو است) و هر شاخدارى در هر زمانى اگر شاخ او را بگيرند، پس او را گرفته‏اند، و گاهى به پادشاهى كه زمام امور كشور را بدست گرفته تعبير می‏شود كه : موى پيشانى را گرفته، چنانچه خداوند فرمود: ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها (هيچ جنبنده ‏اى نيست مگر كه خدا گرفته است موى پيشانى او را- هود 11: 56) (يعنى او قادر و مالك و غالب بر همه چيز است). و بنا بر اين معنايش اين است كه امير المؤمنين عليه السّلام مالك حكومت دنياست در گرفتن داد ستمديدگان، و رسوا كردن بيدادگران، و برپاداشتن حدود شرعى هر گاه واجب باشد و ترك آن در صورتى كه واجب نباشد، و در انعقاد پيمانها، و قراردادهاى بازرگانى، و سر و سامان دادن به كارها، و ابطال حكمى كه داده شده، و يا استوار كردن آن، و در بازداشتن از كارهائى كه در ترك آن ثواب و در انجامش عقاب می‏باشد، و جايز ساختن بعضى از امور ممنوعه، و در گرفتن حقوق واجب از مسلمين و واگذاردن آن به نيازمندان ، و در بازداشت نمودن ‏مجرمين و رها ساختن آنان ، و در ترغيب و ترساندن.
و از ديد ديگر معنايش اين است كه امير مؤمنان عليه السّلام صاحب دو قرن اين امّت است، همچنان كه ذو القرنين براى مردم زمان خودش بود، و آن بدين جهت بود كه طرف راست سرش را ضربه‏اى زدند مدّتى از آنان دور گرديد و سپس به ميانشان بازگشت و به تبليغات خود ادامه داد، و بر طرف ديگر سرش زدند، و فرمايش امام صادق عليه السّلام اين نظريه را تأييد می‏كند كه فرمود: «ذو القرنين نه پيغمبر بود و نه پادشاه، و جز اين نيست كه بنده‏اى خدا دوست بود و خدا هم او را دوست میداشت و از خداوند پند و اندرز خواست پروردگار او را پند داد، در ميان شما هم مانند او هست» حضرت با جمله اخير امير مؤمنان بودن علىّ عليه السّلام را در نظر گرفته است. و تمامى اين معناها درست می‏باشد و ظاهر فرمايش نبىّ اكرم صلى اللَّه عليه و آله‏
«لك كنز في الجنّة و أنت ذو قرنيها»
با تمامى آنها سازش دارد. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 25

ابو بصير گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السّلام از پدرش از اجدادش (ع) روايت كرده فرمود
روزى پيامبر به ياران خود چنين فرمود: كداميك از شما همه عمر روزه ‏دار هستيد ؟ سلمان ( رحمة اللَّه عليه ) گفت : يا رسول اللَّه من.
سپس پيغمبر (ص) فرمود: چه شخصى از شما تمامى شبها شب زنده‏ دار است ؟
سلمان جواب داد: اى پيغمبر خدا من. فرمود: كداميك از شما هر روز همه قرآن را از آغاز تا پايان میخواند؟ سلمان گفت : يا رسول اللَّه من. يكى از اصحاب آن حضرت با لحنى خشن گفت: اى رسول خدا سلمان مردى فارسى زبان است و قصد دارد بر ما عربها ببالد، در جواب سؤالتان كه كداميك از شما تمامى عمرش روزه دار است؟ گفت: من، با اين كه بيشتر روزها غذا می‏خورد، و فرموديد كداميك از شما همه شب براى عبادت بيدار می‏ماند، گفت: من، در صورتى كه بيشتر شبها خواب است و فرموديد: چه كسى از شما هر روز يك قرآن می‏خواند، گفت: من، با اينكه بيشتر روزش خاموش است. پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: خاموش باش اى مرد! تو را چه با همانند لقمان حكيم ؟ از خودش بپرس تا آگاهت سازد ، آن مرد به سلمان گفت : اى بنده خدا، تو نگفتى همه روز روزه دارى؟ جواب داد:
آرى. گفت: ولى من تو را ديده ‏ام كه بيشتر روزها غذا می‏خورى! پاسخ داد: چنان ‏نيست كه تو گمان بردى من در هر ماه سه روز روزه می‏گيرم و خداى
عزّ و جلّ فرمايد: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها (شخصى كه عمل نيكى انجام دهد ده برابر آن ثواب خواهد داشت- انعام 6: 160) و روزه ماه شعبان را به ماه رمضان پيوند می‏كنم و اين روزه همه عمر می‏شود. گفت: تو خيال نكردى كه همه شب بيدارى؟
فرمود: بلى، افزود: (ولى) بيشتر شبها در خوابى! سلمان در جوابش گفت: چنان نيست كه تو پنداشته ‏اى، من از دوستم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه فرمود: هر كس با وضو بخوابد چنان است كه همه شب را شب زنده ‏دار بوده و من همواره با وضو می‏خوابم. گفت: آيا گمان نبردى هر روز همه قرآن را می‏خوانى؟ فرمود: آرى.
گفت: امّا بيشتر روز را خاموشى! سلمان گفت: چنان نيست كه تو فهميده‏ اى، من از دوستم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه به علىّ عليه السّلام فرمود: «يا أبا الحسن مثل تو در امّتم همانند «قُلْ هُوَ اللَّهُ» است كه هر كس آن را يك بار بخواند يك سوم قرآن را خوانده، و هر كس دو بار بخواند، دو سوم قرآن را تلاوت كرده، هر كس سه مرتبه بخواند همه قرآن را خوانده است. (اى علىّ) آن كس كه تو را به زبانش دوست‏ بدارد يك سوم ايمان، و آنكه با زبان و دلش به تو مهر ورزد
دو سوم ايمان را دارد، و كسى كه نه تنها به زبان و دل علاقمند باشد بلكه با دست خويش ياريت دهد ايمانش كامل است، اى على قسم به آنكه مرا به حقّ فرستاده اگر تمامى اهل زمين تو را دوست داشته باشند، چنان كه اهل آسمان تو را دوست میدارند، خدا هيچ فردى را در جهنّم عذاب نمی‏كند» و من هر روز سه بار «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را می‏خوانم. آن مرد معترض همچون كسى كه سنگ در دهانش نهاده باشند {و نتواند حرف بزند} از جا برخاست. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 81

