نقد و بررسی فیلم Zabriskie Point (نقطه زابریسکی)

نقد و بررسی فیلم Zabriskie Point (نقطه زابریسکی)Reviewed by محمدرضا on Aug 26Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Zabriskie Point (نقطه زابریسکی)نقد و بررسی فیلم Zabriskie Point (نقطه زابریسکی) "من نیازی ندارم که انقلابی بودن خودم رو به شما ثابت کنم"؛ این جمله که مرد جوان خشمگینی آن را در میتینگ

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Zabriskie Point (نقطه زابریسکی)

“من نیازی ندارم که انقلابی بودن خودم رو به شما ثابت کنم”؛ این جمله که مرد جوان خشمگینی آن را در میتینگ

جنبش فریاد میزند آغازگر فیلم “نقطه زابریسکی” از آنتونیونی میباشد. “نقطه زابریسکی” اولین فیلم آمریکایی آنتونیونی و یازدهمین اثر کارنامه اوست که شامل آثاری چون “ماجرا”، “شب”، “صحرای سرخ” و “آگراندیسمان” میشود. این پیشینه به ما میگوید که باید “نقطه زابریسکی” را جدی گرفت. من گمان میکنم که “نقطه زابریسکی” برای بسیاری از ما (به جز مهندسان راهسازی که نماهای هوایی زیادی از جاده ها و مسیرها در فیلم وجود دارد!) در حد فیلمی گیج کننده و سطحی باقی میماند. داستان شامل بخشی از فعالیت های جنبشی و طرفدارانه مختصر میباشد. “مارک فرچتا” جوانی است که ظاهرا در جریان یک اعتصاب در لس آنجلس به پلیسی شلیک کرده، او هواپیمای کوچکی را سرقت و به سوی دره مرگ (Death Valley) پرواز میکند، جایی که در آنجا با “داریا هالپرین” ملاقات میکند. آنها برای ساعت ها در میان دره مرگ و چشم اندازهای زیبا و فلسفی وارش سرگردان هستند. (داریا میگوید: “اینجا خیلی آرامه” و مارک میگوید “اینجا مرده است”) سپس تبادل نظر سیاسی نموده و سرانجام عشقبازی میکنند. با نزدیک شدن به انتهای روز داریا کمک کرده تا مارک هواپیمایش را با طرح هایی خیالی رنگ آمیزی کند. او به لس آنجلس برمیگردد با اطمینان به اینکه بازداشت میشود (او میگوید که قصد ریسک کردن دارد). داریا نیز به سمت شهر فونیکس میراند، جایی که رئیسش (راد تیلور) احتمالا عاشقش است. البته این داستان واقعی فیلم نیست، همانطور که فیلم “ماجرا” حقیقتا درباره گم شدن دختر در جزیره نبود و “آگراندیسمان” نیز یک داستان پلیسی نبود. روایت مارک و داریا گزینه ای بوده برای مواجه شدن دو جوان در دنیایی بیگانه و غریب (مطابق میل آنتونیونی) که خشونت تنها راه حل منطقی در آن به شمار میرود.

مشکل اصلی در “نقطه زابریسکی” این است که آنتونیونی هیچ کاری در محصول خود انجام نداده که معنی دار بودن شرایط احساسی دو کاراکتر اصلیش را روشن سازد، البته اگر که براستی چیزی در آنها برای کنکاش وجود دارد. آنها انسان هایی کاملا غریزی هستند، که آنتونیونی هوشمندانه این غریزه را به آنها تحمیل کرده است. همه چیز در فیلم محاسبه شده بوده، تصویربرداری مناسب، تفاوت و تضاد بین لوکیشن های محل جرم در لس آنجلس (استفاده از ماشین های فراوان، بیلبوردهای مضحک، ساختمان های اداری شیشه ای و محکمی که بالاتر از دودها رفته اند) و در مقابل دره مرگ با تپه های لم یزرع که انگار از دوران ماقبل تاریخ به جای مانده اند. علیرغم اینکه همه چیز محاسبه شده است اما هیچ چیز پایان فیلم را توجیه نمیکند، فروپاشی آخرالزمانی دنیای غربی با همراهی یک موسیقی فانک راک! تماشای آن بسیار جذاب است (کتاب ها، اثاثیه، غذا، مجله و تمام چیزهایی که معلق در هوا هستند) اما در متن اثر کاملا بی معنی به نظر میرسد.

همچنین یک مورد مخصوص و بزرگی که آنتونیونی وارد فیلم کرده زمانیست که مارک و داریا در کنار تپه های شنی عشقبازی میکنند، و تمام دره مرگ مملو از زندگی و عشق میشود. افرادی که اغلب لباس ها را درآورده و به صورت دو نفره یا سه نفره به خود پیچیده اند و ما انگار که تماشاگر طوفان شنی هستیم!

یک چیز ناخوشایند اینکه آنتونیونی متعصب، به نظر اکنون به استفاده

از اروتیک روی آورده که ناخودآگاه عجیب به نظر میرسد. آنتونیونی

زمانی دوباره به حالت طبیعی خود بازمیگردد که مارک میگوید “من

میدانستم که این هم مثل بقیه خواهد بود”.

به دلیل پوچی اساسی موجود در تصورات او نسبت به آمریکا، تمام نقص

هایی که ممکن است در آثار برتر آنتونیونی نادیده گرفته شود در اینجا

آشکار میگردد. دو جوان اصلی فیلم که پیش از این هرگز بازی نکرده بودند،

زیبا هستند اما فقط حرکت و صحبت نموده و به مانند مانکن های آگهی

تلویزیونی شرکت “شن های آفتابی” (شرکتی که در فیلم به آن اشاره

شده) میمانند. فقط “راد تیلور” واقعا یک بازیگر است و باورپذیر مینماید.

با وجود روش های مختلف به کار رفته توسط آنتونیونی (مثلا صفحه خالی

ناگهان با چهره ای پر میشود، تصویربرداری تعقیب کننده، مکث های سنگین

بین گفته های ناتمام) نتیجه اش فقط نسبتا خوب از کار درآمده اند، چون

که میتوان کاربرد بهتر این روش ها را در آثار گذشته اش به خاطر آورد.

آنتونیونی در “نقطه زابریسکی” به مانند مارک و داریا شکست خورده و

به زانو در آمده است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …