تالار گفتمان دانشنامه دین اسلام

نسخه‌ی کامل: ماجرای تمسخر قوم نوح از زبان مولانا
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
ماجرای تمسخر قوم نوح از زبان مولانا
ماجرای مسخره کردن قوم نوح و ساختن کشتی توسط حضرت نوح (ع) را در اینجا بخوانید.
ماجرای تمسخر قوم نوح از زبان مولانابه گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یکی از مورخین و تاریخ نگاران بزرگ بشریت، پروردگار عالم و کتاب مقدس قرآن کریم است که با بیان روایت های مختلف، تاریخ اسلام را ورق می زند.
 
مولانا در کتاب مثنوی، ماجرای ساختن کشتی توسط حضرت نوح (ع) و ماجرای مسخره قوم را چنین بازگو می‌کند:
 
مشرکان برای مسخره کردن حضرت نوح (ع) به گرد او جمع شده بودند؛ و می‌گفتند: شگفتا! در بیابانی که چاه و آبی وجود ندارد، این مرد کشتی می‌سازد، زهی نادانی و ابلهی!
 
یکی می‌گفت: ای پیر! سوار کشتی شو و با شتاب حرکت کن.
 
دومی می‌گفت: پر و بالی هم برای آن بساز.
 
سومی می‌گفت: دنباله کشتی که می‌سازی کج است.
 
چهارمی می‌گفت: آری! پشت این کشتی کج و ناهموار است.
 
پنجمی می‌گفت: ای آقای کشتی ساز، پس پالانش کو؟!
 
شِشُمی می‌گفت: درست دقت کن، پایش هم کج است.
 
هفتمی می‌گفت: نه بابا! کشتی نمی‌سازد، این مشک تو خالی است.
 
هشتمی می‌گفت: این حمار را چه کسی سوار شود؟!
 
نُهمی می‌گفت: این حمار چگونه جو می‌خورد؟ زیرا حمار بدون خوردن جو، باری به منزل نمی‌رساند.
 
دَهَمی می‌گفت: ای پیر! مگر بی‌کار هستی، یا پیرو و فرتوت شده‌ای و عقل از سرت پریده است.
 
حضرت نوح (ع) در مقابل همه آن گفتار بیهوده، بیش از یک پاسخ نداشت، به آنها می‌فرمود: «کشتی سازی من در بیابان بی آب، به دستور خداوند است، و این مسخره‌ها و نیشخند‌ها از اهمیت کار من نمی‌کاهد.»
 
نوح اندر بادیه کشتی بساخت
صَد مثَل گو از پی تَسخُر بتاخت
 
در بیابانی که چاه و آب نیست
می کند کشتی چه نادان ابلهی است
 
آن یکی می‌گفت: این کشتی بتاز
و آن یکی می‌گفت: پَرش هم بساز
 
آن یکی می‌گفت: دنبالش کژ است
وآن یکی می‌گفت: پشتش کژمژ است
 
آن یکی می‌گفت پالانش کجاست؟
و آن یکی می‌گفت: پایش کژ چراست؟
 
آن یکی می‌گفت کاین مشکی تهی است
وآن یکی می‌گفت: این خر بهر کیست؟
 
آن یکی می‌گفت: جو چون می خورد؟
ورنه بارت کی به منزل می برد؟
 
آن یکی می‌گفت: بی کاری مگر
یا شدی فرتوت و عقلت شد ز سر
 
او همی‌گفت: این به فرمان خداست
این بِچُربَکها نخواهد گشت کاست
 
 
منبع: قصه های قرآن به قلم روان، محمد محمدی اشتهاردی