حكيم بن جبير گويد: امام زين العابدين عليه السّلام در معنى آيه شريفه وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ و اعلامى است از جانب خدا و پيامبرش- توبه 9: 3) فرمود:
منظور از أذان حضرت علىّ (ع) است. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 214

عبد الرّحمن هاشمى از حضرت صادق (ع) در مورد آيه شريفه وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ روايت كرده كه فرمود: مقصود پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و امير المؤمنين عليه السّلام است. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 217

رسول خدا (ص) : به همانی که جانم در دست او است هرگز علی (ع) را به جبهه جنگی در حال رفتن ندیدم جز این که دیدم جبرئیل با هفتاد هزار فرشته در سمت راست ، و دیدم میکائیل را با هفتاد هزار فرشته در سمت چپ اوست ، و فرشته مرگ جلوی اوست ، و ابری بر سرش سایه کند تا پیروزی رسد. خصال الصدوق جلد 1 صفحه 206

ابو حمزه گويد: شنديدم از امام باقر عليه السلام كه مى فرمود: همانا على (عليه السلام ) درى است كه خداوند (بروى مردمان ) گشود، هر كه داخل آن گردد مؤ من است ، و هر كه از آن بيرون رود كافر است . اصول كافى جلد 4 صفحه 100

ابراهيم بن ابى بكر گويد: شنيدم از حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام فرمود: هر آينه على عليه السلام درى است از درهاى هدايت ، پس هر كه آندر وارد شود مؤ من است و هر كه از آن بيرون رود كافر است ، و هر كه وارد آن نشود و بيرون نرود در آن طبقه اى باشد كه كارشان با خدا است (و هر چه خواهد درباره آنان انجام دهد). اصول كافى جلد 4 صفحه 101

ابو الربیع شامی گوید : از امام صادق (ع) درباره گفتار خدای عزوجل ( سوره انفال آیه 24 ) پرسیدم : که میفرماید : (( ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اجابت کنید و پیغمبران را نیز اجابت کنید زیرا شما را به چیزی که زندگیتان می دهد ( حیات می بخشد ) دعوت کنند )) حضرت فرمودند : این آیه درباره ولایت علی (ع) نازل شده. ( زیرا ولایت علی (ع) است که مایه جان و دل و خرد است ) روضة الکافی جلد 2 صفحه 59

على بن حسان به امام جواد عليه السلام عرضكرد : آقاى من ! مردم به خُرد سالى شما اعتراض دارند، فرمود: چه اعتراضى دارند، در صورتى كه خداى عزوجل به پيغمبرش صلى اللّه عليه وآله فرموده است ((بگو راه من اينست ، من از روى بصيرت بسوى خدا ميخوانم ، با آنكه از من پيروى كرده 108 سوره 12 )) به خدا كسى جز على عليه السلام از او پيروى نكرده و او نه سال داشت و من هم نه ساله ام . اصول كافى جلد 2 صفحه 223

ميان خاصه و عامه مورد اتفاق است كه اولين مردى كه به پيغمبر صلى اللّه عليه وآله ايمان آورد و اسلام پذيرفت على بن ابيطالب عليه السلام بود و خود آنحضرت هم هميشه بدان افتخار مى كرد و آن را دليل افضليت خود مى دانست و پيغمبر صلى اللّه عليه وآله هم به فاطمه (س) مى فرمود: تو خرسند نيستى كه شوهرت دادم به كسى كه در ايمان بر همه مقدم است و باز فرمود: اولين كسى كه از اين امت بر سر حوض کوثر وارد شود، اولين كسى است كه اسلام آورده و آن على بن ابيطالب عليه السلام است . اما راجع به سن آنحضرت در زمان پذيرفتن اسلامش اختلافست و ميان هفت سال تا پانزده سال گفته اند علامه مجلسى (ره ) گويد: سازگارتر با تاريخ همان قول ده سال است كه از نظر عدم توجه به ماههاى ميان سال با اين روايت كه سن آنحضرت را هنگام اسلامش نه سال مى داند، موافق است و نيز شكى نيست كه آنحضرت از زمانيكه ايمان آورد تا آخر عمر بر ايمانش ثابت و مستقر بود. اگر بعضى از عثمانيهاى متعصب گفته اند: ايمانى كه پيش از بلوغ باشد از روى يقين و معرفت نيست ، جوابش اين است كه : شما كه ايمان آنحضرت را از اول بلوغ تا پايان عمر قبول داريد و همان مقدار را هم لازم مى دانيد، على عليه السلام چند سال هم اضافه پيش از بلوغش كه به عقيده شما اثرى نداشته ايمان داشته است . اما به عقيده شيعه حقيقت مطلب خيلى بالاتر از اينها است ، شيعه مى گويد: گذشته از الطاف معنوى و توفيقات مخصوصى سبحانى ، على بن ابيطالبى كه از چهار سالگى در خانه پيغمبر و زير دست پيغمبر با عنايت و توجه خاص تربيت شده است ، در ده سالگى بخوبى مى تواند، مانند مردى در كمال رشد و عقل فكر كند و بفهمد خداپرستى از بت پرستى بهتر است ؛ اما :
در نيابد حال پخته هيچ خام پس سخن كوتاه بايد والسلام

