10-12-2015, 09:36 PM
آغاز حملات هوایی اخیر روسیه علیه مخالفان در سوریه یادآور واقعیت دردناک افول نفوذ غرب در خاورمیانه و شمال آفریقا است. در حال حاضر ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا همهوهمه با سه حقیقت ناخوشایندی که فقدان رقتانگیز راهبرد، آیندهنگری و فهم اروپا را از مدیریت بحران نشان میدهد، مواجه شدهاند.
به گزارش اشراف، اندیشکده کارنگی در یادداشتی به قلم جودی دمپسی از اعضای ارشد این اندیشکده نوشت: آغاز حملات هوایی اخیر روسیه علیه مخالفان در سوریه یادآور واقعیت دردناک افول نفوذ غرب در خاورمیانه و شمال آفریقا است. در افغانستان قدرت نظامی روبهرشد مبارزان طالبان که هماکنون در نبردی علنی با نیروهای امنیتی افغانستان به سر میبرند، ناتوانی ناتو را در این کشور آشکار کرده است. افغانستان از هنگام خروج نیروهای ائتلاف از این کشور در دسامبر ۲۰۱۴ – پس از [اتمام] وظیفهای ۱۱ ساله در آنجا – به سوی جنگ دیگری فرو میغلتد. در عینحال تصمیم آمریکا برای خروج از عراق در دسامبر ۲۰۱۱ – هنگامیکه منافع فرقهگرایانه دولت بغداد را زمینگیر کرده بود و نیروهای امنیتی برای یورش بعدی گروه بهاصطلاح دولت اسلامی (داعش) آمادگی نداشتند- عراق را به ورطه جنگ دیگری سوق داد.
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
•دولتسازی لیبی نه برای آنها و نه برای ناتو در اولویت نبود•
همچنین لیبی را فراموش نکنیم؛ کشوری که ناتو در مارس ۲۰۱۱ برای رهایی بخشیدن این کشور از شر معمر قذافی، رهبر اقتدارگرایش به لیبی حمله کرد. اما ناتو به فردای پس از [سقوط دولت قذافی] نیندیشید. شمار کثیری از قبائل رقیب، نیروهای اسلامگرا و اندکی افراد دموکرات منش حقیقی خلأ قدرت را [در آنجا] پر نمودند. اما دولتسازی نه برای آنها و نه برای ناتو در اولویت نبود. در حال حاضر ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا همهوهمه با سه حقیقت ناخوشایندی که فقدان رقتانگیز راهبرد، آیندهنگری و فهم اروپا را از مدیریت بحران نشان میدهد، مواجه شدهاند.
•مسئله نخست ناتوانی اروپا و آمریکا در دولتسازی است•
مسئله نخست ناتوانی اروپا – و همچنین ایالات متحده – در دولتسازی است. مسئله دوم تأثیر پرسشبرانگیز [بکارگیری] قدرت سخت است. مسئله سوم کنارهگیری از جنگها است: میلیونها پناهجو در تحرک و گریزان از مناطق جنگزده به سر میبرند. اتحادیه اروپا در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۳ بیش از سه میلیارد یورو (۳.۳ میلیارد دلار) تسهیلات برای توسعه و کمک انساندوستانه در اختیار افغانستان قرار داد. افغانها در آن هنگام میتوانستند در خصوص تعداد دخترانی که برای نخستین بار وارد مدرسه میشدند و تعداد زنانی که هماکنون مشغول کار بودند، بر خود فخر بورزند. اما نه اتحادیه اروپا و نه ایالات متحده قادر به ایجاد نهادهای دولتی نیرومندی بودند که بتوانند برخی از این مزایا را حفظ نمایند. ایجاد این مؤسسات مستلزم دههها تعهدی بود که غرب برای تقبل آن رغبتی از خود نشان نداد.
•خلأ امنیتی در افغانستان، عراق و لیبی•
در حال حاضر ترکیب عمیقاً مستحکم فساد، سنتها، رقابت قومی و نیروهای طالبان که هرگز از صحنه [سیاست] خارج نشدند، با حس انتقامجویی بهمنظور از میان برداشتن مداخله غرب در حال بازگشت است. بهدرستی هنگامیکه مشخص شد که قرار بود یک مأموریت آموزشی کوچک جایگزین عملیات نظامی ناتو در افغانستان شود، بسیاری از گروههای رقیب بهسرعت از خلأ امنیتی آینده بهرهگیری کردند. این مسئله در مورد عراق نیز صدق میکند. اشغال نظامی عراق در سال ۲۰۰۳ بهرهبری آمریکا که در واقع نهادهای دولتی از قبل موجود این کشور را بهنابودی کشاند، به تلاشی تداومپذیر برای ایجاد چنین نهادهای جدیدی نینجامید. همچنین لیبی مثال مناسب دیگری است.
•دوگانه قدرت سخت و سیاست بلندمدت قدرت نرم•
تأثیرگذاری قدرت نرم مسئله دوم به شمار میرود. بکارگیری ابزارهای نظامی تنها زمانی با موفقیت همراه است که به دنبال آنها یک راهبرد دولتسازی درازمدت با هدف حمایت و نهادینهکردن دموکراسی وجود داشته باشد. این همان مهمی است که در آلمان و ژاپن پس از سال ۱۹۴۵ اتفاق افتاد. تعهد ایالات متحده در آنجا تمام عیار بود. مسلماً جنگ سرد نقش بهسزایی در متقاعد ساختن آمریکا در رابطه با نیاز راهبردی برای به بار آوردن ثبات در اروپای غربی و ایجاد دموکراسی در آلمان و ژاپن ایفا کرد. چنانچه ایالات متحده از دولتسازی چشمپوشی کرده بود، قدرت سخت آمریکا بر باد میرفت. این کشور خسارات هنگفتی به ثبات، رفاه و توانایی اروپای پس از جنگ برای دفاع از خود در مقابل اتحاد جماهیر شوروی وارد میکرد. بهطور خلاصه کشورها بدون دوگانه قدرت سخت و سیاست درازمدت قدرت نرم شانس اندکی و یا هیچ شانسی برای پابرجا بودن ندارند. در همین راستا حملات هوایی روسیه به مخالفان حکومت بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه با فردای پس از جنگ – از نظر بازسازی نهادهای دولتی – اندک ارتباطی ندارد. مسلماً تصمیم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه برای مداخله نظامی در سوریه ممکن است به تکرار خطای ۱۹۷۹ – هنگامیکه اتحاد جماهیر شوروی افغانستان را با هدف دفاع از متحد مسکو در کابل به اشغال خود درآورد – بینجامد.
•دولتهای اروپایی در حال فریب خودشان هستند•
نهایتاً هماکنون اروپا (پس از اردن، لبنان و ترکیه) در حال جمعآوری تکههای این مخاطرات نظامی است. پناهجویان دقیقاً به این دلیل که نهادهای دولتی کارآمد و پایداری وجود ندارند – چه برسد به کور سوی امیدی برای صلح و آزادی در چندین کشور خاورمیانه – در حال نقلمکان به سر میبرند. همچنین چنانچه هر یک از دولتهای اروپایی بر این باور است و یا امیدوار است که عملیات هوایی روسیه به موج پناهجویان خاتمه خواهد داد، این دولتها در حال فریفتن خودشان هستند. این واقعیتی است که دولتهای اروپایی باید بپذیرند. هرچند این مسئله که آیا افول نفوذ اروپا در خاورمیانه و تقلای اروپا برای چیره شدن بر پناهجویان موجب خواهد شد که دولتهای اروپایی ضعف فلاکتبار سیاست خارجی، امنیتی و گسترش سیاستهای مساعدتیشان را مورد ملاحظه قرار دهند، محل تردید است.
به گزارش اشراف، اندیشکده کارنگی در یادداشتی به قلم جودی دمپسی از اعضای ارشد این اندیشکده نوشت: آغاز حملات هوایی اخیر روسیه علیه مخالفان در سوریه یادآور واقعیت دردناک افول نفوذ غرب در خاورمیانه و شمال آفریقا است. در افغانستان قدرت نظامی روبهرشد مبارزان طالبان که هماکنون در نبردی علنی با نیروهای امنیتی افغانستان به سر میبرند، ناتوانی ناتو را در این کشور آشکار کرده است. افغانستان از هنگام خروج نیروهای ائتلاف از این کشور در دسامبر ۲۰۱۴ – پس از [اتمام] وظیفهای ۱۱ ساله در آنجا – به سوی جنگ دیگری فرو میغلتد. در عینحال تصمیم آمریکا برای خروج از عراق در دسامبر ۲۰۱۱ – هنگامیکه منافع فرقهگرایانه دولت بغداد را زمینگیر کرده بود و نیروهای امنیتی برای یورش بعدی گروه بهاصطلاح دولت اسلامی (داعش) آمادگی نداشتند- عراق را به ورطه جنگ دیگری سوق داد.
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
•دولتسازی لیبی نه برای آنها و نه برای ناتو در اولویت نبود•
همچنین لیبی را فراموش نکنیم؛ کشوری که ناتو در مارس ۲۰۱۱ برای رهایی بخشیدن این کشور از شر معمر قذافی، رهبر اقتدارگرایش به لیبی حمله کرد. اما ناتو به فردای پس از [سقوط دولت قذافی] نیندیشید. شمار کثیری از قبائل رقیب، نیروهای اسلامگرا و اندکی افراد دموکرات منش حقیقی خلأ قدرت را [در آنجا] پر نمودند. اما دولتسازی نه برای آنها و نه برای ناتو در اولویت نبود. در حال حاضر ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا همهوهمه با سه حقیقت ناخوشایندی که فقدان رقتانگیز راهبرد، آیندهنگری و فهم اروپا را از مدیریت بحران نشان میدهد، مواجه شدهاند.
•مسئله نخست ناتوانی اروپا و آمریکا در دولتسازی است•
مسئله نخست ناتوانی اروپا – و همچنین ایالات متحده – در دولتسازی است. مسئله دوم تأثیر پرسشبرانگیز [بکارگیری] قدرت سخت است. مسئله سوم کنارهگیری از جنگها است: میلیونها پناهجو در تحرک و گریزان از مناطق جنگزده به سر میبرند. اتحادیه اروپا در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۳ بیش از سه میلیارد یورو (۳.۳ میلیارد دلار) تسهیلات برای توسعه و کمک انساندوستانه در اختیار افغانستان قرار داد. افغانها در آن هنگام میتوانستند در خصوص تعداد دخترانی که برای نخستین بار وارد مدرسه میشدند و تعداد زنانی که هماکنون مشغول کار بودند، بر خود فخر بورزند. اما نه اتحادیه اروپا و نه ایالات متحده قادر به ایجاد نهادهای دولتی نیرومندی بودند که بتوانند برخی از این مزایا را حفظ نمایند. ایجاد این مؤسسات مستلزم دههها تعهدی بود که غرب برای تقبل آن رغبتی از خود نشان نداد.
•خلأ امنیتی در افغانستان، عراق و لیبی•
در حال حاضر ترکیب عمیقاً مستحکم فساد، سنتها، رقابت قومی و نیروهای طالبان که هرگز از صحنه [سیاست] خارج نشدند، با حس انتقامجویی بهمنظور از میان برداشتن مداخله غرب در حال بازگشت است. بهدرستی هنگامیکه مشخص شد که قرار بود یک مأموریت آموزشی کوچک جایگزین عملیات نظامی ناتو در افغانستان شود، بسیاری از گروههای رقیب بهسرعت از خلأ امنیتی آینده بهرهگیری کردند. این مسئله در مورد عراق نیز صدق میکند. اشغال نظامی عراق در سال ۲۰۰۳ بهرهبری آمریکا که در واقع نهادهای دولتی از قبل موجود این کشور را بهنابودی کشاند، به تلاشی تداومپذیر برای ایجاد چنین نهادهای جدیدی نینجامید. همچنین لیبی مثال مناسب دیگری است.
•دوگانه قدرت سخت و سیاست بلندمدت قدرت نرم•
تأثیرگذاری قدرت نرم مسئله دوم به شمار میرود. بکارگیری ابزارهای نظامی تنها زمانی با موفقیت همراه است که به دنبال آنها یک راهبرد دولتسازی درازمدت با هدف حمایت و نهادینهکردن دموکراسی وجود داشته باشد. این همان مهمی است که در آلمان و ژاپن پس از سال ۱۹۴۵ اتفاق افتاد. تعهد ایالات متحده در آنجا تمام عیار بود. مسلماً جنگ سرد نقش بهسزایی در متقاعد ساختن آمریکا در رابطه با نیاز راهبردی برای به بار آوردن ثبات در اروپای غربی و ایجاد دموکراسی در آلمان و ژاپن ایفا کرد. چنانچه ایالات متحده از دولتسازی چشمپوشی کرده بود، قدرت سخت آمریکا بر باد میرفت. این کشور خسارات هنگفتی به ثبات، رفاه و توانایی اروپای پس از جنگ برای دفاع از خود در مقابل اتحاد جماهیر شوروی وارد میکرد. بهطور خلاصه کشورها بدون دوگانه قدرت سخت و سیاست درازمدت قدرت نرم شانس اندکی و یا هیچ شانسی برای پابرجا بودن ندارند. در همین راستا حملات هوایی روسیه به مخالفان حکومت بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه با فردای پس از جنگ – از نظر بازسازی نهادهای دولتی – اندک ارتباطی ندارد. مسلماً تصمیم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه برای مداخله نظامی در سوریه ممکن است به تکرار خطای ۱۹۷۹ – هنگامیکه اتحاد جماهیر شوروی افغانستان را با هدف دفاع از متحد مسکو در کابل به اشغال خود درآورد – بینجامد.
•دولتهای اروپایی در حال فریب خودشان هستند•
نهایتاً هماکنون اروپا (پس از اردن، لبنان و ترکیه) در حال جمعآوری تکههای این مخاطرات نظامی است. پناهجویان دقیقاً به این دلیل که نهادهای دولتی کارآمد و پایداری وجود ندارند – چه برسد به کور سوی امیدی برای صلح و آزادی در چندین کشور خاورمیانه – در حال نقلمکان به سر میبرند. همچنین چنانچه هر یک از دولتهای اروپایی بر این باور است و یا امیدوار است که عملیات هوایی روسیه به موج پناهجویان خاتمه خواهد داد، این دولتها در حال فریفتن خودشان هستند. این واقعیتی است که دولتهای اروپایی باید بپذیرند. هرچند این مسئله که آیا افول نفوذ اروپا در خاورمیانه و تقلای اروپا برای چیره شدن بر پناهجویان موجب خواهد شد که دولتهای اروپایی ضعف فلاکتبار سیاست خارجی، امنیتی و گسترش سیاستهای مساعدتیشان را مورد ملاحظه قرار دهند، محل تردید است.