امام صادق عليه السلام فرمايد: رسولخدا صلى اللّه عليه و آله در مرض ‍ وفات خود فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد، آن دو زن (حفصه و عايشه ) به دنبال پدران خود فرستادند، چون نظر رسولخدا صلى اللّه عليه و آله بر آنها افتاد ، رو بگردانيد و فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد ، پس به دنبال على (ع) فرستادند ، چون ديدارش به على (ع) افتاد، به او متوجه شد و حديثش گفت . و چون على (ع) بيرون آمد، آن دو نفر ( ابوبكر و عمر ) را ملاقات كرد، به او گفتند: دوستت به تو چه حديث كرد؟ فرمود: هزار باب به من حديث كرد كه هر بابى مفتاح هزار بابست . اصول كافى جلد 2 صفحه 61

ابو بصير گويد: خدمت امام باقر (ع) نشسته بودم كه مردى به آن حضرت عرض كرد: مرا از ولايت على (ع) خبر ده ، كه آن از جانب خدا هست يا از جانب پيغمبر (ص) ؟ حضرت خشمگين شد و فرمود: واى بر تو! پيغمبر (ص) از خدا بيمناكتر از آن است كه چيزى را كه خدا دستورش نداده بگويد، بلكه ولايت على (ع) را خدا واجب ساخت . چنانكه نماز و زكوة و روزه و حج را واجب ساخت . اصول كافى جلد 2 صفحه 48

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من شهر علمم و على دَر اوست ، دروغ گويد هر كه گمان كند از غير دَر به شهر در آمده ، و نيز دروغ گويد هركه گمان كند مرا دوست داشته و على صلوات الله عليه را دشمن دارد. اصول كافى جلد 3 صفحه 335

از نبى اكرم صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم روايت شده همانا آن حضرت فرمود : براى برادرم علي بن ابى طالب عليه السّلام فضيلت‏هاى بی ‏شماريست هر كس يكى از آنها را نقل كند و اقرار هم به آن فضيلت داشته باشد خداوند گناهان گذشته و آينده‏ ى او را بيامرزد و هر كس فضيلتى را از او بنويسد تا آنگاه كه آن نوشته باقى باشد فرشتگان برايش طلب آمرزش كنند و هر كس فضيلتى از آنها را گوش دهد خداوند گناهانى را كه بوسيله گوش انجام داده بيامرزد و هر كس به فضيلتى از فضائل او نگاه كند گناهانى كه بوسيله چشم انجام داده آمرزيده شود. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2

رسول خدا فرمود : دوستى على (ع) عبادت است، خدا ايمان بنده‏ اى را نمی ‏پذيرد مگر بوسيله دوستى على (ع) و دورى از دشمنان او. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2

رسول خدا فرمود : اگر درختان قلم و درياها مركب و جنيان حسابگر و آدميان كاغذ ، نميتوانند فضائل على بن ابى طالب را بشمارند شكى نيست كه فضيلت‏ها و حالات او را از نظر شرف و كمال جز خداى سبحان و رسولش نميداند. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2

رسول خدا (ص) فرمود : اى على جز خدا و من كسى آنچنان كه بايد و شايد تو را نشناخت و به همين سبب نبى اكرم و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام اشباح و دورنمايان‏ پنجگانه ناميده شدند ، زيرا كه مردم بواسطه بزرگى مقام و مرتبه‏ ى آنان حقيقت واقعى ايشان را نشناختند مانند دورنمائى كه حقيقتش از دور شناخته نميشود و يكى از فضلا گفت: كه از مرد فاضلى در باره ‏ى مقام و مرتبه‏ ى على (ع) پرسيده شد او فرمود : چه بگويم در فضيلت انسانى كه حسد دشمنان و ترس و بيم دوستان فضائلش را پنهان كرده در عين حال فضائلش شرق و غرب جهان را فراگرفته، اراده دارند كه نور خداى را به دهنهاى خويش خاموش كنند خوشبختانه خدا نورش را به سرحد كمال و تمام ميرساند اگر چه كافران ناراحت باشند ( سوره توبه آیه 36 ) ولى فضائل آن حضرت جهانگير شده به طورى كه مخالفان و موافقان فضائلش را بيان كرده ‏اند. و همانا من دوست دارم با اينكه فضائلش از طريق شيعه جهانگير شده من از طريق مخالفان نقل كنم تا حجتى بر آنان باشد آنچنان كه شاعر گفته

و نمکینی که حسودان برای برتریش گواهی داده اند و خوبی آنست که حسودان گواهی دهند

و برتری هائیکه دشمنان به آنها گواهی داده اند برتری همانست که دشمن گواهی دهد

ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 3

از اخطب خوارزمى از ابن مسعود روايت شده رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: كه فرشته ‏اى به سوى من آمد و گفت: اى محمّد بپرس پيامبرانى را كه پيش از تو برانگيخته شدند به چه چيز مبعوث شدند؟ من گفتم: بر چه چيز برانگيخته شدند. گفت: بر دوستى تو و دوستى على بن ابى طالب مبعوث شدند. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 4

از ابن عباس روايت شده كه از نبى اكرم (ص) پرسيده شد از كلماتى كه آدم از پروردگارش آموخت سپس توبه‏ ى آدم را خدا قبول كرد، پيغمبر فرمود: آدم خدا را به آبروى محمّد، على، فاطمه، حسن، حسين (صلوات الله علیهما ) خواند كه توبه ‏اش را بپذيرد. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 4



در جنگ اُحُد مردم فرار کردند و علی (ع) تنها با مشرکین جهاد میکرد تا آنگاه که همه آنان فرار نمودند ، جبرئیل به حضرت رسول (ص) عرض کرد : این است فداکاری و مواساة ، پیغمبر فرمود : علی از من است و من هم از وی ، جبرئیل گفت : و من هم از شما هستم ، و حضرت رسول در این روایت او را مانند خود خوانده همانطور که در آیه مباهله خداوند امیرالمومنین (ع) را به منزله نفس پیغمبر معرفی کرده است. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234

حضرت خاتم النبیین (ص) به بریده فرمودند : بغض علی را در دل نگیر زیرا که وی از من است و من هم از وی ، مردم از ریشه های مختلفی آفریده شده اند لیکن من و علی از یک اصل و ریشه هستیم. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234

پیغمبر (ص) در زندگانی خود مکرر میفرمود : علی با حق است و حق هم با وی میباشد ، وی به هر سو میل کند حق هم دنبال او میرود و از وی جدا نمیگردد. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234

در حدیث مشهور (( طیر مشوی )) آمده است که پیغمبر (ص) فرمود : خداوندا بهترین دوستانت را نزد من حاضر کن تا با من در خوردن این غذا شرکت کند ، در این هنگام که پیغمبر منتظر شخص موصوف بود ناگهان امیرالمومنین (ع) وارد شدند و با او در صرف غذا شرکت کردند. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234

هنگامیکه حضرت زهراء را به علی بن ابیطالب (ع) تزویج کردند ، زنان قریش به عنوان اینکه وی را به مرد فقیری داده اند فاطمه (س) را سرزنش میکردند ، در این هنگام حضرت رسول دخترش را مخاطب قرار داده و فرمود : من تو را به مردی تزویج کردم که پیش از همه مسلمان شد ، و از جهت علم و دانش و فضیلت بر سایرین مقدم است. خداوند به مردمان روی زمین نظر افکند و مرا از میان آنان برگزید ، و بر رسالت مبعوث کرد ، و بار دیگر به طرف مردم نظر نمود ، و از میان آنها علی را اختیار فرمود و او را به وصایت برگزید ، پس از آن به من وحی فرستاد تا تو را در نکاح وی قرار دهم اکنون ای فاطمه بدان خداوند به تو کرامت فرموده و تو را به گرامی ترین و بزرگترین فردی تزویج کرده است. در این هنگام حضرت فاطمه خوشوقت شد ، پس از این رسول الله (ص) فرمود : ای فاطمه ، علی بن ابیطالب (ع) هشت فضیلت دارد که پیکر منافقین و دشمنان او را میشکند ، و خداوند این فضائل را به گذشتگان نداده و به آیندگان نیز نخواهد داد : علی بن ابیطالب (ع) در دنیا و آخرت با من برادر است و دیگران از این جهت سهمی ندارند ، و تو ای فاطمه سیده زنان بهشت هستی که اینک همسر او میباشی ، حسنین که دو رحمت از طرف پروردگار میباشند فرزند او هستند ، جعفر طیار که خداوند دو بال به وی مرحمت کرده و او در بهشت با فرشتگان پرواز میکند برادر او است ، علی بن ابیطالب دارای علوم گذشتگان و آیندگان است ، و او نخستین کسی است که به من ایمان آورد ، و آخرین فردی است که با من سخن خواهد گفت و من عهد و پیمان خود را با وی خواهم بست و او جانشین و وصی من و سایر انبیاء خواهد بود. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 235

حضرت رسول (ص) فرمود : من شهر علم هستم و علی نیز در آن میباشد ، هرکه اراده کند به شهرستان علم و دانش وارد شود باید از در وارد شود ، عبدالله بن مسعود روایت میکند که پیغمبر (ص) ، علی (ع) را نزد خود طلبید و با وی در نهانی به گفتگو پرداخت ، هنگامیکه از خلوت بیرون شد از وی پرسیدم : پیغمبر (ص) چه موضوعی را با شما در میان گذاشته بود ، حضرت علی (ع) فرمود : هزار باب از علم به روی من گشود که از هر بابی هزار باب گشوده میشود. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 235

محبت علی بن ابیطالب (ع) علامت ایمان و بغض و عداوت وی نشانه نفاق است ، حضرت رسول (ص) در این باره میفرمود : تو را جز مومن کسی دوست نمیدارد ، و منافقین نیز همواره بغض تو را در دل دارند. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 236

حضرت رسول (ص) فرمودند : علی بن ابیطالب (ع) و پیروان او اهل نجات هستند. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 237

از جمله فضائل حضرت علی (ع) در اخباری که آمده است در اینکه ولایت و دوستی علی (ع) نشانه حلال زادگی و دشمنی با آنحضرت نشانه حرام زادگی است.

حضرت خاتم النبیین (ص) قبول ولایت علی بن ابیطالب (ع) را علامت برای طهارت مولد قرار داد ، و هم چنین دشمنی و عناد با آنحضرت را نشانه خبث مولد اعلام فرمود ، در روایت آمده که پیغمبر فرمود : فرزندان خود را به دوستی علی بن ابیطالب آزمایش کنید ، هریک از کودکان شما که به وی علاقه دارند و او را دوست می گیرند ، بدانید این کودک از طریق مشروع متولد شده ، و اگر چنانچه وی را دشمن داشته باشد ، از راه غیر مشروع پدید آمده است. حضرت باقر (ع) از جابربن عبدالله انصاری (رضوان الله علیه ) روایت میکند که وی گفت از پیغمبر شنیدم میفرمود : ای علی میل داری تو را خوشحال کنم و مژده دهم ، عرض کرد آری دوست دارم هرچه میخواهید بفرمایید ، حضرت فرمود : من و شما از یک اصل آفریده شده ایم و سرشت ما یکی است ، از طینت ما مقداری زائد آمد و خداوند شیعیان ما را از آن خلق فرمود ، روز قیامت مردم را به نام مادرانشان خطاب خواهند کرد جز شیعیان ما که آنان را به نام پدرانشان فریاد میزنند. روایت کرده اند که جابر بن عبدالله انصاری در کوچه های مدینه گردش میکرد و میگفت : علی بهترین آدمیان است و هرکس مخالف این باشد وی کافر است ، ای گروه انصار فرزندان خود را به دوستی علی بن ابیطالب (ع) آزمایش کنید ، هر کدام امتناع کردند درباره مادرش تحقیق کنید. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 236

مظفر بن محمد بلخى (بسند خود) براى من حديث كرد از امام صادق از پدرش عليهما السّلام از جابر بن عبد اللَّه انصارى كه گفت: شنيدم از رسول خدا (ص) كه به على بن ابى طالب عليه السّلام ميفرمود:آيا تو را خوشنود و شادمان نكنم؟ آيا عطايت نكنم؟ آيا مژده به تو ندهم؟ عرضكرد: چرا اى رسول خدا! مژده ‏ام ده! فرمود: همانا من و تو از يك طينت آفريده شديم، پس مقدارى از آن طينت زياد آمد و خداى تعالى از آن زيادى شيعيان ما را آفريد، و چون روز رستاخيز شود مردمان را بنام مادرانشان بخوانند، جز شيعيان ما كه آنها را به نام پدرانشان بخوانند و اين بخاطر (حلال ‏زادگى و) پاكى و پاكيزگى زاد و بوم آنها است.

و نيز مظفر بن محمد بلخى (بسند ديگر) برايم حديث كرد از ابن عباس كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: چون روز رستاخيز شود همه مردمان را بنام مادرانشان بخوانند، جز شيعيان ما كه به خاطرپاكيزگى ولادت آنها به نام پدرانشان خوانده شوند.

توضيح- مقصود از مردمان در اين دو حديث، به قرينه حديث هاى ديگرى كه در اين باره رسيده و از جمله آنها حديث سوم همين فصل است، آنهائى هستند كه عداوت و دشمنى على عليه السّلام را در دل دارند نه همه مردم، زيرا مطابق رواياتى كه فرموده‏اند: «ان لكل قوم نكاحا» (براى هر امت و هر ملتى ازدواجى است) و در حديثى كه در كافى است باين لفظ است: «ان لكل امة نكاحا تحتجزون به من الزنا» (براى هر امتى ازدواجى است كه بوسيله آن از زنا جلوگيرى كنند) مطابق اين روايات ازدواج، و زناشوئى هر ملتى به هر مذهبى كه باشند چنانچه بر ميزان قانون آنان باشد صحيح است و از نظر اسلام حلال زاده هستند، پس به اصطلاح عموم اين دو حديث، با آن روايات تخصيص ميخورد، و مقصود دشمنان آن حضرت خواهند بود.

جعفر بن محمد قمى (بسند خود) از جابر بن عبد اللَّه انصارى برايم حديث كرد كه گفت: من با گروهى از قبيله انصار به حضور رسول خدا (ص) شرفياب بوديم، پس آن حضرت (ص) به ما فرمود: اى گروه انصار فرزندان خود را به دوستى على بن ابى طالب آزمايش كنيد، پس هر كدام على را دوست داشت بدانيد كه فرزند شما است (و حلال زاده است) و هر كدام كه او را دشمن داشت بدانيد او از زنا است. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 37 الی 38

علی بن ابیطالب (ع) در شهر بصره در بالای منبر میفرمود : منم صدیق اکبر ، ایمان آوردم پیش از آنکه ابوبکر ایمان آورد ، و اسلام آوردم پیش از آنکه او اسلام آورد. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 26

رسولخدا (ص) فرمودند : علی بن ابیطالب (ع) دانشمندترین امت من است ، و در آنچه پس از من اختلاف کنند داناتر از همه آنها در داوری کردن است. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 28

رسول خدا (ص) فرمودند : من شهر علم و دانشم ، و علی دَرِ آن شهر است ، پس هرکس علم و دانش خواهد باید آنرا از علی (ع) فرا گیرد. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 29

عبدالله بن مسعود گفت : رسولخدا (ص) علی (ع) را فرا خواند ، و با او خلوت کرد ، همینکه از نزد آنحضرت بیرون آمد ، از او پرسیدیم : ( چه به تو آموخت ؟ و ) چه عهدی با تو کرد ؟ مولا علی (ع) فرمودند : هزار باب از دانش و علم به من آموخت ، که از هر دری از آن هزار باب بر من گشوده شد. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 29

محمد بن عمر جعابی ( به سند خود ) برای من حدیث کرد از زر بن حبیش که گفت : علی (ع) را دیدم که بالای منبر میفرمود : سوگند به آنکه دانه را ( در دل زمین ) شکافت و انسانرا آفرید این عهدی است که پیغمبر (ص) با من فرموده : ( که به من گفت : ای علی ) دوست ندارد تو را جز مومن و دشمنت ندارد جز منافق. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 34

محمد بن عمران مرزبانی ( به سند خود ) از جابر بن یزید از امام باقر (ع) برای من حدیث کرد که آنحضرت (ع) فرمود : از ام سلمه همسر پیغمبر (ص) راجع به علی بن ابیطالب (ع) پرسیدند ؟ ام سلمه گفت : شنیدم از رسولخدا (ص) که میفرمود : همانا علی و شیعیانش رستگاران هستند. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 36

رسول خدا (ص) به ام سلمه ( رضی الله عنها ) (همسرش) فرمود : ( آنچه می گویم ) بشنو و بر آن گواه باش : این علی امیرمومنان و آقای اوصیاء است. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 39

رسول خدا (ص) فرمود : ولایت و دوستی علی بن ابیطالب (ع) ولایت خداست و محبت او عبادت خداست و متابعت او فریضه خدا است و دوستان او دوستان خداوند هستند و دشمنان او دشمنان خدا هستند و جنگ با او ، جنگ با خدا است و صلح او صلح خداست. کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار صفحه 32

حضرت صادق (ع) از پدرش از پدران او (ع) که فرمود : جبرئیل از جانب پروردگار به رسول الله (ص) فرمود : یا محمد بدرستیکه خدای تعالی میخواند تو را سلام و میگوید تو را که بشارت ده برادر خود علی را به آنکه من عذاب نمی کنم هرکس را که دوستی میکند با علی و رحم نمی کنم هرکسی را که دشمنی میکند با وی. کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار صفحه 32

امام اول ، ابوالحسن ، امیرالمومنین ، علی بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه - آنحضرت در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل در شهر مکه در بیت الله الحرام متولد شد ، مادر آنحضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف است ، علی (ع) و برادرانش نخستین کسی بودند که از طرف پدر و مادر هاشمی به دنیا آمدند و در خانه خداوند پیش از او کسی متولد نشده بود و این خود فضیلتی است که خداوند به جهت بزرگواری و اعلاء رتبه و اظهار ارجمندی علی (ع) به وی اختصاص داد.

مُیَسَر نگَردد به کس این سعادت به کعبه ولادت به مسجد شهادت

از علی بن الحسین (ع) روایت شده که فاطمه بنت اسد را در حال طواف درد زائیدن فرا گرفت ، او داخل کعبه شد و امیرالمومنین (ع) در آنجا به دنیا آمد - و شیخ صدوق از سعید بن جبیر روایت میکند که یزید بن قعنب گفت من با عباس بن عبدالمطلب و جمعی از طایفه عبد العزی مقابل خانه کعبه نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد ، مادر امیرالمومنین (ع) که با آنحضرت حامله و از مدت حملش نه ماه گذشته و درد زائیدن او را گرفته بود به سوی خانه کعبه آمد و گفت پروردگارا من ایمان دارم به تو و پیمبران و کتاب هایی که تو فرستاده و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق دارم و او خانه کعبه را بنا نهاد ، خداوندا به حق آن کسی که این خانه را بنا نمود و به حق مولودی که در رحم من است ، وضع حمل را بر من آسان کن ، یزید بن قعنب گفت : در آن موقع دیوار خانه کعبه از پشت شکافته شد و فاطمه داخل آن گردید و از دیدگان ما ناپدید شد و شکاف دیوار به هم آمد ، ما خواستیم قفل درب خانه کعبه را بگشاییم ولی گشوده نشد و دانستیم که این امری است از طرف خداوند و فاطمه در روز چهارم از خانه کعبه خارج شد ، در حالیکه امیرالمومنین (ع) در دست او بود ، گفت من بر زنان پیشینیان تفضل داده شدم ، زیرا آسیه بنت مزاحم ( زوجه فرعون) خدا را مخفیانه عبادت کرد ، در جائیکه عبادت خدا در آنجا ، جز در حال اضطرار پسندیده نیست و مریم دختر عمران ( مادر عیسی ) با دست خود درخت خرمای خشک را حرکت داد تا خرما از آن ریخت و او تناول کرد ولی من در بیت الله الحرام رفتم و از میوه ها و غذاهای بهشت خوردم و چون خواستم بیرون آیم ، هاتفی ندا داد ای فاطمه فرزندت را علی نام بگذار ، او علی است و خداوند علی اعلی میفرماید : من اسم او را ز اسم خود مشتق گردانیدم و او را به آداب خود تادیب نمودم و بر مشکلات علم خود واقف ساختم ، اوست که بتها را در خانه من خواهد شکست و بالای خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد نمود ، خوشا به حال کسی که او را دوست میدارد و پیروی او کند و وای بر کسی که او را دشمن دارد و نافرمانی او کند. انوار البهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 49 الی 50

از ابن مارد روایت شده که از حضرت صادق (ع) پرسید چه ثوابی است برای کسی که جدت امیرالمومنین (ع) را زیارت کند ، فرمود ای ابن مارد هرکه زیارت کند جدم را و عارف به حق او باشد ، خداوند در ازای هر قدمی که بردارد ثواب یک حج مقبول و یک عمره مبروره برای او بنویسد ، به خدا قسم ای ابن مارد ، خداوند طعمه آتش نمی کند قدمی را که در زیارت امیرالمومنین (ع) سواره یا پیاده غبار آلود گردد ، ای ابن مارد این حدیث را با آب طلا بنویس. انوار البهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 71

فضایل مولا علی (ع) آنچنان شد که ابوالعینا به عبیدالله بن یحیی بن خاقان ، وزیر متوکل و معتمد گفت (( چون فضل تو را توصیف می کنم و درباره آن با کسی سخن می گویم ، می بینم مانند کسی هستم که از روشنی روز خبر دهد و از نورانیت ماه درخشنده سخن بگوید ، با اینکه هر بیننده آنرا می بیند ، و دانستم که سخن من در وصف تو ، به هر نقطه برسد ، باز مرا عاجز میخوانند و مقصر میدانند ، به دین جهت از مدح تو چشم پوشیدم و به دعاگویی تو مشغول گشتم و اگر زبان به ذکر فضائل تو بگشایم ، سخنی گفته ام که مردم به آن دانا هستند )) چه گویم درباره مردی که دشمنانش به فضل او اعتراف کردند و نتوانستند فضائل او را انکار و مناقبش را پنهان دارند ، همانا من دانستم که بنی امیه سلطنت اسلامی را متصرف شدند و به شرق و غرب ممالک آن تسلط یافتند و به تمام نیرنگها برای خاموش کردن نور علی (ع) و برگرداندن مردم از او و بستن عیوبات بر او تمسک کردند و در تمام منبرها به او دشنام دادند و کسانی را که در مدح او سخن میگفتند ، تهدید نموده بلکه زندانی ساختند و آنها را کشتند و از نقل حدیثی که متضمن فضیلتی از علی (ع) باشد یا نام او را بالا برد ، جلوگیری کردند ، تا آنجائیکه منع کردند کسی نام علی را بر خود نگذارد ، ولی این کوششها و دشمنیها جز به رفعت شان و بزرگواری او نیفزود ، مانند مُشک ( عطر ) که هرچه آنرا پنهان دارند ، بوی خوش او آشکارتر میگردد و مانند خورشید تابناک که با دست نمیتوان از نورافشانی او جلوگیری کرد و مانند درخشندگی روز روشن که اگر چشمی آنرا نبیند ، هزاران چشم دیگر از دیدار او بهره مند میگردند ، چه بگویم در حق مردی که هر فضیلتی را به او منسوب است ، پس او است سر و چشمه فضائل و مبتکر آن و او است استوانه و ترکتاز میدان مناقب ، هرکس دارای فضیلتی شود از او اخذ نموده و پیروی او کرده است. انوار البهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 50 الی 52

صاحب مدینة المعاجز میگوید : اما روایاتی که در فضیلت علی (ع) وارد شده بی شمار و بی پایان است ، از طریق مخالفین ( اهل سنت و عامه ) روایتی وارد شده که مولف ثاقب المناقب از محمد بن عمر واقدی نقل کرده است که هارون الرشید روزهای عرفه جلوس میکرد و مجلس اختصاصی به علما و دانشمندان داشت ، پس روزی جلوس نمود و شافعی که از بنی هاشم بود و همواره پهلوی هارون الرشید می نشست ، نزد او حضور یافت و محمد بن حسن و ابویوسف نیز آمدند و نزد هارون جای گرفتند ، مجلس از جمعیت پر شد و در آن هفتاد نفر از دانشمندان بودند که هر یک شایستگی داشتند پیشوای ناحیه باشند ، واقدی گفت : من در آخر مردم به آن مجلس در آمدم ، رشید گفت چرا دیر آمدی ؟ گفتم دیر آمدن من برای ضایع ساختن حق این مجلس نبود ، بلکه مشغول کاری شدم که مانع آمدن من گردید ، پس هارون مرا نزدیک طلبید و نزد خود نشانید ، در آن مجلس دانشمندان فنون مختلف شرکت داشتند ، رشید شافعی گفت : پسر عمو ، تو چند حدیث در فضائل علی بن ابیطالب (ع) روایت می کنی ، گفت چهارصد حدیث و بیشتر ، رشید گفت نترس و بگو ، گفت پانصد حدیث و بیشتر پس از آن به محمد بن حسن گفت : تو چند حدیث از فضائل علی (ع) روایت میکنی ، گفت هزار حدیث یا بیشتر ، رشید متوجه ابویوسف شد و گفت تو چند حدیث از فضائل علی (ع) روایت می کنی ؟! به من بگو و مترس ، گفت یا امیرالمومنین اگر ترس در کار نبود روایات ما در فضائل از آن حضرت از شماره بیرون بود ، رشید گفت از چه می ترسی ؟! گفت از تو و کارمندان تو و اصحاب تو ، گفت در امان هستی ، سخن بگو و مرا آگاه کن که چند حدیث در فضائل علی (ع) روایت می کنی !؟ شافعی گفت پانزده هزار خبر مسند ( خبر مسند ، آن است که سلسله سند آن و رواتش تا امام (ع) معلوم باشد ) و پانزده هزار خبر مرسل ( خبر مرسل ، خبری است که تمام روات آن یا یک نفر از انتهای روات غیر معلوم باشد ) واقدی گفت : سپس هارون به جانب من نگریست و گفت تو در این باره چه میدانی ؟! گفتم در حدود همان تعدادی که ابویوسف گفت ، رشید اظهار داشت اما من فضیلتی از علی بن ابیطالب (ع) میدانم که با چشم خود دیده و با گوش خود شنیده ام و از تمام فضائلی که شما روایت می کنید بزرگتر و مهمتر است ( آنگاه هرون داستان خطیب دمشقی را که در دمشق علی (ع) را سب میکرد ( دشنام میداد ) و در پایان به صورت سگ مسخ شد برای دانشمندان مجلس شرح داد ). انوار البهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 52 الی 53

حکایت شده که به شافعی گفتند ، چه می گویی درباره علی (ع) ؟ گفت چه گویم درباره کسی که دوستانش بواسطه ترس و دشمنانش به علت حسد ، فضائل او را پنهان نمودند ولی باز هم آنقدر فضائل و مناقب او شیوع یافت که شرق و غرب عالم را فرا گرفت. انوار البهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 54

شیخ صدوق از طبری روایت میکند که حسن بن محمد از حسن بن یحیی دهان نقل نمود که من در بغداد نزد قاضی بغداد که نامش سماعه بود ، بودم ، مردی از بزرگان بغداد نزد او آمد و گفت اصلح الله القاضی ، من در سالهای گذشته حج نمودم و عبورم به کوفه افتاد و در بازگشت خود به مسجد کوفه در آمدم ، در آن حال که ایستاده بودم و میخواستم مشغول نماز شوم در پیش روی خود ، زن عرب بادیه نشینی را دیدم که چادر بلندی بر سر و عبایی بر خویش انداخته بود و میگفت : ( ای کسی که در آسمانها و زمینها و در دنیا و آخرت مشهوری ، پادشاهان و ستمگران کوشیدند که نور تو را خاموش کنند و نام تو را از بین ببرند ولی خداوند جز سربلندی نام تو و درخشندگی و کمال نور تو را نخواست ، اگرچه مشرکین ناراضی باشند )من گفتم ای زن کیست آنکسی که او را به این صفت توصیف میکنی !؟ گفت علی بن ابیطالب (ع) که پی بردن به یگانگی پروردگار بدون او و ولایت او امکان پذیر نیست ، من بسوی او نگریستم و کسی را ندیدم. انوار البهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 53

حضرت رسول (ص) به علی (ع) فرمودند : یا علی محبت تو در دل هرکس قرار بگیرد اگر یک قدم او از پل صراط بلغزد ، البته قدم دیگر ثابت می ماند ، تا خدا او را به سبب محبت تو داخل بهشت گرداند. عین الحیوة صفحه 105

در کتاب بصائرالدرجات از امام جعفر صادق (ع) نقل شده که حضرت رسول (ص) فرمود : یا علی امت مرا تمام در عالم ارواح به من نشان دادند و کوچک و بزرگ ایشان را دیدم و به تو و شیعیان تو گذشتم و از برای شما استغفار کردم ، حضرت امیرالمومنین (ع) گفت یا رسول الله دیگر از فضائل شیعه بفرمایید ، حضرت رسول (ص) فرمود یا علی تو و شیعیان تو از قبرها بیرون خواهید آمد و روی های شما مانند ماه شب چهارده خواهد بود و جمیع شدتها و غمها از شما برطرف خواهد شد و در سایه عرش الهی خواهید بود مردم خواهند ترسید و شما نخواهید ترسید و مردم اندوهناک خواهند بود و شما مسرور خواهید بود برای شما خوان نعمتهای الهی میآورند و مردم مشغول حساب خواهند بود. عین الحیوة صفحه 105

از حضرت امام رضا (ع) نقل شده است که پیغمبر (ص) فرمود : یا علی هرکه تو را دوست دارد با پیغمبران خواهد بود در درجه ایشان در روز قیامت و کسی که بمیرد و دشمن تو باشد اگر خواهد یهودی بمیرد و اگر خواهد نصرانی بمیرد و فرمود اول چیزی که در روز قیامت از مردم سوال خواهند کرد محبت ما اهلبیت (ع) خواهد بود. عین الحیوة صفحه 105

رسول خدا (ص) از جبرئیل از میکائیل از اسرافیل از لوح از قلم از خداوند عالمیان که فرمود : ولایت علی بن ابیطالب (ع) حصن و قلعه من است ، هرکه داخل آن قلعه شود از عذاب من ایمن است. عین الحیوة صفحه 106

در کتب شیعه و سنی از رسول خدا (ص) نقل شده که اگر مردمان بر ولایت علی (ع) جمع می شدند خدا جهنم را خلق نمی فرمود. عین الحیوة صفحه 107

انس گوید که حضرت رسول (ص) فرمود : خداوند عالم در روز قیامت جمعی را مبعوث خواهد گردانید که روی های ایشان از نور باشد و بر کرسیهای نور خواهند نشست و لباس از نور خواهند پوشید و در سایه عرش الهی خواهند بود مانند پیغمبران و پیغمبر نیستند به منزله شهدا و همگی شهید نخواهند بود ، بعد دست بر سر حضرت امیرالمومنین (ع) گذاشت و فرمود این مرد و شیعیانش چنین خواهند بود. عین الحیوة صفحه 107

شیخ طوسی به اسانید معتبره از حضرت امام رضا (ع) از آباء اطهارش صلوات الله علیهم روایت کرده است که حضرت رسول (ص) به حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : چون روز قیامت خدا از حساب خلایق فارغ شود کلیدهای بهشت و دوزخ را به من تسلیم نماید و من به تو تسلیم کنم و گویم هر که را خواهی به جهنم فرست و هرکه را خواهی به بهشت داخل کن. عین الحیوة صفحه 107

ابن بابویه به سند معتبر از معصوم (ع) روایت کرده است که چون قیامت برپا شود منبری بگذراند که جمیع خلایق ببینند و حضرت امیرالمومنین (ع) بر آن منبر برآید ملکی بر دست راست او بایستد و ملکی بر دست چپ او ملک دست راست ندا کند ای گروه خلایق این علی بن ابیطالب (ع) است هرکه را میخواهد داخل بهشت میکند ، ملک دست چپ ندا کند ای گروه خلایق این علی بن ابیطالب (ع) هرکه را میخواهد داخل جهنم میکند. عین الحیوة صفحه 107

حضرت رسول (ص) به حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : چون قیامت شود بیایی تو بر اسبی از نور سوار و بر سرت تاجی از نور باشد که روشنی او چشم ها را خیره کند ، پس ندا از جانب رب العزة برسد ، کجاست خلیفه محمد رسول الله (ص) تو گویی اینک منم ، پس ندا ترا که یاعلی دوستان خود را داخل بهشت و دشمنان خود را داخل جهنم کن ، تویی قسمت کننده بهشت و دوزخ. عین الحیوة صفحه 107

امام صادق (ع) فرمودند : چون بنده را در مقام حساب نزد خداوند عالمیان میدارند اول چیزی که از او سوال میکنند از نماز و زکات و روزه و حج و ولایت ما اهل بیت است پس اگر اقرار به ولایت داشته و بر آن حال مرده باشد نماز و روزه و زکات و حجش را قبول میکنند و اگر اقرار به ولایت ما نداشته هیچ عملی را از اعمال او قبول نمی کنند. عین الحیوة صفحه 109

جبرئیل بر حضرت رسول (ص) نازل شد و گفت خداوند عالم سلامت می رساند و میفرماید من آسمانهای هفت گانه و زمینهای هفتگانه را و آنچه بر روی آنهاست خلق کرده ام و هیچ محلی بهتر از رکن و مقام ابراهیم خلق نکرده ام ، اگر بنده ای مرا در آنجا بخواند از آن روزی که آسمانها و زمین ها را خلق کرده ام تا انقراض عالم و اقرار به ولایت علی (ع) نداشته باشد او را سرنگون در جهنم اندازد. عین الحیوة صفحه 109

کلینی از ابوبصیر روایت کرده است که روزی به خدمت حضرت صادق (ع) رفتم فرمود : رسول خدا (ص) به حضرت امیرالمومنین (ع) هزار باب از علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب گشوده میشد.
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان